May 11
🔷وضعیت درندگان در شب عاشورا
محدث نوری علیه الرحمه در كتاب كلمه ی طیبه ص 290 چاپ بمبئی نقل نموده از مستغرق بحار یزدانی آقا علی رضای اصفهانی همشیره زاده ی فخرالعلماء الكاملین حاج محمد ابراهیم كلباسی اعلی الله مقامه كه یگانه عصر خود بوده در بسیاری از صفات پسندیده و از جنابان عالمان كاملان میرزا محمد باقر و میرزا محمد اسماعیل كه امام جماعت است در مسجد بالا سر حرم مطهر كاظمین هر دو خلف الصدق عالم جلیل و كامل نبیل صاحب كرامات باهره و مقامات ظاهره آخوند ملا زین العابدین سلماسی اعلی الله مقامه كه هر سه گفتند كه مرحوم آخوند فرمود كه چون موفق شدم به زیارت حضرت ابی الحسن الرضا صلوات الله علیه و پس از زیارت هنگام مراجعت عبور ما افتاد به كوه الوند كه قریب به همدان است.
پس در آن جا فرود آمده و منزل كردیم و آن وقت فصل بهار بود رفقاء و همراهان ما در آن جا مشغول خیمه زدن شدند.
لكن من به دامنه كوه نگاه می كردم ناگاه چشمم از دور افتاد به چیز سفیدی چون خوب تأمل كردم پیرمرد محسان سفیدی را دیدم كه عمامه ی كوچكی بر سر دارد و بر سكوئی نشسته است كه قریب چهار ذرع از زمین ارتفاع داشت و بر دور آن سنگ های بزرگی چیده شده بود به قسمی كه به غیر سر آن پیرمرد چیزی دیگر از آن پیدا نبود
🔻پس من كم كم رفتم تا نزدیك او رسیدم و سلام كردم و مهربانی نمودم و او به من انسی پیدا كرد و از جای خود فرود آمد و از حال خود مرا خبر داد كه از گروه صوفیه ی ضاله نیست كه به جهت بیرون رفتن از به جا آوردن تكالیف شرعیه اسم های مختلفه بر خود گذاشته اند و به اشكال عجیبه بیرون می آیند بلكه خبر داد كه اهل و اولاد دارد و پس از تمشیت امور ایشان در آن جا عزلت اختیار كرده است برای آن كه فراغت در عبادت داشته باشد و در نزد او بود رساله های عملیه از علمای آن عصر و زمان خودش گفت من ۱۸ سال است كه در این جا به سر می برم پس من از امور عجیبه از او پرسیدم و او از امور غریبه ای كه برای من نقل نمود این بود كه گفت اول آمدن من در این مكان ماه رجب بود و چون زمانی گذشت شبی مشغول نماز مغرب بودم.
🔻ناگاه صدای ولوله ی عظیمی به گوشم رسید و آوازی عجیب شنیدم و نمازم را تخفیف دادم و چون از نماز فارغ شدم نگاه كردم دیدم این دشت پر از حیوانات شده و همه رو به جانب من می آیند.
🔻از دیدن آن ها اضطراب و خوفم بسیار شد و تعجب كردم كه این حیوانات كجا بودند و برای چه به من رو آورده اند.
🔻و چون خوب نظر كردم دیدم آن ها حیوانات مختلفه و متضاده اند مانند شیر و آهو و پلنگ و گرگ و تمام در یكدیگرند و باهم صیحه می زنند و ناله میكنند به صداهای غریب و عجیبی و آن ها ناله كنان آمدند به طرف من و به من نزدیك شدند و سرهای خود را به سوی من بلند كرده بودند و فریاد می كردند.
🔻چون این امر عجیب را دیدم با خود گفتم كه اجتماع این وحوش و درندگانی كه با هم دشمنند و یكدیگر را آزار نمی رسانند البته جمع شدن این ها برگرد من برای پاره كردن من نخواهد بود بلكه امر دیگری است.
🔻در این فكر بودم كه یك مرتبه متذكر شدم كه امشب شب عاشورا است و اجتماع این ها و نوحه و زاری این ها برای عزاداری حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام است لذا خاطرم اطمینان پیدا كرد.
پس عمامه ام را از سر بداشته و بر زمین زدم و خود را در میان ایشان انداختم و شروع كردم به حسین حسین گفتن و بر سر زدن و آن ها مرا در وسط خود جای دادند و همه دور مرا مانند حلقه گرفتند و فریاد می زدند تا فجر طالع و صبح شد،
آن گاه دیدم آن ها كه وحشی تر بودند شروع كردند به رفتن و زودتر رفتند و بعد از آن ها حیوانات دیگر به همین ترتیب می رفتند تا تمامی متفرق شدند و این ترتیب عزاداری هر سال در شب عاشورا عادت آن ها است و من از آن سال تا كنون هجده سال می شود كه در این جا هستم و ترتیب آن ها چنین است حتی گاهی شده است كه روز عاشورا بر من مشتبه می شود لكن از اجتماع آن ها شبهه برطرف می گردد.
