eitaa logo
یه جو انصاف
437 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
14 فایل
درود بر مخالف من هنر ما معاند را مخالف ساختن و مخالف را موافق ساختن است! آی دی کانال، @Yejoensaf ارتباط با مدیر : @alirezafander
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 مــــــــــــــــــاجرایی شگــــــفت انگیــــــــــــــز از یـــــــــــک نبـــــــــش قـــــــــــــبر ‼️ روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید . گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت . بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد . بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم .....👇 ادامه مطلب در کانال زیر سنجاق شده است 👇 با لمس آیدی زیر بقیه داستان را خود بخوانید👇 @Yejoensaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 شیخ حسین انصاریان همان کسی است که یک روزی این حرفو زد و بهش حمله کردند و گفتند داری سیاه نمایی میکنی‌. اون زمان اگر مسئولین این حرفشو میشنیدن امروز کار به اینجا نمیرسید. ✅ کانال پاسداری از انقلاب 👇 @passdar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂یکم بخندیم😂 آقای بروکلی و....😂 باید به جای بهشت غرب اسمش رو میزاشتن دیوونه خونه غرب 🔹 یکی از یکی دیوونه تر! 🔸به قرارگاه سایبری امام رضایی ها بپیوندید↙️ @gharargah_saybri_emamrezayiha
❌⚠️معضل « شوتی ها » و سه پیامد امنیتی اجتماعی روز گذشته به هنگام ردشدن از عوارضی تهران ساوه(منتهی به سلفچگان) متوجه یک خودرو پژو شوتی بدون پلاک شدم ، وقتی دقت کردم دیدم حتی جلوی خودرو هم پلاک ندارد! از سرباز راهور مستقر در عوارضی خواستم جلویش را بگیرد خیلی رک و پوست کنده گفت: چجوری جلویش را بگیرم؟! در همین حال که در حین گفت و گو با سرباز راهور بودم دیدم یک سمند دیگر شوتی بدون پلاک در حال ردشدن از عوارضی است. ❌سه نکته مهم: 1.بنظر چنین می‌رسد بسیاری از این رانندگان نوعی سرکشی و وقاحت دارند که انگار ، مافوق قانون هستند و باصطلاح هرغلطی میکنند و توگویی هیچ کس جلودارشان نیست. بهترین موید این ادعا خبر تاسف بار شهادت یکی از افسران پلیس راهور که پس از زیر گرفتن آن مامور زحمت کش توسط یکی از این شوتی ها در جاده یاسوج اصفهان و متواری شدنش است که ساعاتی پیش این فاجعه بوقوع پیوسته است. 2.اگر یکی از منافقین یا اشرار در پوشش همین خودروها، در حال حمل بمب یا مواد انفجاری یا حتی مواد مخدر باشند چگونه این فاجعه قابل پیشگیری خواهد بود؟! 3. با رواج روزافزون پدیده شوتی ها آیا برای شهروندان عادی این پارادوکس و تناقض نما پیش نمی آید که ؛ چگونه است که یک شهروند عادی برای خراب بودن یک چراغ یا راهنمایش توسط مرجع انتظامی توقف و در مواردی به پارکینگ هدایت میشود اما این حضرات با این سطح آشکار از بی قانونی و نقض قانون آزادانه در حال تردد از همه گیت ها و.... هستند؟؟! بامید اقدام عاجل علیرضا فاندر از چالوس ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف» به جمع ما بپیوندید👇 @Yejoensaf
