eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اون نامرد اومد ...  " فَأَهوى بَحرُ بنُ كَعبٍ إلَى الحُسَینِ علیه السلام بِالسَّیف..."  این ملعون شمشیر رو به نیت امام حسین علیه السلام بالا آورد ، دستشو کشید همۀ قدرتش رو جمع کرد ... خواست شمشیرو پایین بیاره اول یه صدا شنید: یه نوجوونی فریاد زد:  " وَیلَكَ یَا بنَ الخَبیثَةِ..." ای فرزند زن ناپاک!  "أتَقتُلُ عَمّی؟"میخوای عموی منو بکشی؟! نمیذارم ....  "فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ..." این شمشیر پایین آمد  "فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِیَدِهِ..." دستُ حمایل کرد به عمو نخوره ...  "فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ... فَإِذا هِیَ مُعَلَّقَةٌ ..."  دست قطع شد ... از پوست آویزان شد .... استخوان را شکست ... گوشت رو درید ...  "فَنادَى الغُلامُ..."بچه صدا زد: "یا اُمّاه ..." مادر ... مادر ... پیرو مکتب عباسم من دست در راه تو نشناسم من   عموجان ... عموجان ...  حسین...😔 امان از دل زینب...😔
عمو جان حسین....😔 زنده ام تا باشی  من مگر مردم عمو جان که تو تنها باشی سوی توی می آیم  گیرم اصلا وسط لشگر اعدا باشی قتلگاهم باشد مطمئنم که بهشت است تو هرجا باشی آمدم بی شمشیر تا که نگذارم عمو بین سنان ها باشی میشوم عباست تا مگر منتظر یاری سقا باشی اکبرت را کشتن لشگر کوفه نمیخواست که بابا باشی کور خواندند ولی پسر آخرت آمد که سراپا باشی به چه از این بهتر که فدای پسر حضرت زهرا باشی تیغ دارد در دست بر نمی دارد عمو از سر تو لشگر دست
عمه جانم😔 دست این بچه رو داد تو دست زینب، گفت: مراقبش باش،علی اکبر رفت، قاسم رفت، این تنها یادگار حسنِ،همچین که یه وقت از دور دید عمو تو گودال افتاد،گفت: عمه! بذار برم، نمیتونم عمومو تنها بزارم. اینجا بود عبدالله، از حبس دست خانوم خارج شد...همینطوری این بچه رو خانوم زینب محکم گرفته،کی رو گرفته؟!پسر امام حسن؛که با یه انگشتش همه عالم رو می چرخونه...کی گرفتدش؟!دخترِ علی....همینطوری هی زیرِ بازوها و دست عمه رو گرفت،می خواست خارج شه.صدا میزد:"والله لا اُفارقُ عمّی..."من از عموم غافل نمیشم.میخوام برم پیش عموم،یه عمریه با عموش زندگی کرده😔 امان از دل زینب.... حسین....
عموحسین😔 دست از تو نکشم گیرم اصلا که جدا گردد از این پیکر دست ساربان هم اینجاست آه فهمیده که تو کرده ای انگشتر دست سر برایت بدهم حال که نیست عمو در بدنم دیگر دست تا حواست به من است می برد شمر در این فاصله بر خنجر دست فاطمه آمده و با همان دست شکسته کمی آب آورده است دست من رفت ولی قاتلان وارد گودال شدند آخر دست نقش می بندد عمو عاقبت خون منو و خون تو روی هر دست   وای غریب مادر😔 حسین...