حقیر گوید:
این حكایت بقیه دارد لكن آن چه راجع به شب عاشورا بود ما ذكر كردیم و هرگاه كسی بقیه ی حكایت را بخواهد بكتاب كلمه ی طیبه رجوع نماید و ما در این جا می گوئیم یقین است كه در مصیبت حضرت سیدالشهداء تمام موجودات گریه كردند چنان كه صاحب مصیبت عظمی حضرت زین العابدین (ع) هنگام ورود به مدینه چون خطبه خواند و ذكر مصیبت پدر بزرگوار خود را نمود در بین خطبه فرمود كدام چشم است كه پس از این واقعه اشك بار نباشد و اشك خود را حبس نماید (فلقد بكت السبع الشداد لقتله) الخ
همانا آسمان های هفتگانه در شهادت آن حضرت گریه كردند (و بكت البحار بامواجهاو السموات باركانها و الارض بار جائها و الاشجار باغصانها و الحیتان و لجج البحار و الملائكة المقربون و اهل السموات اجمعون
و گریستند دریاها با موج های خود و آسمان ها و اركان آن ها سرشك ریختند و زمین و اطراف زمین به خروش آمدند و درخت ها و شاخه های آن ها نالیدند و ماهیان دریاها و لجه های دریاها و ملائكه ی مقربین و تمام اهل آسمان ها در این مصیبت هم دست و هم داستان و نالان و گریان شدند الخ بلی چنین است كه در محرق الفؤاد محزون رشتی گوید:
ای در عزات آدم و حوا گریسته
هم ساكنان عالم بالا گریسته
پیغمبران مرسل و ذرات كائنات
از هفت ارض تا به ثریا گریسته
در كوه طور صبح و مسا با فغان و آه
یك اربعین حضرت موسی گریسته
تنها كلیم بر تو نالید روز و شب
در چرخ چارم حضرت عیسی گریسته
حوران خلد و خلد برای تو ای شهید
اندر جنان بهمره لعیا گریسته
آن ظلم ها كه شد به تو در دشت كربلا
هم دوست ندبه كرد و هم اعدا گریسته
هم ساكنان معبد و هم واقفان دیر
هم جاثلیق پیر نصاری گریسته
در قتلگاه بهر دو دست مطهرت
جدت رسول و حضرت زهرا گریسته
مادام عمر حضرت سجاد با فغان ما
اندر عزات ای شه والا گریسته
حقیر هم در توسل نامه ای كه به طبع رسیده گفته ام:
در ماتم حسین همه ی انس و جان گریست
پیغمبر و بتول و حسن با فغان گریست
بابش علی كه چشم خدا بود گریه كرد
پس بر حسین چشم خدای جهان گریست
خود حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فمرود ان كنت باكیا لشی ء فابك للحسین بن علی بن ابی طالب الخ.
اگر بخواهی برای چیزی گریه كنی برای حسین بن علی بن ابی طالب گریه كن و به ابراهیم بن ابی محمود فمرود فعلی مثل الحسین علیه السلام فلیبك الباكون شایسته و سزاوار است كه بر مثل حسین علیه السلام گریه كنندگان عالم گریه كنند (فان البكاء علیه یحط الذنوب العظام) چرا كه گریه بر حسین علیه السلام گناهان بزرگ را محو و نابود می كند
بار الها به حق خود حسین و به حق پسرش حضرت رضا علیهماالسلام توفیق گریه كردن بر مصائب وارده بر محمد و آل طاهرینش علیهم السلام به ما مرحمت فرما و اسباب قساوت دل و خشكی چشم را از ما برطرف فرما و ما را با آل عصمت محشور فرما
📚 منبع داستان
كلمه ی طیبه ص 290 چاپ بمبئی صفحه ۲۷۸
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
یه جو انصاف
🩸متن خلاصه و کامل قیام حسین علیه السلام اثر ماندگار دکتر سید جعفر شهیدی
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)
«پس از پنجاه سال
پژوهشی تازه درباره ی قیام حسین (ع) »
از آثار ارزنده و ماندگار دکتر سید جعفر شهیدی پیرامون زندگانی امام حسین (ع) و قیام تاریخ ساز کربلا است که به مناسبت عاشورای حضرت سید الشهدا (ع) تقدیم می شود.
متن خلاصه و کامل این کتاب فاخر را می توانید اینجا بخوانید:
اهميت قيام امام حسين (ع) عليه نظام اموي و شگفتي از اين حادثه تلخ و فجيع، يعني قتل عام خاندان پيامبر در فاصله اندكي پس از رحلت رسول خدا (ص) آن هم به دست خانداني كه در عصر حيات پيامبر كينهتوزترين خاندان با ديانت نبوي بودند و كمي بعد با نام دفاع از آيين محمدي (ص) و خليفه مسلمين، به قتل عام امام حسين و اهل بيت پيامبر اسلام پرداختند، باعث شد تا از ديرباز نويسندگان شيعي و اهل سنت و حتي در قرون اخير، شرقشناسان و اسلامشناسان غربي به بررسي اين حادثه مهم تاريخ صدر اسلام توجهي جدي نشان داد و در ترسيم ابعاد مختلف آن مساعي فراواني به كار بندند و آثار و نوشتههي گوناگوني تاليف كنند.