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️اظهارات بسیار جالب و شنیدنی کارشناس ترکیه‌ای: 🔹"بعد از انقلاب ایران، قلعه آمریکا در منطقه فرو ریخت و ایران تنها کشوری است که آمریکا نتوانسته در آن وارد شود!" 🔹"وجود پایگاه های آمریکا در کشورهای مسلمان نشین اطراف ایران مایه ننگ و ذلت آنهاست؛ ایران بعد از انقلاب کنسولگری اسرائیل را تعطیل و آن را تبدیل به کنسولگری فلسطین کرده و تنها کشور نمونه ای است که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد؛ من به عنوان یک مسلمان نسبت به اعمال ایران احساس غرور می کنم." 📌کانال /سراسری https://eitaa.com/joinchat/3170697458Cfd44a7e938
🔷 7 نکتــــــــــه در بـــــــــــاره «تــــــــــــبذیر» (اسراف گران و تبذیر کنندگان برادران شیطان هستند.) 🆚 تفــــــــــــــاوت اســــــــــراف و تبــــذیــــــــــــر إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ترجمه: همانا اسرافكاران برادران شيطان هايند و شيطان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس بود. اسرا آیه 26 👈نکته ها 1. ((تبذير)) از ريشه ي ((بذر)) به معناي ريخت و پاش است . مانند آنكه براي دو نفر مهمان ، غذاي ده نفر را تهيه كنيم. 2. کلمه ((اخ )) در عربي هم به معناي برادر، هم به معناي ملازم و همراه مي باشد. مثل ((اخو السفر)) به كسي كه پيوسته در سفر است ، ((اخو الكرم )) به انسان كريم گفته مي شود. برادري گاهي نسبي است ، گاهي مسلكي ومرامي ; اسرافكاران برادران مسلكي شيطانند. ((اخوان الشياطين )) يعني كساني كه در مسير شيطان و همراه اويند. 3.مرحله بعد از وسوسه و ولایت شیطان؛ برادری و معاونت شیطان: قرآن ، پيوسته از وسوسه يا ولايت شيطان بر افراد، سخن به ميان آمده است ، اما تنها موردي كه ((اخوان الشياطين )) آمده اين آيه است ، يعني اسرافكاران همكار شيطانند، نه تحت امر او. پس كار از وسوسه شدن گذشته و به مرحله ي همكاري و معاونت رسيده است . 4.ا.مام صادق (ع) فرمود: هر كس چيزي را در غير مسير طاعت خدا مصرف كند، مبذّر است 5. مصـــــــــــادیق تبـــــــــذیــــــــر:(جمع بندی) گرچه بيشتر در مسائل مالي است ، ولي در مورد نعمت هاي ديگر نيز وجود دارد، مانند: ❌هدر دادن عمر و جواني ❌به كار گرفتن فكر، چشم ، گوش و زبان در راه ناصحيح ❌سپردن مسئوليّت ها به افراد ناصالح ، ❌پذيرش مسئوليّت بدون داشتن لياقت و بيش از حد توان و ظرفيّت ❌ آموزش و آموختن مطالب غير ضروري وغير مفيد و .... 6.. امام صادق علیه السلام در پاسخ به اين سؤال كه آيا در مخارج حلال نيز اسراف وجود دارد? فرمودند: بلي ، زيرا كسي كه دارايي خود را چنان بخشش كند كه چيزي براي خود نگذارد، در مصرف حلال اسراف كرده است . 7. تفاوت اسراف و تبذیر: اینکه میان اسراف و تبذیر چه تفاوتى است، بحث روشنى در این زمینه از مفسّران ندیده ایم، ولى با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت، چنین به نظر مى رسد که وقتى این دو در مقابل هم قرار گیرند، اسراف به معنى؛ خارج شدن از حدّ اعتدال است بى آنکه چیزى را ظاهراً ضایع کرده باشد، مثل این که لباس گران قیمتى بپوشیم که بهایش 10 برابر لباس مورد نیاز ما باشد، و یا غذاى خود را آن چنان گران قیمت تهیّه کنیم که با قیمت آن بتوان عدّه زیادى را تغذیه کرد; در این جا از حد گذرانده ایم ولى ظاهراً چیزى نابود نشده است. 🆚 امّا «تبذیر» و «ریخت و پاش» آن است که آن چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع بینجامد; مثل این که براى دو نفر میهمان غذاى ده نفر را تهیّه ببینیم، و باقى مانده را در زباله دان بریزیم و اتلاف کنیم آن گونه که بعضى از ثروتمندان مى کنند. 