از غریبی بگوییم یا از مظلومیت؟
از وفا بگوییم یا از پیمانشکنی ؟
از عطش بگوییم یا از آتش ؟
از عشق بگوییم یا از زینب ؟
خوب نامی بر قلم گذشت.. زینب…😭
🌴 #یازینب...
از غریبی بگوییم یا از مظلومیت؟ از وفا بگوییم یا از پیمانشکنی ؟ از عطش بگوییم یا از آتش ؟ از عشق
آری! بگذار از زینب بگوییم ؛ که کربلا،
از اینجا به بعد، از آنِ زینب است و پیام کربلا، مرهون زینب..😭
امان از دل زینب...😭
بگذار از زینب بگوییم و از رنجهای زینب...
از زینب و از غصههای زینب...
از زینب و از قصههای زینب...
از زینب و از حماسههای زینب؛ و از زینب و از دل زینب …😭
و امان از دل زینب …😭
اما از کدامین غم زینب بگوییم ؟
از برادرانی که از دست داد؟
یا از برادرزادگانش که یک به یک به میدان رفتند و باز نگشتند؟
یا از پسرانش که جلوی چشمان گریانش ذبح شدند؟
حسین...😭
اگر چه حضرت زینب سلام الله علیها #ام_المصائب😭 است و از کودکی داغهای فراوان دیده
ابتدا داغ بزرگ رحلت جدش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سپس مصیبت شهادت مادر جوان
و در جوانی فرق شکافته پدرش علی علیه السلام را دیده است و سپس جگر پاره پاره برادر معصومش حسن مجتبی را…
اما روزی مانند عاشورا نبود، و داغی مانند کربلا…😭
امان از دل زینب..😭
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید
دوستان ، غصه ی تنهایی من گوش کنید
گر چه این قصه ی پر غصه به گفتن نتوان
نه به گفتن نتوان ، بلکه شنفتن نتوان
دختر دخت نبی ، «امِ مصائب» نامم
کرده لبریز ز غم ، ساقیِ گردون جامم
صبر ، بی تاب شد از صبر و شکیباییِ من
ناتوان شد خِرَد از درک و توانایی من
باغبانم من و یک سر شده غارت باغم
چرخ بگذاشته بس داغ به روی داغم
نه که چون جد عزیزی چو پیمبر دادم
پدر و مادر و فرزند و برادر دادم
پیشِ من ، در پسِ در ، مادرِ من آزردند
از ریسمان بسته به مسجد ، پدرم را بردند
من هم اِستاده و این منظره را می دیدم
مات و وحشت زده می دیدم و می لرزیدم
بود در سینه هنوز آتش داغ مادر
که فلک زهر دگر ریخت مرا سوخت جگر
دیدم آن تاج سرم را که دو تا گشته سرش
بسته خونِ سر او هاله به دورِ قمرش
بعد از آن بود دلم خوش که برادر دارم
به سرم سایه ی دو سرو صنوبر دارم
غافل از آنکه غم و دردِ من آغاز شده
به دلم تازه درِ غصه و غم باز شد
رفت از دست حسن گشت دلم خوش به حسین
شد مرا روح و روان ، قوت دل ، نور دو عین
بعد از آن واقعه ی کرب و بلا پیش آمد
راه جانبازیِ در راه خدا پیش آمد
امان از دل زینب...😭
حضرت زینب سلام الله علیها از صبح تا عصر عاشورا، داغ پنج برادر، پنج برادرزاده، چهار پسرعمو و سه پسرش را مشاهده کرد و شهادت دهها تن دیگر از بستگان و یاران برادرش را دید ؛ و شاید اینها همه در برابر رنج اسیری و در به دری
که تازه از امشب آغاز شد😭
بسیار اندک بود..😭
امان از دل زینب...😭
روز طی گشت و نگویم که چه بر ما آمد
شب جانکاه و غم افزا و محن زا آمد
آن زمان کو که بگویم چه بدیدم آن شب
خارها بود که از پای کشیدم آن شب
چه بگویم چه شبی را به سحر آوردم
کوه غم شد دل و چون کوه به پای استادم
چون جنگ به پایان رسید و رأس مطهر امام حسین علیه السلام را از بدن جدا کردند؛ به لباسهای پاره پاره آن حضرت نیز رحم نکردند و عمامه، پیراهن، شلوار و کفشهای امام علیه السلام را ربودند. شخصی به نام #بحدل نیز هجوم آورد تا انگشتر حضرت را بدزدد اما بر اثر شدت جراحات و متورم شده انگشتان،
نتوانست آن را بیرون آورد، پس خنجر کشید و انگشت مبارک را برید و انگشتر را درآورد…😭
امان از دل زینب...😭
اسب امام، با سر و مویی خون آلود به سوی خیمهها رفت. زنان و دختران اهل بیت علیه السلام با دیدن اسب خونین و بیسوار، فهمیدند که دیگر بیکس و یتیم شدهاند و صدا به گریه و شیون بلند کردند. #ام_کلثوم خواهر امام علیه السلام فریاد کشید:
یا محمد! یا علی! یا جعفر! یا حسن! کجایید که ببینید با حسین چه کردند؟…😭
پس لشکر دشمن به سوی حرم پیامبر صلی الله علیه و آله حمله کردند. از یک سو این خیمهها را آتش میزدند و از سوی دیگر هر آنچه میدیدند غارت میکردند. آنان حتی به حجاب زنان نیز رحم نمیکردند و لباسهای بانوان اهل بیت علیه السلام را میکشیدند و میبردند. زنان و دخترکان، سربرهنه و هراسان، از خیمهها فرار میکردند در حالیکه خار و خس بیابان، پایِ برهنه آنان را می درید...😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
پس لشکر دشمن به سوی حرم پیامبر صلی الله علیه و آله حمله کردند. از یک سو این خیمهها را آتش میزدند و
بانوان حرم، که از خیمهها به سوی بیابان دویده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پیکر بیسر حسین علیه السلام روبرو شدند.