مرحوم دكتر سيد جعفر شهيدي از پيشكسوتان پژوهش و مطاعات ديني در كشور است كه شخصيت علمي و فرهنگي او بر كسي پوشيده نبود. او متولد ۱۲۹۷ بود و تحصيلات حوزوي خود را تا مرحله اجتهاد در نجف اشرف و تحصيلات دانشگاهي خود را در تهران تا درجه دكترا ادامه داد و تا زمان وفاتش بيش از دو دهه استاد دانشگاه تهران بود. وي را با تاليفات ارزشمندي در حوزه تاريخ اسلام ميشناسند، تاليفاتي مانند تاريخ تحليلي اسلام، زندگاني حضرت فاطمه (س)، زندگاني علي بن الحسين (ع، شيرزن كربلا، انقلاب بزرگ و… در اين ميان كتاب پس از پنجاه سال، پژوهش تازه پيرامون قيام امام حسين (ع) از جمله كتابهاي مطرح در تحليل واقعه عاشورا است كه به رخدادي كه در سال ۶۱ هجري و درست پنجاه سال پس از وفات پيامبر در سال ۱۱ هجري اتفاق افتاد، ميپردازد. دكتر شهيدي تحقيق و نگارش اين كتاب را در سال ۱۳۳۰ انجام داده و كتاب را در سال ۱۳۵۷ با قلمي شيوا، متقن و مستند به منابع اصيل تاريخي مستند ساخت و تاكنون بيش از سي و دو بار به چاپ رسيده است و هنوز پس از انتشار دهها هزار نسخه از رونق باز نيستاده است هرچند بيان حقايق تاريخي بخش عمده كتاب را تشكيل ميدهد اما نوع مواجهه دكتر شهيدي با تاريخ در تحليل حادثه عاشورا نو و بديع است. دكتر شهيدي در اين كتاب بيش از آن كه در جستوجوي چگونگي آن رخداد عظيم باشد، به دنبال چرايي حادثه عاشورا بوده است:
«مقصود من از نوشتن اين يادداشتها مقتلنويسي، تبليغ مذهبي و حتي نوشتن تاريخ نيست. من كوشيدهام تا خود بدانم آن چه رخ داد، چرا رخ داد؟» (پس از پنجاه سال، ص ۷)
كتاب پس از پنجاه سال، نه روايت زندگي امام حسين (عليه السلام) بلكه تحليل و علتشناسي عاشوراست. بيان حوادث تاريخ صدر اسلام براي نويسنده چندان موضوعيت ندارد. او تلاش ميكند تا به واسطه مرور بر آنچه در اين پنجاه سال بر جامعه مسلمين گذشت، چرايي اين حادثه را بازگو نمايد.
منطق تاريخ
دكتر شهيدي علت فاجعه را فقط در سال ۶۰ و ۶۱ هجري جستوجو نميكند او نقطه عزيمت خود را براي تحليل حادثه، سالها قبل قرار داد و به همين دليل نامي اين گونه براي اثر خويش برگزيد.
دكتر شهيدي اين حادثه تاريخي را به مثابه يك «معلول » مورد بررسي قرار ميدهد و تلاش ميكند كه علل و ريشههاي آن رخداد را برجسته نمايد. او براي يافتن علل اين حادثه شگفت، از سالها قبل و از تحولاتي كه قدم به قدم مسير فاجعه را پيمودند سراغ ميگيرد.
رويكرد معطوف به علتشناسي و تلاش براي درك چرايي حادثه و پرسش از زمينهها و بسترهاي رخداد عظيم عاشورا از برخي پيشفرضهاي دكتر شهيدي در نگارش كتاب پرده برميدارد كه مولف خود نيز به آن اشاراتي داشته است: «حادثه جزئي از تاريخ است، تاريخي كه رويدادهاي آن يكي معلول ديگري است.» (پس از پنجاه سال، ص ۷)
«حادثهها مانند حلقههاي زنجير يكي به ديگري بسته است و نميتوان آنها را از هم جدا كرد.» (پس از پنجاه سال، ص ۲۰) «پديد آمدن هر حادثه، حادثه ديگري را به دنبال دارد.» (پس از پنجاه سال، ص ۳۸)
«براي دريافت حقيقت تاريخي ـ هرچند بر اساس مظنه و احتمال هم باشد ـ خواندن متن تاريخ آن سالها به تنهايي كافي نيست، بلكه بايد تاريخ را با ديگر شرايط از جمله وضع جغرافيايي، اقتصادي و اجتماعي سنجيد.» (پس از پنجاه سال، ص ۴)
آنچه كتاب پس از پنجاه سال را از ديگر آثاري كه آنها نيز از صبغه تاريخي برخوردارند جدا ميسازد، رويكرد عبرتجويانه آن است. مراجعه به تاريخ كم نيست. آنچه كمياب است، نگاه عبرت جويانه است. در پرتو چنين نگاهي به گذشته است كه تاريخ مشعلي ميشود كه مسير آينده را روشن ميسازد. تاريخ، گرانبها سرمايهاي است كه آن را تنها با نگاه عبرتجويانه ميتوان به دست آورد.
