eitaa logo
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
1.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! آره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : ^شرایطمون ' @tablighat1a -
مشاهده در ایتا
دانلود
؛به‌گُمانم‌که‌میانِ‌همه‌یِ‌زائرها، فقط‌امضایِ‌براتِ‌دلِ‌من‌جامانده نام‌من‌رابنویسیدکف‌صحنِ‌حسین؛ بنویسیدکه‌یک‌بی‌سروپاجامانده💔"! 🥺 💔 @YekAsheghaneAheste
«💚🕊» بسم‌رب‌‌‌الحسن|❁ تردید‌نکن‌تصورش‌هم‌زیباست! ایوان‌حسن‌عجب‌صفایی‌دارد:) 💚¦↫ 🕊¦↫ @YekAsheghaneAheste
واجب شده صبـح‌ها کمی دربزنم قدری به هوای ‌حرمتـ پـ🕊ـربزنم لازم شده درفراق شش ‌گوشه‌تان دیوانه‌ شوم به سیم ‌آخر بزنم @YekAsheghaneAheste
فقط باید به خدا پیله کرد زیرا فقط با او میتوان پروانه شد .. 🌸 🌱 ˹ @YekAsheghaneAheste ˼
خـدا نصرتش را به آدم‌های تنبـل و بی‌مـجاهدت نمی‌دهد! خدا از انسان‌های بیکاره و لاابالـی حمایت نمـی‌کند؛ ولو مومن باشـد! - امام خامـنه‌ای🍃 @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_230 "محمد" از پایگاه اومدم بیرون که دیدم جواد نیست! قرار گذاشته بودیم جلو
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ کنار خیابونی پارک کردم و خیره شدم به گوشی کلماتی که مریم گفته بود رو توی سرم هجی میکردم خواستگاری...از ریحانه....امشب...! از اون عالمی که بودم دور شدم و فکرم پرت افکارات منفی ذهنم شد اینقدر نگفتی و سکوت کردی تا رفت... فکر کردی همه مثل پوریا میمونن؟!اومدیم یکی خوب بود و مورد پسند...اونوقت میخوای چیکار کنی؟؟ اصن شاید تو هم رفتی جلو پَس بزنه ولی عوضش حرف دلت رو زدی... این درگیری بین خودم و مغزم داشت اذیتم میکرد که با صدای مریم به خودم اومدم _ محمد...محمد...الو...صدام و میشنوی؟ _ آره اینجام _ پس چرا یه لحظه صدات رفت...خوبی؟ _ آره بابا خوبم...کاری نداری؟ _ نه برو منم خبرش رو بهت میدم _ باشه..خداحافظ سرم رو به عقب تکیه دادم و این بود شروع هجوم افکار به ذهنم چرا امیر حرفی نزده بود؟نکنه علت اینکه این چند روز تو خودش بود و چیزی نمیگفت همین باشه! خدایا من میگم این حس و بیرون کن دستت درد نکنه تو ه تنها بیشترش میکنی تازه عذابمم میدی... میدونم تو این کارِت هم حکمتی خوابیده ولی خدایا منم طاقتی دارم...بیا بشینیم حساب کنیم چند سال و چند ماهه درگیر این موضوع شدم و ذهن و روحم درگیره شاید قسمت بوده که اینجوری بشه و من دل بکنم... ولی واقعا میتونم ول بکنم؟! پوفی کشیدم و ماشین رو روشن کردم به سمت خونه رفتم تو راه اصلا حواسم به هیچی نبود و تا خونه تو فکر بودم کلید انداختم توی در و بازش کردم کلافه نشستم رو کاناپه و به روبروم خیره شدم از اونجایی که صدایی نمیومد حدس زدم مامان رفته بیرون که در خونه باز شد و مامان با کیسه های خرید تو دستش اومد تو... _ عه تو اینجایی؟ _ سلام...