🔻ولى ناگفته نماند که گاه این دو کلمه در یک معنى به کار مى رود و حتّى به عنوان تأکید پشت سر یکدیگر قرار مى گیرند.ت 🔻 على(علیه السلام) طبق آن چه در نهج البلاغه نقل شدهمى فرماید : ألا و أنّ إعطاء المال فی غیر حقّه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدّنیا ویضعه فی الآخرة ویکرمه فی النّاس ویهینه عندالله(خطبه ۱۲۶ نهج‌البلاغه) آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن تبذیر و اسراف است، ممکن است این عمل انسان را در دنیا بلند مرتبه کند امّا مسلّماً در آخرت پست و حقیر خواهد کرد; در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام گردد، اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد. 📚 منابع تفسیر نور آقای قرائتی و تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف» به جمع ما بپیوندید👇 @Yejoensaf
🔷 شهیـــــــدی بامـــــــــــــــزار مـــــرطوب و معطــــــــــــــــــر در بهشــــــت زهــــــــــــــــرا پلارك شهیدی از خطه آذربایجان شرقی است كه نماز شب و قرائت روزانه زیارت عاشورای او زبانزد عام و خاص بود پلارك در تاریخ 22 فروردین سال 66 در عملیات كربلای 8 زمانی كه 23 سال سن داشت به فیض شهادت نائل آمد و اكنون 26 سال از آسمانی شدن او می گذرد اما همچنان مزارش معطر و تر و تازه است بطوری كه این امر سبب حضور شمار زیادی از افرادی است كه روزانه برای مشاهده این مزار و استشمام بوی خوش آن از نزدیك به قطعه 26 بهشت زهرا مراجعه می كنند. علاوه بر معطر بودن مزار این شهید، سنگ قبر وی نیز همواره مرطوب است به گونه ای كه اگر سنگ قبر را خشك كنی مجددا خیس می شود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف» به جمع ما بپیوندید👇 @Yejoensaf
🔷 اقتـــــــــــــدار پــــــــــــــــهـــــــــــــلوی 🆚 اقتـــــــــــــــدار جمهـــــــــــــــــوری اسلامی بالاخره بدون حضور جمهوری اسلامی، اتفاق مهمی تو منطقه نمی افته! 🔹یادش بخیر! یه روزی هم رئیس جمهور آمریکا، نخست وزیر انگلیس و رهبر اتحاد جماهیر شوروی روزولت ، چرچیل و استالین اومدن تهران و با هم جلسه گذاشتن ولی شاه پهلوی رو دعوت نکردن! و طفللک رو آدم حساب نکردن صبح جمعه فهمید جلسه بوده!😂 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف» به جمع ما بپیوندید👇 @Yejoensaf
❤️🌷یک داستان واقعی و عجیب از مجتهد مازندرانی نوری 9 مرداد 1288 یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران ، تکرار تاریخ حادثه عاشورا و کربلا بوقوع پیوست ‼️ 🔻 یک نکته از ناگفته‌های تاریخ در خصوص شیخ سرٕ دار شهید شیخ فضل‌الله نوری: پس از 18 ماه نبش قبر و انتقال جسد به قم کوچکترین بوی عفونتی به خود ندیده بود، (میدانید ،بدن آدمی پس از چند ساعت بو میگیرد).👌👌👌 ‼️روایتی سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل،کفن و دفن ...😭😥‼️ در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری بپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند. 🔻به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را ... و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا ... ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. ۳ نفر از بستگان و ۳نفر از نوکر های شیخ توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️پس از تحویل جنازه به منزل شهید،شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد از کفن بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهدین را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ،کلوخ،پوشال، پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️۲ماه بعد از شهادت ،در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه میخواندند و میرفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند،پیراهن عثمان برای مقصد خودشان 🔻میرزا عبدالله سبوحی واعظ: یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار میگرید گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خوش و خندان بود ولی من میگریستم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند،سر منم آوردند. اینها می خواهند نعش  مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. 🔻همان شب تیغه را شکافته و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن و نمد پیچ و به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. 🔻شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد. 🔻نزدیک قم به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده میخواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا... این آیه ای است که روی قبر شهید شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ ✅و چه زیبا جلال آل احمد در وصف شیخ فرمود: «من ‌نعش‌ آن‌ بزرگوار را بر سر دار همچون‌ بيرقي‌ مي‌دانم‌ كه‌ به‌ علامت‌ استيلاي‌ غرب‌زدگي‌ پس‌ از 200 سال‌ كشمكش‌ بر بام‌ سراي‌ اين‌ مملكت‌ افراشته‌ شد» ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــه جــو انــــصاف»👇 @Yejoensaf
🔷 مــــــــــــــاجرای اعــــــــــــــــدام حسیــــــــــن گونـــــــه شیـــــــــخ شهــــــــــید اهـــــل مـــــــــازندران (اول مجتهد تهران ، آیت الله شیخ فضل‌الله نوری) مناسب‌ است‌ داستان‌ دستگيري‌ شيخ‌ را از زبان‌ مديرنظام‌ بشنويم‌. وي‌ صاحب‌منصب‌ ژاندارم‌ و كشيك‌ نظميه‌ بوده است‌ كه‌ در آن‌ لحظات‌ به‌ دستور رئيس‌ نظميه‌ و به‌ دليل ‌دوستي‌ با حاج‌ شيخ‌ مسئول‌ حفاظت‌ وي‌ شده‌ بود. وي‌ داستان دستگيري شيخ را چنين نقل‌ مي‌كند: پس‌ از فتح‌ تهران ‌هر كسي‌ به‌ شيخ‌ پيشنهادي‌ مي‌داد. من گفتم‌: «من‌ دو چيز به‌ عقلم‌ مي‌رسد؛ يكي‌ اينكه ‌در خانه‌اي‌ پنهان‌ شويد و بعد مخفيانه‌ به‌ عتبات‌ برويد... فرمود: اين‌ كه‌ نشد. اگر من‌ پايم‌ را از اين‌ خانه‌ بيرون‌ بگذارم،‌ اسلام‌ رسوا خواهد شد... عرض‌ كردم‌، دوم‌ اينكه‌ مانندخيلي‌ها تشريف‌ ببريد به‌ سفارت‌. آقا تبسم‌ كرد و فرمود: شيخ‌ خيرالله‌! برو ببين‌ زير منبر چيست‌؟ شيخ‌ خيرالله‌ رفت‌ و از زير منبر يك‌ بقچه‌ قلمكار آورد... ديديم‌ يك‌ بيرق خارجي‌ است‌!... فرمود: حالا ديديد؟ اين‌ را فرستاده‌اند كه‌ من‌ بالاي‌ خانه‌ام‌ بزنم‌ و در امان‌ باشم‌، اما رواست‌ كه‌ من‌ پس‌ از 70 سال‌ كه‌ محاسنم‌ را براي‌ اسلام‌ سفيد كرده‌ام‌، حالا بيايم‌ و بروم‌ زير بيرق كفر؟! روز پنجم‌ يا ششم‌، آقا مرا خواست‌. رفتم‌ توي‌كتابخانه‌. گفت‌ فرزندم‌! تو جواني‌، جوان‌ رشيدي‌ هم‌ هستي‌ ـ بيست‌ و هفت‌، هشت‌ ساله‌بودم‌ ـ من‌ حيفم‌ مي‌آيد كه‌ تو بيخود كشته‌ شوي‌. اينجا مي‌ماني‌ چه‌ كني‌؟ برو فرزندم‌، ازاينجا برو!» 🔻بعد از چند روز نيروهاي‌ نظامي‌ مشروطه‌ منزل‌ حاج‌ شيخ‌ را محاصره‌ و پس‌ از دستگيري‌، او را در نظيمه‌، واقع‌ در ميدان‌ سپه ‌ـامام‌خميني‌ فعلي‌ـ زنداني‌ كردند. پس‌ از چند روز در عمارت‌ گلستان‌ يك‌ محاكمه‌‌ نمايشي‌ به‌ دادستاني‌ روحاني‌نماي‌ فراموسونر، شيخ‌ ابراهيم‌ زنجاني‌ بر پا و اول‌ مجتهد ايران‌ را به‌ اعدام‌ محكوم‌ كردند. 🔻شيخ‌ در اين ‌محاكمه‌ به‌ رغم‌ كهولت‌ سن‌ چنان‌ با صلابت‌ به‌ دفاع‌ از انديشه‌هاي‌ خود پرداخت‌ كه‌ نشانگر اعتقاد عميق‌ به‌ مواضع‌ خودش‌ بود. در اين‌ محاكمه‌ بارها دادستان‌ و فرمانده ‌شهرباني‌ را كه‌ در محكمه‌ حاضر بودند تحقير كرد. «پس‌ از محاكمه،‌ آقا را به‌ نظميه‌ برگرداندند و در حياط‌ وي‌ را نگه‌ داشتند. 🔻 آقا به‌ يكي‌ از مسئولين‌ مجاهدين‌ به‌ آرامي‌ گفت‌: اگر من‌ بايد بروم‌ آنجا (با دست‌ اطاق حبس‌ خود را نشان‌ داد) كه‌ معطلم‌ نكنيد و اگر بايد بروم‌ آنجا (با دست‌ چوبه‌‌ دار ميدان‌ توپخانه‌ را نشان‌ داد) كه‌ باز هم‌ معطلم‌ نكنيد. آن‌شخص‌ جواب‌ داد: الآن‌ تكليف‌ معين‌ مي‌شود و با سرعت‌ رفت‌ بالا و بلافاصله‌ برگشت‌ وگفت‌: بفرماييد آنجا (ميدان‌ توپخانه‌ را نشان‌ داد). آقا با طمأنينه‌ برخاست‌ و عصازنان‌ به‌طرف‌ در نظميه‌ رفت‌. جمعيت‌، جلوي در نظميه‌ را مسدود كرده‌ بود... آقا همان‌طور كه‌ زيردر ايستاده‌ بود نگاهي‌ به‌ مردم‌ انداخت‌ و رو به‌ آسمان‌ كرد و اين‌ آيه‌ را تلاوت‌ فرمود: «وَاُفَوِضُ‌ اَمري‌ اِلي‌اللهِ‌. أنَّ‌ اللهَ‌ بَصيرٌ بُالعِباد» و به‌ طرف‌ دار راه‌ افتاد. 🔻روز 13رجب‌ 1327ق روز تولد اميرالمؤمنين‌ علي‌(ع) بود. يك‌ ساعت‌ و نيم‌ به‌ غروب‌ مانده‌ بود. در همين‌گيراگير باد هم‌ گرفت‌ و هوا به‌ هم‌ خورد. آقا هفتاد ساله‌ بود و محاسنش‌ سفيد شده‌ بود. همين‌طور عصازنان‌ به‌ آرامي‌ و طمأنينه‌ به‌ طرف‌ دار مي‌رفت‌ و مردم‌ را تماشا مي‌كرد تا نزديك‌ چهارپايه‌‌ دار رسيد. 🔻يك‌ مرتبه‌ به‌ عقب‌ برگشت‌ و صدا زد: نادعلي‌! نادعلي‌خودش‌ را به‌ آقا رسانيد و گفت‌: بله‌ آقا! مردم‌ كه‌ يك‌ جار و جنجال‌ جهنمي‌ راه‌ انداخته‌ بودند، يك‌ مرتبه‌ ساكت‌ شدند و مي‌خواستند ببينند آقا چكار دارد... دست‌ آقا رفت‌ توي‌جيب‌ بغلش‌ و كيسه‌اي‌ در آورد و انداخت‌ جلوي نادعلي‌ و گفت‌: علي‌! اين‌ مهر را خُردكن‌... 👌👌👌👌[تا بعد از وفاتش سوءاستفاده نشود ] آقا بعد از اينكه‌ از خُرد شدن‌ مهرها مطمئن‌ شد به‌ نادعلي‌ گفت‌: برو! و دوباره‌ راه ‌افتاد و به‌ پاي‌ چهارپايه‌‌ زيردار رسيد.» 🔻آقا عصا و عباي‌ خود را به‌ طرف‌ مردم‌ انداخت‌ وآماده‌ بود تا او را كمك‌ كنند از چهارپايه‌‌ دار بالا برود. «زير بغل‌ آقا را گرفتند و از دست‌چپ‌ رفت‌ روي‌ چهار پايه‌... قريب‌ ده‌ دقيقه‌ براي‌ مردم‌ صحبت‌ كرد....: خدايا! تو شاهد باش‌ كه‌ من‌ آنچه‌ را كه‌ بايد بگويم‌ به‌ اين‌ مردم‌ گفتم‌... خدايا! تو خود شاهد باش‌ كه‌ دراين‌ دم‌ آخر هم‌ باز به‌ اين‌ مردم‌ مي‌گويم‌ كه‌ مؤسسين‌ اين‌ اساس،‌ لامذهبين‌ هستند كه ‌مردم‌ را فريب‌ دادند... اين‌ اساس‌، مخالف‌ اسلام‌ است‌.... محاكمه‌‌ من‌ و شما مردم‌ بماند پيش‌ پيامبر محمد بن‌ عبدالله(ص)...