یه جو انصاف
كتاب پس از پنجاه سال، زماني الهامبخش جوانان پرشور و انقلابي بود، اما دعوت به انقلاب نبود، بلكه هشداري بود براي درسآموزي از گذشته تاريخ، دعوتي بود براي دقت در صيانت و مراقبت از انقلاب و شايد به همين دليل، نسل امروز بيش از نسل گذشته به اين كتاب محتاج باشد. دكتر شهيدي به تكرار پذيري تاريخ و ثبات قواعد حاكم بر كاميابيها و ناكاميها اعتقاد دارد. از همين روست كه بيمناك تكرار سرنوشت تلخ نخستين انقلاب اسلامي است.
«من در اين كتاب از زاويهاي بدين حادثه نگريستهام كه در گذشته كمتر بدان توجه كردهاند. اگر در چنين كوششي توفيق يافته باشم، يقين دارم آنچه به دست آوردهام، عبرتي براي حال و آينده خواهد بود. چه اگر قهرمان حادثه كشته شده است [اما] آنچه او براي آن ميجنگيد و آنان كه براي رسيدن به هدف بدو وعده ياري دادند و به وعده خود وفا كردند يا نكردند، در طول تاريخ فراوان بوده و هستند و خواهند بود.» (پس از پنجاه سال، ص ۸)
استاد شهيدي بر شيوه كار تاريخنگاران گذشته اين اشكال را وارد ميبيند كه آنها غالبا به روايتگري و نقل حوادث اكتفا كردهاند و از تحليل تاريخ و تبيين درسها و عبرتهاي آن غفلت ورزيدهاند و به همين خاطر جامعهها را از گرانبهاترين قسمت سرمايه گذشته خويش محروم ساختهاند. او به روايتگري تاريخ به ديده يك وظيفه آن چنان كه بايسته و شايسته بود، همت ميگماردند، چه بسا جوامع، خطاها و شكستهاي كمتري به ثبت ميرساندند و موفقيتهاي بيشتري از خويش به يادگار ميگذاشتند.
«حقيقت اين است كه تاريخنويسان قديم نميخواستهاند يا نميتوانستهاند هر حادثهاي را ـ هرچند اهميت بسيار داشته باشد ـ از جهت اسباب و علتهاي اجتماعي، اقتصايد و مردمشناسي تحليل كند. اگر تاريخنويسان گذشته وظيفه خود را انجام داده بودند. اگر فقط به نقل روايت اكتفا نميكردند، مسلما امروز تاريخ صورت ديگري داشت…» (پس از پنجاه سال، ص ۱۹)
كتاب پس از پنجاه سال، سي فصل دارد. سيزده فصل نخست آن براي ورود به جزئيات حوادث سالهاي ۶۰ و ۶۱ هجري و بيان وقايع نهضت سيدالشهداء، حكم مقدمهاي را دارد كه هرچند مقدمه است، اما جان كلام و كليد تحليل حادثه را در خود جاي داده است. سيزده فصل نخست، عهدهدار بيان حقايق پشت پرده حادثه عاشورا است، يعني روشن ساختن تحولاتي كه يكي پس از ديگري بر جامعه ساخته و پرداخته رسول خدا وارد آمد و آن را آن گونه دگرگون ساخت كه پس از پنجاه سال، يزيد بر جايگاه پيامبر تكيه زد و بر قتل حسين فرزند همان پيامبر فرمان راند.
آري، در كوفه آن شب كه همپيمانان، عهد خويش گسستند و مسلم بن عقيل، نماينده حسين را رها كردند، غيرت سوخته بود، شرم و حيا بيمعني گشته، مردانگي و جوانمردي، به تمامي فراموش شده بود، اما نبايد دچار اشتباه شد، چرا كه اينها به يكباره انجام نشده بود. استاد شهيدي، در كتاب خود به دنبال برجسته ساختن تغييرات و تحولاتي است كه قدم به قدم جامعه را به فاجعه عاشورا رسانده بود.
معماي عاشورا
او براي نخستين بار سوالاتي، راجع به آن حادثه مطرح نمود كه براي جوانان مسلمان تازگي داشت. سوالاتي تاملبرانگيز بود و پاسخي كه استاد ارائه ميداد، الهامبخش.