بده کمکت کنم جواب سلامم رو داد و رفتم کمکش و کیسه هارو از دستش گرفتم _ چرا نگفتی من بخرم این همه سنگینی اووردی؟ _ گفتم کار داری دیگه مزاحمت نشم _ عه چه حرفیه مامان...قرار بود دیگه کار سنگین نکنی اینجوری هم نری بیرون _ باشه چشم..از دفعه بعدی نمیرم _ دستت درد نکنه صورتم و به سمت خودش برگردوند _ حالت خوبه؟ _ آره خوبم...چطور؟ _ رنگ و روت پریده چیزی خوردی؟ _ میل ندارم میخوام برم دوش بگیرم _ مطمئنی چیزی نشده؟! _ آره یکم خسته‌ام چیزی نگفت که منم رفتم تو اتاقم که برم دوش ابگرمی بگیرم... ‌. . جلوی تلویزیون نشسته بودم و مامان با سینی چایی اومد کنارم _ چرا زحمت کشیدی میگفتی میووردم _ دیگه آشپزخونه بودم خودم اووردم _ دستت درد نکنه _ گفتی خسته‌ام و برم زیره آب خستگیم در میره...ولی قیافه ناراحت و گرفته‌ات یه چیزه دیگه بهم میگه _ مامان الان که خوبم و چیزیم نیست _ میخوای بگیری من که مادرم بچم رو نمیشناسم؟... ... کپی ممنوع ⛔️ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ #part_231 کنار خیابونی پارک کردم و خیره شدم به گوشی کلماتی که مریم گفته بود رو تو
꧁༒•بخت سفید•༒꧂ _ بیخیال مامان چیزیم نیست چاییش رو از تو سینی برداشت و چشم دوخت به تلویزیون صدای زنگ گوشی اومد که از رو میز برداشتم و با دیدن اسم امیر آب گلوم رو قورت دادم _ الو سلام...جانم _ علیک سلام..چطوری محمد؟ _ خوبم تو حالت چطوره؟ _ منم شکر خدا خوبه...میگم فردا میای دنبالم بریم دانشگاه؟ _ چرا مگه چیزی شده؟ _ هیچی با مامان بحث کردم سوئیچ رو ازم گرفته _ باشه داداش میام دنبالت _ دمت گرم...اوضاع و احوالت خوبه؟ _ آره همه چی خوبه...صدات گرفته؟ _ نه چیزی نیست فردا با هم حرف میزنیم _ باشه پس تا فردا یا علی بعد از قطع کردن،گوشی رو گذاشتم رو میز و استکان چایی رو برداشتم _ راستی..امکان داره مریم بیاد تهران _ اتفاقی افتاده مگه؟ _ نه ظاهرا استادشون انتقالی گرفته تهران..نمیدونم دقیق چی شده ولی هرچی هست تا فردا مریم خبرش رو بهم میده _ خیر باشه ایشالا _آخر این هفته میای با هم بریم گلزار شهدا؟ _کاش زودتر میگفتی مادر... _ چرا کاری داری؟ _دارم میرم خونه خاله‌ات...بزار ببینم اونم میاد با هم بریم _ باشه پس بهم بگو از جا بلند شدم و رفتم سمت اتاق روی تخت دراز کشیدم...دستم رو گذاشتم روی پیشونیم و چشمام رو بستم داشتم تو خیال خودم دنیایی که برام رویا بود رو تصور می‌کردم کاش همه چیز یه جور دیگه بود... باز دلم نا آروم شد و نمیدونستم باید چیکار کنم یعنی امشب چی شده بود؟! شاید جواب مثبت داده... چرا اصن باید جواب منفی بده؟معلومه قبول کرده.. اینا رو تو فکرم میووردم ولی ته دلم دوس داشتم همشون اشتباه باشن و همه چیز برگرده مثل قبل نمیدونم چقدر به این چیزا فکر کردم که چشمام سنگین شد و خوابم برد... ... کپی ممنوع ⛔️ @YekAsheghaneAheste
