eitaa logo
یک فنجان آرامش
341 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
234 ویدیو
0 فایل
یک فنجان آرامش
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خطی برای سرنوشت...🍂
میان ما و شما عهد در ازل رفته‌ست هزار سال برآید همان نخستینی 🤍 { } 🍀🌿☘ https://eitaa.com/rainandpoem دمی برایِ خویش 🌱
هدایت شده از خطی برای سرنوشت...🍂
شبانِ تیره امیدم به صبحِ رویِ تو باشد و قَد تُفَتَّشُ عَینُ الحیوةِ فِی الظُّلُماتِ { } @rainandpoem ☁️
هدایت شده از خطی برای سرنوشت...🍂
هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگر است { } @rainandpoem ⚘️
بکُش چُنان که توانی، که بی‌مشاهده‌ات فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است 🌱
از هر چه می‌رود سخن دوست خوشتر است پیغام آشنا نفس روح پرور است هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر چون هست اگر چراغ نباشد منور است ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق درمانده‌ام هنوز که نزلی محقر است کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی کنان بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمر است شب‌های بی توام شب گور است در خیال ور بی تو بامداد کنم روز محشر است گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود معشوق خوبروی چه محتاج زیور است سعدی خیال بیهده بستی امید وصل هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است زنهار از این امید درازت که در دل است هیهات از این خیال محالت که در سر است 🌱
سخت زیبا می‌روی یک بارگی در تو حیران می‌شود نظارگی این چنین رخ با پری باید نمود تا بیاموزد پری رخسارگی هر که را پیش تو پای از جای رفت زیر بارش برنخیزد بارگی چشم‌های نیم خوابت سال و ماه همچو من مستند بی میخوارگی خستگانت را شکیبایی نماند یا دوا کن یا بکش یک بارگی دوست تا خواهی به جای ما نکوست در حسودان اوفتاد آوارگی سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست چاره عاشق به جز بیچارگی 🌱
هر کو شراب فُرقَت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطعِ امیدواران🌱
امیدوار چنانم که کار ِبسته برآید وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید... 🌱
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگوی که چه نامی به هر لقب که تو خوانی چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل که باز می‌نتواند گرفت نظره ثانی تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان که پیر داند مقدار روزگار جوانی تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی 🌱
روشن روان عاشق از تیره شب ننالد داند که روز گردد روزی شب شبانان 🌱
الهی به دست رحمتم از خاکِ آستان بردار که گر بیفکنی‌ام، کس به هیچ نستاند... 🌱
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟! ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد... 🌱 🌹
شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَیاةِ فِي الظُّلُماتِ... 🌱 🌹
امیدوارم بتوانی در میانِ غم و اندوه و رنج به قدرتی شفابخش دست پیدا کنی. { از سه‌شنبه‌ها با موری } گَرَم حیات بماند، نمانَد این غم و حسرت وگر نمیرد بلبل، درختِ گل به بر آید... 🌱
🌱 نگفتمت که به یغما رود دلت چو دل به عشق دهی دلبرانِ یغما را هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بُوَد آخر شبانِ یلدا را...
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی ... 🌱
یلدا مبارک اوقات ِ خوبی داشته باشید. هنوز با همه دردم امید درمان است که آخری بوَد آخر شبان یلدا را { } قسمت من بین و روزی رقیب روز عید او را، شب یلدا مرا { } کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت { } شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد { } انار برایت شکسته ام که غمم را... به این بهانه برای ِتو دانه دانه بگویم... { } ترک دارد دلم همچون انارِ آخرِ پاییز همه شبهایِ دلتنگی بدونِ تو شبِ یلداست... { }
باد آسایشِ گیتی نزند بر دل ریش صبحِ صادق نَدمد تا شبِ یلدا نرود 🌱 به خطِ استاد سهیل بابایی فر
روزِ روشن دست دادی در شبِ تاریکِ هجر گر سحرگه رویِ همچون آفتابت دیدمی 🌱