«چه شد اجتماع مسلمان آن روز در مقابل اين حادثه تا آن حد خونسردي و بياعتنايي نشان داد؟ حسين و ياران او چه جرمي مرتكب شده بودند كه فقه مسلماني كيفر آن را قتل ميدانست؟» (پس از پنجاه سال، ص ۱۵)
«در كوفه هنوز عدهاي از صحابه پيغمبر ميزيستند… اينها ميتوانستند با همكاري گروه بزرگي از تابعين و سران شهر، حاكم كوفه را مجبور كنند تا راه ديگري جز آن چه در پيش گرفت، اختيار كند ولي چنين نكردند، چرا؟» (پس از پنجاه سال، ص ۱۶)
«در سال شصت و يكم، عدهاي از ياران پيغمبر در شم به سر ميبردند و بعضي از آنها در نزد يزيد مقامي والا داشتند. چرا در اين حوزه مسلماني هيچ گونه اقدامي براي مخالفت با اين فاجعه به عمل نيامد؟» (پس از پنجاه سال، ص ۱۶)
اساسا طرح جدي اين سوال كه «چه شد كه حسين، فرزند رسول خدا و بزرگمرد جهان اسلام، به دست مسلمانان كشته شد؟» خود سوالي تازه و بديع بود؛ اما نگاه مرسوم و معمولي به حادثه عاشورا كه صرفا از بعد عاطفي به جريان كربلا مينگريست براي يافتن پاسخ اين سوال ناتوان بود؛ به همين خاطر دكتر شهيدي از نگاه تاريخي مدد جست و البته به روايت تاريخ اكتفا نكرد و در سال ۶۰ و ۶۱ هجري متوقف نماند؛ بلكه به وقوع پيوست و در نهايت منجر به حادثه عاشورا شد، همت گمارد. از همين روست كه ميتوان ادعا كرد دكتر شهيدي از يك سو با طرح چنين سوالي و از سوي ديگر با انتخاب چنين شيوهاي براي پاسخگوي، مرحلهاي تازه را در نگرش به عاشورا فراهم ساخته است.
مسير فاجعه
یه جو انصاف
كتاب پس از پنجاه سال، كتابي تلخ است كه شايد تلخي آن به خاطر صداقت نويسنده در روايت تاريخي تلخ باشد. نويسنده تلاش نمود تا با مرور بر آنچه در اين پنجاه سال بر جامعه مسلمانان گذشته است، چرايي حادثه عاشورا را بازگو نمايد: «دستاويز قرار دادن سنتي براي محو سنت ديگر، به گناه رنگ دين دادن، تبعيض در اجراي احكام الهي، از بين بردن اصل مساوات اسلامي، سبقت در اسلام را بهانه امتيازطلبي قرار دادن، فخر فروشي درباره اصل و نسب، تغيير ارزشها، ارتجاع جاهلي، حاكميت جريان نفاق، برتري فروشي نژادي، پناه بردن به مسائل كلامي براي فرار از زير بار مسئوليت، بياعتنايي به عدالت، فراموشي برادري اسلامي، گرمتر و گرمتر شدن بازار حقيقتپوشي و دين فروشي…»
آري به اين ترتيب هيچ چيز، غير طبيعي رخ نداد. مسيري كه جامعه مسلمين انتخاب كرده بود، اگر جز به كربلا ختم ميشد موجب تعجب بود. از ميان آنچه بر مسلمانان گذشت تنها به برخي موارد اشاره ميكنيم كه دكتر شهيدي در كتاب خويش نقش آنها را در انحراف و سقوط برجستهتر مي بيند.
بيست و پنج سال كافي بود
از همان آغاز كه سقيفه برپا شد و خلافت رسول خدا از موضع خود خارج شد، عدالت رو به فراموشي نهاد و البته در همان حد متوقف نماند و آرام آرام بيعدالتي به ديگر شئون زندگي مسلمين نيز راه يافت. در اجراي احكام خدا تبعيض را مجاز شناختند، در بهرهمندي از بيتالمال مسلمين، اصل مساوات اسلامي را ناديده انگاشتند و به تدريج كرامت انسانها را فراموش كردند و عرب را بر غير عرب، قريش را بر غير قريش و بنياميه را بر ساير تيره برتري دادند.......
ادامه در لینک زیر 👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/40793/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7/
❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤
نظر عارف وارسته آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب شریف المراقبات در باره وظایف بندگان و محبان آل الله در ماه محرم و عاشورا
سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - به حکم دوستی و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار نمایند. باید مقداری از لذائذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن و گفتن به دست میآید ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر با فرزند خود را از دست داده است. نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد.
خداوند متعال میفرماید: «بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و زیانکار شوید».
یکی از فرزندان کوچکم در دهه اول محرم فقط نان خالی و بدون خورش میخورد. و تا جایی که میدانم کسی به او نگفته بود که این کار را انجام دهد و گمان میکنم سر چشمه این کار دوستی باطنی او بود.