ازلحاظ‌روحی‌نیازدارم دعوتم‌کنی‌حـرمت...💔 @YekAsheghaneAheste
🕊 انتشار برای نخستین بار! دستخط ... عملیات نظم در خانواده! ۱_با اعضای خانواده تمام احترام رعایت شود (در اوج محبت) ۲_باید حدقل هفته یک مرتبه برای همسر گل خریده شود ۳_ساعت خوابیدن و بیدار شدن همیشه باید یکی باشد ۴_لباس های شخصی خود را حدقل بشورم ۵_ظرف های داخل آشپزخانه به محض رویت باید شسته شود ۶_هرگونه ریخته و پاش در منزل باید به سرعت جمع آوری شود ۷_باید در خانه همیشه نان تازه باشد ۸_وضعیت لباس فرزند وهمسر باید کنترل شود و زمانی برای خرید ماهانه یا سالانه مشخص شود ۹_بخشی از حقوق به خود همسر داده شود ۱۰_به هیچ وجه سر همسر و فرزند نباید داد کشید ۱۱_دیدار پدر و مادر و فامیل بسیار حساب شده و طی زمان بندی باشد ۱۲_باید برنامه های منزل از یک هفته قبل تنظیم شود ۱۳_باید زمان تفریح همسر و فرزند کامل منظم و مشخص شده باشد 🌱 @YekAsheghaneAheste
﴿وَ أنَّ سَعیه‌ُ و سَوفَ یُریٰ﴾ و نتیجه کوشش او به زودی دیده خواهد شد. [ سوره النجم، آیه ٤۰] @YekAsheghaneAheste
پناه‌هرچه‌گرفتار وناامیدحـسـین...🥀 @YekAsheghaneAheste
چشم به راهت نیستم وگرنه امام کَسی را چشمِ انتظار نمی‌گذارد💔... @YekAsheghaneAheste
السّلامُ على‌الحُسَين بِعَدَد نَبَضاتِ قَلبی قلب، قلبِ من است؛ اما نبضش تویی ..🤍 ˹ @YekAsheghaneAheste ˼
*🔷یا اللّه یا زهرا سلام اللّه علیها🔷👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۵🍀 🌼به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب عصر 🌹وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!» @YekAsheghaneAheste
❤️ ❤️ چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی رفیق دایمیِ روضه های خود کردی به آنچه خواسته بودم رسیده ام با تو چرا که قلب مرا کربلای خود کردی @YekAsheghaneAheste
به‌گُمانم‌که‌میانِ‌همه‌یِ‌زائرها، فقط‌امضایِ‌براتِ‌دلِ‌من‌جامانده نام‌من‌رابنویسیدکف‌صحنِ‌حسین؛ بنویسیدکه‌یک‌بی‌سروپاجامانده💔"! 😔✋🏼 @YekAsheghaneAheste
تومیگی‌رفیقمی،ازاون‌رفیق‌صمیمیا((: @YekAsheghaneAheste
خـدا نصرتش را به آدم‌های تنبـل و بی‌مـجاهدت نمی‌دهد! خدا از انسان‌های بیکاره و لاابالـی حمایت نمـی‌کند؛ ولو مومن باشـد! - امام خامـنه‌ای🍃 @YekAsheghaneAheste
؛ فقط تاریکی می‌داند ماه چقدر روشن است . . ❤️‍🩹 🌱 @YekAsheghaneAheste
برگرفته از کتاب براندازها گل میکشند.... (پ.ن: خدایا شفای عاجل عنایت بفرما😂🤲🏼) ✊🏼 『 @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◖♥️✋🏻◗ -حسین جان! به هردری زده ام اربعین حرم باشم اگرنشد بیایم،مکن فراموشم... ‹♥️⇢@YekAsheghaneAheste
خواستَـم‌بگویم چشـم‌بددور‌ڪہ‌هم‌جانۍُ‌هم‌جانانۍ'!♥️🌿 ✊🏼 @YekAsheghaneAheste
مگه روزهای اَبری شَک می‌کنی به وجود خورشید؟ پس چرا روزهای سخت شک‌ می‌کنی به وجود خدا؟ @YekAsheghaneAheste