راوی میگوید:
به خدا فراموش نمیکنم زینب دختر علی علیه السلام را که زاری میکرد و به آواز سوزناک میگفت:
یا محمداه! صلی علیک ملیک السماء، هذا حسین مُرمل بالدما مقطع الاعضاء، و بناتک سباتا، و إلی الله المشتکی … یعنی:
«یا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر که این حسن توست، به خون آغشته، با اعضایی از هم جدا گشته.
بنگر که این دختران تو هستند، اسیر شده و در بیابانها رها گشته. به خدا شکایت بریم، و به علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء. یا محمد! این حسین توست که در این دشت افتاده، به دست زنازادگان کشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پیکر او میپراکند. ای اصحاب محمد! برخیزید و ببینید که اینها فرزندان مصطفایند که اینگونه اسیر شدهاند…»
مویه زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نیز گریان کرد.😭
امان از دل زینب...😭
آنگاه حضرت سکینه سلام الله علیها
پیکر مبارک پدرش حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و شروع به زاری کرد ؛ تا اینکه جماعتی از اعراب چادرنشین ریختند او را کشیدند و از بدن پدر جدا کردند.😭
لشکریان یزید که به غارت خیمهها مشغول شده بودند، به خیمهای رسیدند که علی بن الحسین السجاد علیه السلام در آن بیمار و تب آلود افتاده بود.
شمر بن ذی الجوشن
شمشیر کشید تا او را بکشد، اما عدهای از همراهانش به او نهیب زدند:
آیا شرم نمیکنی و میخواهی این جوان بیمار را هم بکشی؟
شمر گفت:
فرمان امیر است که همه فرزندان حسین را بکشم.
همراهان با شدت مانع وی شدند تا سرانجام دست از این کار برداشت…
و خداوند در زرهی از بیماری، جان ولیّ خویش را حفظ فرمود
خویش را حفظ فرمود.
سپس دشمن دنی، رذالت و پستی خویش به منتها رساند ؛ #عمر_سعد حروم زاده در بین لشگریانش فریاد کشید:
چه کسی حاضر است که بر پیکر حسین، اسب بتازاند؟
😭
ده نفر ـ که راویان شهادت داده اند هر ده، حرامزاده بودند
حاضر شدند که این جنایت و وقاحت بزرگ را انجام دهند.😭
پس اسبها را آماده کردند و آنان را بر پیکر بیسر و قطعه قطعه امام علیه السلام تازاندند؛ آنگونه که استخوانهای سینه امام شکست و نرم شد…😭
حسین...😭
ای قلم ! چگونه این جملات را مینگاری و از شدت مصیبت،
خشک نمیشوی ؟😭
ای دست! چگونه مینویسی و نمی شکنی؟! …😭
یا امام زمان....😭
اینک، حال حضرت زینب سلام الله علیها را تصور کنید…
از یکسو ، شاهد این مصیبتهای پی در پی و جانسوز است؛ از سوی دیگر باید مراقب فرزند بیمار برادر باشد؛ و از سوی دیگر باید دختران و زنان حرم را از بیابانها جمع نماید و زیر خیمههای نیم سوخته گرد آورد…😭
امان از دل زینب...😭
صحرای کربلا میرفت که تاریک و تاریکتر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جای جای آن به دنبال دخترکان و طفلان میدویدند تا شاید گوشوارهای از گوش آنان بکشند یا خلخالی از پای آنان بربایند…
زینبا! چه کشیدی آن شب، در آن شام سیاه غریبان…😭
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون...😭
حسین...😭
امان از دل زینب...😭
آجرک الله بقیه الله...
آنچه از روضه میخونیم و میشنویم برای شما تا زمان ظهور روضه مجسم است.
ای منتقم خون پاک سیدالشهدا ویارانش بیا...😭
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
بچه ها تمام متن ها روضه از مقتل اوردم😔
منابع اصلی:
۱٫ سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف
۲٫ شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛
۳٫ شیخ صدوق ؛ أمـالـی ؛ ترجمه آیهالله کمرهای ؛
یازده شب روضه داشتیم امشب آخرین شب روضه کانال یازینب...بود😔
خیلی ها التماس دعا داشتن😔
ان شاءالله حاجت روا بشوید
اینم اول آخر دعا..امشب کانال #یازینب...
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
😭
التماس دعا یاعلی ان شاءالله کربلا
🌴 #یازینب...
بچه ها تمام متن ها روضه از مقتل اوردم😔 منابع اصلی: ۱٫ سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ۲٫ ش
همه رفتند استراحت کنند
مداحان
سینه زنان
سخنرانان
مستمعین....
همه
ولی تازه
عمه امام زمان(عج)
به اسارت رفته است... 😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷🕊 عکس تو؛ آسمان شب مھتابِمن است . #سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷🕊
در نگاهم اگرنیستی
در خیالم سرشاری ...
#شهید_مدافع_حرم_اسماعیل_سیرت_نیا🌷🕊
#صلوات_و_سلام 🌹🏴
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🌷🕊
#خدایا_به_امید_تو 🌺🏴
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🏴🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا....🌹🏴
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
🏴جان عالم به فدای اشکهایتان ،
به فدای شال عزایتان،
به فدای سینهی پردردتان ...
چه غمبار است ...
اندوه بزرگ
آغاز اسارت آلالله
با عطر حزین فراق شما
گره خورده
و بر لبانمان زمزمهی فرج را
جاری کرده است...
خدا به حق
قلب صبور عمه جانتان ،
ظهور شما را برساند 🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا...🌹🏴
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---