حال اگر کسی نتواند در تمام دهه اول این کار را انجام بدهد، باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالی بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن، آشامیدن و حتی سخن گفتن - مگر آنکه لازم باشد - و دیدار با برادران دینی را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد. و نیز در دهه اول، هر روز امام حسین (ع) را با زیارت عاشورا زیارت نماید. و اگر میتواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید، باید همین کار را بکند. و اگر نمیتواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایی دور شود. و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد.
سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - به حکم دوستی و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار نمایند
مواسات با امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) رحمت خدا بر آنان باد نیز باید بخاطر صدمات ظاهری که به آن حضرت وارد شده باشد. ولی از این مطلب هم نباید غافل شد که صدمات ظاهری که بر آن حضرت وارد شد، در مورد هیچکدام از پیامبران و جانشینان آنان و حتی در مورد هیچیک از جهانیان شنیده نشده است؛ بخصوص تشنگی حضرت الله که در احادیث قدسی و غیر قدسی چیزهایی درباره آن آمده است که انسان توان تصور آن را نیز ندارد همچنین مصیبت نهایی مانند شهید شدن اهل بیت و اسارت حرمش، گویا او با محبوبش پیمان بسته بود بخاطر خوشنودی او کشته شدن را با انواع آن از قبیل سر بریدن، کشتن از زیر گلو، کشتن با شکنجه و با گرسنگی و تشنگی و اندوه و غیر اینها، تحمل کند. ولی با این همه شادمانی و نشاطی به جهت آشکار شدن تورهای زیبایی و عظمت خداوند و شوق دیدار با او و رسیدن به ذات مقدسش به او میرسید که آن سخنیها را آسان مینمود.
بلکه سخنی آن را به لذت تبدیل مینمود. یکی از یاران او در این رابطه میگوید: هر چه شرایط بر امام سختتر میگردید، سیمای او برافروختهتر و خوشحالتر میشد. ولی بهر حال درد و اندوه سخنیها و مصیبتهایی که بر جسد مبارک حضرت (ع) و بر دل اهل بیت محترم او وارد شد و هتک حرمت ظاهری او انسان را میکشد.
وظیفه دوستداران اهل بیت (ع)
بنابراین دوستانش باید کارهایی را که مناسب این مصیبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت در این مصیبت، انجام دهند، بگونهای که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان ایشان وارده شده است. زیرا امام (ع) بفرموده جدش سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان میباشد و به این جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناک رهایی بخشد. فرزندان و عزیزان خود را یتیم نموده، به اسارت حرم و زنان، و زینب و سکینهای که سلام خدا بر آنان باد رضایت داده و اصغر و اکبر و برادران و دودمان خود را سر پرید، تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه کنندگانی که هلاکت شده و دیگران را به هلاکت میکشانند نجات داده و بدین وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایی بخشد؛ پیروانش را از تشنگی روز قیامت رهانیده و از نوشیدنیای که ظرف آن با مشک مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراین به حکم وفا و مواسات که از صفات عالی انسانی است، لازم است که همان چیزی را که امام و به آنان عنایت کرده است، آنان نیز به امام (ع) تقدیم نموده و همانگونه که امام خود را فدای آنها تمرد آنان نیز خود را فدای او نمایند.
و حتی اگر چنین کاری را نیز انجام بدهند باز هم بخوبی با او مواسات ننمودهاند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. این جهت که او مانند پیامبر، علت آفرینش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیک به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.
نیز با گفتاری صادقانه و با زبان حال بگوید: آقای من! کاش به جای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو میشدم! کانی خویشان و فرزندان من به جای خویشان و فرزندان تو کشته و اسیر میشدند! کاش تیر حرمله - که لعنت خدا بر او باد - سر شیر خوار مرا میبرید! کاش فرزندم، علی به جای فرزند تو قطعه قطعه میشد! کاش جگر من از شدت تشنگی تکه تکه میشد کاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار میشد! کاش من درد این جراحتها را تحمل مینمودم! کاش آن تیر به گلوی من مینشست! و جان مرا میگرفت! کاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند کنیزان در شهرها گردانده ولی خویشان تو در خواری و ذلت نمیافتادند! کاش وارد آتش شده و شکنجه میشدم ولی این مصیبتها به شما وارد نمیشد
اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و بخاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین میگرداند. ولی جدا از فریبکاری با این سخنان بپرهیز زیرا ممکن است وقتی میگویی: حاضرم این بلاها را به جای امام (ع) تحمل نمایم، حال و دل تو به مقدار کمتر از یک صدم آن را هم تصدیق نکرده و در موقع امتحان جز مقدار کمی از این ادعاها قبول نشود. و در این صورت به جای اینکه به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایینترین درجات منافقین میرسی. پس اگر میبینی که نمیتوانی این گونه با امام (ع) مواسات نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور کرده و خود را خوار نکن و فقط بگو: کاش با تو بوده، در مقابل تو کشته شده و به سعادت بزرگی میرسیدم. و اگر میبینی به این مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را که همان دوستی این دنیای پست و میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیباییهای آن است، معالجه کرده و این فرمایش خداوند متعال را بخوان: (ای یهود! اگر گمان میکنید فقط شما دوستان خدایید و اگر راست میگوئید، آرزوی مرگ کنید.)