🔻بعد از اينكه‌ حرف‌هايش‌ تمام‌ شد عمامه‌اش‌ را از سرش‌ برداشت‌ و تكان‌ داد و گفت‌: از سر من‌ اين‌ عمامه‌ را برداشتند، از سر همه‌ برخواهند داشت‌. اين‌ را گفت‌ و عمامه‌اش‌ را به‌ ميان‌ جمعيت‌ پرتاب‌ كرد... در اين‌ وقت‌ طناب‌ را به‌ گردن‌ آقا انداختند و چهار پايه‌ را از زير پاي‌ او كشيدند... باد هم‌ شديدتر شد. گرد و غبار و خاك‌ و خل‌ فضا را پر كرد... جنازه‌ را آوردند توي‌ حياط‌ نظميه‌... روي‌ يك‌ نيمكت‌ گذاشتند.. دور نعش‌ را گرفتند. آن‌قدر با قنداقه‌‌ تفنگ‌ و لگد به‌ نعش‌ آقا زدند كه‌ خونابه‌ از سر و صورت‌ و دماغ‌ و دهنش ‌روي‌ گونه‌ها و محاسنش‌ سرازير شد... 🔻و اين‌گونه‌ رهبر مشروعه‌خواهان‌ بر سر آرمان‌ خويش‌ ايستاد و به‌ شهادت‌ رسيد و دامان‌ آزاديخواهان‌ مدعي‌ را تا ابد خونين‌ كرد و چه‌ زيبا گفته‌ است‌ جلال‌ آل‌ احمد: «من ‌نعش‌ آن‌ بزرگوار را بر سردار همچون‌ بيرقي‌ مي‌دانم‌ كه‌ به‌ علامت‌ استيلاي‌ غرب‌زدگي‌ پس‌ از 200 سال‌ كشمكش‌ بر بام‌ سراي‌ اين‌ مملكت‌ افراشته‌ شد و اكنون‌ در لواي‌ اين ‌پرچم‌، ما شبيه‌ به‌ قومي‌ از خود بيگانه‌ايم‌؛ در لباس‌ و خانه‌ و خوراك‌ و ادب‌ و مطبوعاتمان‌ و خطرناك‌تر از همه‌ در فرهنگ‌مان‌ فرنگي‌‌مآب‌ مي‌پروريم‌ و فرنگي‌ مآب‌ راه‌حل‌ هر مشكلي‌ را مي‌جوييم‌». 📚 منبع روح‌الله حسینیان ، «چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه» نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف» به جمع ما بپیوندید👇 @Yejoensaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️عمق نفوذ انقلاب اسلامی و عصبانیت ضد انقلاب 👍 ‌ عصبانیت اپوزیسیون از نفوذ ایران در موسسات و بخش‌های مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی در ایالات متحده ‌ ‌ موضوع نفوذ ایران به مساجد محدود نمی‌شود بلکه در سراسر آمریکا از رسانه‌ها گرفته تا انديشكده‌‌ها، دانشگاه‌ها در حال رخ دادن است! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف» به جمع ما بپیوندید👇 @Yejoensaf