امام زمان معذرت میخوام😔 تو اون غوغا این نوجوان اومد دید عمو افتاده،تیر به سینه ی مبارک زدن، بدن پاره پاره،همچین که همه رو زد کنار دید عمو بی حال کنار گودالِ،دید نا نجیب شمشیر رو کشید،پرید بغل عمو،گفت : من نمیذارم،عمومو شهید کنید نامردا،من پسر علی هستم، من نوه ی فاطمه ام،عمومو غریب گیر آوردید،زن و بچه اش منتظرن.... دستش و جلو آورد تا شمسیر به آقا نخوره، یه وقت حسین دید دست عبدالله، به پوستی آویزونِ....زودی عبدالله رو بغل گرفت،دست عبدالله بریده،حسین با اون وضعیت تو بغل گرفت عبدالله رو... دو نفر تو بغل حسین جون دادن، اونم کار حرمله بود،یکی علی اصغر،دیدن حرمله تیر به حلقومش زد، عبدالله هم با تیر حرمله به حسین دوخته شد، تا تیر زد حسین صورتشو برگردوند،آخ عزیزِ برادرم.... حسین.... امان از دل زینب...😔
عمو جان...😔 کی گفته عموجون نداره سپاهی   چی دارم می بینم عجب قتلگاهی  وای عمو زیر و رو چی کار کرده با پیکرت دشمنت وای تویی رو زمین داره خون میره از تموم تنت وای سرت، پیکرت یه عده تورو با عصا کشتنت وای عمو  با تنت چه کردن سر غارت پیرهنت بگو رو به عمه بره توی خیمه نزار جون بابا برن سوی خیمه وای حرم مادرم که دیگه میلرزه تن دخترا دست نا محرما بیوفته اگه چادر و معجرا کعبه نی میخوره همه دست پاها همه پیکرا اهل بیتت عمو کتک میخورن رو بروی سرا وای حسین... وای حسن وای حسین..
یازهرا... امام حسن تو بغل امام حسین بود...این بچه هم تو بغل امام حسین بود...بخون لهوف رو،امام سجاد علیه السلام فرمودند:۳۰هزار نفر دور بابامو گرفتن....همه برای رضای خدا میزدن...با وضو میزدن....قربة الی الله میزدن...از لای این جمعیت،از لای دست و پا ،شمشیرها رو کنار میزد.دنبال یه چیزی هم تو راه میگشت پیدا کنه بتونه دفاع کنه...  
بعید شد گودال.  به زیر خون تنش ناپدید شد گودال حسین سوره ی نور...  ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال وجسم عبدالله مراد بود وبه پایش مرید شد گودال.... وای حسین‌...😔 امان از دل زینب...
حرمله خدا لعنتت کنه.. دستا که افتاد و داشت بال بال میزد...رسید حرمله و از بالای سر از فاصله ی چند قدمی،بالای بلندی، گلوی عبدالله رو تو امام حسین نشانه کرد... جان زینب...😔
رسید حرمله و به زنده ماندن او ناامید شد گودال پس از سنان وشبث رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال به تن گره خورده، زره شده است و به روی بدن گره خورده ببین که در گودال،به بوی سیب، بوی یاسمن گره خورده تمام شد دوری... تن حسین به جسم حسن گره خورده که جسم عبدالله چونان کفن به تنِ بی کفن گره خورده به لکنت افتاده...  چقدر سُمّ سطور میان همهمه بر پیرُهن گره خورده دوباره غوغا شد...عزیز فاطمه بیش از همیشه تنها شد زخونِ ثارالله، زمین تشنه لبه قتلگاه دریا شد به غیره نیزه و تیر چقدر ردّ سم اسب... زبانِ روضه گرفت،که  قسمت تن ارباب ضربه از قفا شد و بعدِ عبدالله سرِ بریدنِ رأسِ حسین دعوا شد یاحسین 😔 امان از دل زینب..😔
  زبان روضه خوندن باید، عین زبان روضه خوندن امام زمان باشه.....صدا زد : یا جداه ...یادم نمیره... اون موقعی که سینه ات سنگین شد ....اصلاَ روضه خوندنش نه، سلامش :  " السلام علی الشیب الخضیب....."سلام به محاسن پر خونت ...سلام به صورت خاکی ات...ما ازاین ناحیه روضه می خونیم ...منو ببخشه امام زمان ... بمیرم برات، 😔 اون لحظه دیگه آسمان رو دود میدیدی حسین .....
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست ای جان حسین.‌‌...جانان حسین... عالم سنه قوربان حسین یل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی... یازینب...