و در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلی کامل به حمایت کننده و پناه آن روز که از معصومین (ع) میباشند به پایان رسانیده و در توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از کوتاهی خرد معذرت بخواهد.
اععمال مخصوص ماه محرم
اعمال اختصاصی دهه اول این ماه حزن و عزا را نقل کرده است.
مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب شریف المراقبات پس از ذکر توضیحاتی پیرامون ماه سوگواری اهل بیت (ع) اعمال اختصاصی دهه اول این ماه حزن و عزا را نقل کرده است که در ادامه میخوانید:
۱- یکی از اعمال مهم ، دعای اول ماه است . و به جهت اینکه اول این ماه اول سال بوده و از طرف دیگر دعاهای قبل از وقت نیز تأثیر خاصی در برآورده شدن حاجات و رسیدن به امور مهم دارد، این دعا تأثیر زیادی در سلامتی و دوری از آفات دینی و دنیایی آن سال و بهبودی حال و به دست آوردن تیکها دارد. و دعایی که برای اول ماه در اقبال روایت شده دعای بسیار مفیدی برای مطالب مذکور است.
۲- بهتر است در شب اول ، بعضی از نمازهایی را که در این شب وارد شده به مقدار حال و توانایی خود خوانده - حداقل دو رکعت نمازی را که شامل حمد و یازده بار ( قل هو الله أحد ) است -، بعد از آن دعایی را که پیامبر اکرم بعد از این نماز خوانده است و در کتاب اقبال نقل شده بخواند و فردای آن روز را روزه بگیرد. در روایت آمده است: کسی که چنین عملی را انجام دهد، مانند کسی است که به مدت یک سال کارهای خوب انجام داده و تا سال آینده محفوظ خواهد بود
۳- روزه روز سوم در روایت آمده است: حضرت یوسف در این روز از چاه خارج شد. و اگر کسی این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل او را بر طرف نموده و سختیها را بر او آسان مینماید.
۴- روایت شده : مستحب است تمام ماه را روزه بگیرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روایت مخصوص داریم اما احتیاط این است که روز عاشورا را روزه بگیرد ولی از خوردن و آشامیدن تا عصر خودداری نماید و آنگاه چیزی بخورد یا بیاشامد به جهت این که امام حسین (ع) و یاران حضرت در عصر از غصههای این دنیای پست رهایی یافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود که عبارت بود از دیدار خداوند بزرگ، رسیدند. و شاید به همین جهت است که دوستان عزادار آن حضرت در عصر این روز غم و غصه آنها کاهش پیدا کرده و از بین میرود.
دو نکته
الف) در سایر اعمال شب و روز عاشورا، از قبیل نمازها و دعاهای آن - غیر از زیارتها و نمازهای آن - اشکالهایی وجود دارد. و ممکن است این اعمال ساخته و پرداخته مخالفین شیعه باشد. مواردی مانند استحباب سرمه کشیدن و غیر آن؛ و حتی اگر از معصومین نیز روایت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزاداری و صلوات فرستادن بر امام و اصحاب او و لعنت نمودن کشندگان آنها بهتر از انجام چیزهایی است که در آن روایات وارد شده است. زیرا در روایت بر این اعمال نیز تاکید شده است.
ب) از چیزهایی که عقل آنها را همراه با زیارت آن حضرت لازم میداند، زیارت اهل بیت و یاران شهید اوست؛ بخصوص با زیارتهایی که وارد شده است.
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🔷 کانال «یــــــه جــو انــــــصاف»
به جمع ما بپیوندید👇
@Yejoensaf
🔷مراقبت از چشم ها در گرما
دغدغه بسیاری از افراد است چراکه گرمای هوا بر روی عملکرد چشم تاثیر میگذارد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز سمنان،️ در فصل تابستان سه عامل، مراقبت از چشم را با فصلهای دیگر متفاوت میکند که عبارت از افزایش دمای هوا، افزایش تابش اشعه ماورای بنفش و گردوغبار هستند.
از آنجایی که تمایل داریم در ماههای گرم زمان بیشتری را بیرون سپری کنیم، لازم است از اینکه چشم هایتان را در معرض اشعههای مضر UV قرار نمیدهید، اطمینان حاصل کنید.
نگاه مستقیم به خورشید به چشم آسیب میرساند. هر ارتباط چشمی مستقیم با نور خورشید شبکیه چشم را آزار داده، منجر به از دست دادن بینایی غیر قابل برگشت، به نام رتینوپاتی خورشیدی میشود. علاوه بر این، اشعه UV نیز به اختلالات مانند دژنراسیون mascular و dystrophies قرنیه منجر میشود.