حلال کنید😔 سلامتی امام زمان صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم التماس دعا یاعلی کربلا
به یاد مدافع حرم عمه سادات... و داداش گلم😔 🌷شهید سجاد زبرجدی🌷 ... .. ... 🏴اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها🏴 🌹التماس دعا ان شاءالله اربعین برید کربلا 🌹
یاحسین... امیدوارم در شب عاشورا پيامبر(ص) مشکل گشای غمهاتون امام حسین(ع) خريدار اشكهاتون حضرت عباس(ع) گره گشای کارهاتون خورشیدطوس ضامن دعاهاتون ومهدی فاطمه(عج) سايبان دلهاتون باشه ان شاءالله شبتون حسینی... یاعلی کربلا
... برای برپایی این روضه ها، فاطمه زهرا س، دردانه عالم خلقت، بین در و دیوار قرار گرفته...😭 برای برپایی این روضه ها، شمشیر بر فرق نازنین امیرالمومنین نشسته... 😭 برای برپایی این روضه ها، تکه های جگر امام حسن توی تشت ریخته شده...😭 حتی خدا برای این روضه ها، رو به پا کرده... ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
... حرمتش را، خیمه اش را، لشکرش را...بگذریم کینه ی شمشیر زن ها اکبرش را...بگذریم قاسمش را ضربه ها هم قامت عباس کرد تیر بی رحمی گلوی اصغرش را...بگذریم گوشه گودال بود و سایه ای نزدیک شد روبرویش ایستاد و خنجرش را...بگذریم عرش می لرزید حتی اعتنایی هم نکرد گر چه از هر سو صدای مادرش را... بگذریم چشمشان پیراهن صدپاره ی او را گرفت چشم یک نامرد هم انگشترش را...بگذریم تا بیامیزند با هم استخوان و خون و خاک اسبها را تاختند و پیکرش را...بگذریم باز آتش کار خود را کرد و صحرا تار شد ناله های دخترانش خواهرش را...بگذریم کاروان آماده ی فریاد بود و ناگهان روبروی محمل خواهر سرش را...بگذریم عاقبت کنج خرابه، نیمه شب، دختر که دید- چشم و ابروی پر از خاکسترش را...بگذریم... ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🏴 خدایا ممنونتیم برای این روضه ها... ممنونیم که حسین رو بهمون دادی...😭 چشمه جوشانی برای زلال کردن روح های آلوده ما... 🏴خدایا ما چطور میتونیم بابت نعمت بی نهایتی به نام مجلس روضه ی حسین علیه السلام از تو تشکر کنیم؟😔 🌷صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین.. ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌷 🌴امام صادق علیه ‌السلام 🌴 درباره مقام حضرت أبوالفضل علیه السلام فرمودند: 🌴کان عمّنا العبّاس نافذ البصيرة، صلب الايمان؛ جاهد مع أبی عبد اللَّه، و ابلی بلاء حسناً، و مضی شهيداً. 🌴عموی گرانقدرم عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ايمانی آگاهانه و استوار و عميق بود؛ به همراه ، دليرانه مبارزه کرد و در سخت زندگی با به جان خريدݧ رنج‌ها و گرفتاری های بسيار در و سربلند سر بر آورد و پس از سترگ و شجاعانه، را در راه خدا هديه کرد.   الاخبار فی فضائل الائمه الأطهار/ جلد ۳/ صفحه۱۸۴ ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
یاحسین... آنگاه زنان و کودکان اهل بيت (ع) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسراي کفار به سوي کوفه بردند. چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر براي تماشا جمع شده بودند. زني از اهل کوفه که از بلندي بر اسيران مشرف بود پرسيد: «شما اسيران کدام طايفه ايد» گفتند:«اسيران آل محمد»! آن زن فرود آمد؛ چادر و مقنعه و جامه هايي آورد تا خود را بپوشانند. امان از دل زینب...
یاحسین... اينک، حال امام سجاد (ع) را تصور کنيد؛ از يک سو بيماري بر آن حضرت مستولي است، تب و ضعف بر آن حضرت فشار مي آورد؛ از سوي ديگر غم از دست دادن پدر و برادران و عموها و عموزادگان قلبش را مي فشارد؛ از طرف ديگر سر بريده شهداء را در جلوي چشمانش دارد؛ و از همه سخت تر و دردناک تر اينکه ـ اين مظهر غيرت الهي ـ عمه ها و خواهران خود را مي بيند که با آن وضع در معرض ديد خائنان و دشمنان هستند …
پيش از ورود اسرا به دارالحکومه، رأس مطهر امام حسين (ع) را در مقابل ابن زياد گذاشتند. وی عصايي از چون خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام می زد حسین....
اين جسارت وي، اعتراض بسياري از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» صحابي پيامبر (ص) و از ياران اميرالمؤمنين (ع) در جنگ صفين بود و در آن هنگام پيرمرد شده بود به عبيدالله نهيب زد: «چوب خود را بردار! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جاي چوب تو را مي بوسيد» و سپس شروع به گريستن کرد. ابن زياد گفت:«اگر نه اين بود که پيرمردي خرف و ديوانه شده اي گردن تو را مي زدم». زيد برخاست و در حالي که بيرون مي رفت گفت:«اي عرب! از امروز بنده شديد. پسر فاطمه را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد. به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار را به کار خواهد گرفت». ديگر از کساني که حضور داشت «انس بن مالک» بود که با ديدن سر مطهر امام (ع) و جسارت عبيدالله گريست و گفت:(شبيه ترين مردم است به پيغمبر...)
امان از دل زینب... سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند. وي هنگامي که امام سجاد (ع) را ديد پرسيد:«کيستي؟» فرمود: 🌹علي بن الحسين🌹
آن ملعون گفت:«مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟» امام فرمود:«برادري داشتم علي نام داشت. مردم او را کشتند». ابن زياد گفت:«خدا کشت» امام فرمود:«الله يتوفي الانفس حين موتها» ابن زياد خشمگين شد و گفت: «در پاسخ من دليري مي کني؟ او را ببريد و گردن بزنيد». پس حضرت زينب گفت:«اي پسر زياد! هر چه خون از ما ريختي بس است» و امام را در آغوش گرفت و فرمود:«والله از او جدا نمي شوم. اگر مي خواهي او را بکشي مرا نيز بکش». ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت:«عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود! او را رها کنيد که با اين بيماري که دارد خواهد مرد»… امام سجاد (ع) سپس رنج سفر به شام و غم اسيري و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود یاحسین...
روايت کرده اند که مردي بطّال و دلقک در مدينه زندگي مي کرد که به هزل و مزاح خود مردم مدينه را مي خنداند. وي روزي گفت: «علي بن الحسين مرا مانده و عاجز گردانده است؛ چرا که هر چه تلاش کردم هيچ نتوانستم وي را به خنده افکنم.😔
امام سجاد (ع) در محرم سال ۹۴ يا ۹۵) هجري، هنگامي که ۵۷سال داشت، با زهر يکي از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد. حضرت در اين ايام، تمامي فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علي عليه السلام» - که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي ۴ ساله بود – را وصي خود قرار داد و وي را «باقر» ناميد و امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود
یازینب... سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود:«تو را وصيت مي کنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که: زنهار ستم مکن بر کسي که ياوري بر تو غير از خداوند ندارد». آورده اند که چون حضرت (ع) وفات کرد، تمامي مدينه در ماتمش عزادار گشت و مرد و زن و سياه و سفيد و صغير و کبير در مصيبتش نالان شدند و از زمين و آسمان آثار اندوه نمايان بود. الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
الهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان😔 امان از دل زینب.. التماس دعا یاعلی ان شاءالله اربعین کربلا
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 دوم...(قسمت هشتم ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌺 برادر من فرشته نبود اینکه بخواهم بگویم هیچ عیب و نقصی نداشت نه ولی سعی می کرد به مرور زمان خودش را خوب کند به نظرم چیزی که احمد را به مقام شهادت رساند اراده قوی و محکمی بود که از خودش نشان می داد بارها شده بود کاری را با هم شروع می کردیم ولی به خاطر مسائلی وسط کار خسته می شدیم ولی احمد تا آخر کارش را ادامه می داد. مثل همین حفظ قرآن. من و محمد حسن تا جز ۱۰ حفظ کردیم ولی احمد تقریبا حفظش را کامل کرد. راوی: 🌷🕊 🍃🌺محمد حسین مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3