تابش آفتاب بر روی همه قسمتهای چشم ازجمله قرنیه و لنز اثر میگذارد و ممکن است، ابتلا به آب مروارید را تسریع کند.
در ضمن تغییراتی که در لایه اوزون ایجاد شده باعث میشود که میزان بیشتری از این اشعه مخرب به ما برسد.
مهمتر از آن تغییرات سنی است که در شبکیه ایجاد میشود و آفتاب و اشعه ماورای بنفش موجود در آن، این اختلال را تسریع میکند.
نکته دوم گرمای هوا در این فصل است که سبب میشود، اشکی که از غدد اشکی چشم ترشح میشود تبخیر شود و کفاف مرطوب کردن چشم را ندهد؛ و نکته سوم هم وجود ریزگردها است که همانطور که در چند روز گذشته شاهد بودیم، به دلیل کمبود باران و خشکسالی در این فصل فراگیرتر است و با ورود به چشم، سبب تحریک و آسیب رساندن به آن میشود.
جریان عرق را متوقف کنید:
در هوای داغ مخصوصا وقتی گرما با رطوبت همراه میشود، حتی اگر در حال ورزش کردن نباشید طولی نمیکشد تا متوجه عرق کردن شوید.
برای جلوگیری از ایجاد سوزش توسط عرق در چشمانتان از یک هدبند جذب کننده عرق صورت استفاده کنید
و یا ناحیه پیشانی و ابروهایتان را با یک حوله خشک کنید. چشمانتان و لنزهایتان به خاطر این کار از شما تشکر خواهند کرد.
یک باور عامیانه وجود دارد که اگر گرمای تابستان بر شما تحمیل شود و یا در مجاورت یک منقل (باربیکیو) گریل قرار بگیرید لنز تماسی بر اثر حرارت بالا در چشم شما ذوب خواهد شد.
بسیاری از کسانی که از لنزهای تماسی استفاده میکنند ساعتهای زیادی را در شرایط دمایی بسیار گرم سپری میکنند و هیچ یک از آنها لنز ذوب شده در چشم را تجربه نکرده اند.
اما برای حصول اطمینان جهت پیشگیری از آسیب رسیدن به چشمانتان در شرایط دمایی بالا، از عینک آفتابی استفاده کنید.
برای مراقبت از چشمان خود در برابر اشعه ماورای بنفش چه میکنید؟
طبق تحقیقات انجام شده افرادی که شغلشان با حرارت مستقیم یا غیر مستقیم شعله میباشد بیشتر درمعرض کدورت و عوارض چشم قرار میگیرند.
پرتو های فراسرخ سبب افزایش حرارت در چشم میشوند که این امر باعث شده است تا آنزیمها ماهیت خود را از دست بدهند به گونهای که دماهای بیشتر از ۱۰ درجه سانتی گراد در محدوده دمای بدن انسان (C° ۴۷)، آسیب دائمی بر روی چشم افراد بوجود خواهند آورد.
علاوه بر این شما باید بدون توجه به اینکه چه دماسنج ۳۳ درجه سانتی گراد را نشان دهد چه ۱۲– درجه، همواره عینک آفتابی را وقتی که بیرون از خانه هستید استفاده کنید.
سادهترین و مهمترین راه مراقبت از چشم در برابر اشعه ماورای بنفش، استفاده از عینک آفتابی است.
با توجه به آنچه گفته شد، روشن است که انتخاب عینک با شیشههای بزرگ که چشم را بهخوبی پوشش میدهد، برای این منظور مناسبتر است.
نکته دوم رنگ عینک آفتابی است که به ترتیب رنگ دودی، قهوهای، سبز و سپس رنگهای دیگر برای عینک آفتابی مناسب هستند
کمبود رطوبت چشم خود را در فصلهای گرم چگونه جبران میکنید؟
درصورتیکه در این فصل دچار خشکی چشم شویم باید از اشک مصنوعی استفاده کنیم. در ضمن اشک مصنوعی چشم را از گردوغبارهایی که به آن وارد میشود و چشم را تحریک میکند پاک میکند.
آیا تنها اشک مصنوعی برای شستشوی چشم از ریز گردها کافی است؟
برای شستشوی ریز گردها توصیه میشود که هر روز صبح پلکها را با شامپوی بچه که pH خنثی دارد و چشم را تحریک نمیکند، بشوییم و اگر در طول روز گردوغبار وارد چشم شد آنها را با اشک مصنوعی شستشو دهیم تا گردوغبار، خارج شده و چشم هم از آلودگی پاک شود.
مراقب شایعترین بیماری چشم در فصل گرما باشید:
عفونتهای چشمی از طریق ترشحات چشم باعث سوزش و ورم پلک ها، قرمزی چشم و پوست پلک شده و به شدت متورم میشود و خارج شدن ترشحات از چشم را به دنبال دارد.