eitaa logo
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
1.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
فکر کن‌بری گـلزار شهــدا . .! روی قبرا‌رو‌بخونی و‌برسی به یه شهید‌هم‌سنت..(: اونوقته که میخوای سربه تنت‌نباشه.! آره رفیق هم‌سن و سالای ما شهید شدن بعد ما هنوز تو فکر ترک گناهیم!( : ^شرایطمون ' @tablighat1a -
مشاهده در ایتا
دانلود
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
#هرروز‌با‌قران #ترجمه آيه ۲۲ سوره الزمر: آیا آن کس را که خدا برای اسلام شرح صدر (و فکر روشن) عطا ف
براى درمان قساوت قلب در روايات آمده است كه چون پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت فرمود، از حضرت پرسيدند: نشانه‌ى ورود نور در دل چيست؟ فرمود: «التجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت» دل نبستن به سراى پر فريب دنيا و توجّه به سراى جاودان آخرت و آمادگى براى مرگ پيش از فرار رسيدن آن. @YekAsheghaneAheste
جوان‌ِانقلابی خود را برای مردم می‌کُشد همانطور که شهدا برای مردم خود را فدا کردند. 🌱 @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•²بخت سفید•༒꧂ #part_40 " نفس می‌نیارم زد از شکر دوست که شکری ندانم که در خورد اوست عط
꧁༒•²بخت سفید•༒꧂ "ریحانه" نور مستقیم آفتاب چشمام رو اذیت میکردن و به اجبار بازشون کردم نگاهی به کنارم انداختم اما محمد رو ندیدم! آروم صداش زدم: یکبار... دوبار... از جام بلند شدم و موهام رو جمع کردم در اتاق و باز کردم ولی چیزی جزء صدای وانتی داخل کوچه صدایی نمیومد دلهره بدی گرفتم برگشتم اتاق و از میز کنار تخت گوشی رو برداشتم سریع شماره‌اش و گرفتم اولین بوق... دومین بوق... سومین بوق... حالم گرفته شد از اینکه جواب نداد. هروقت صبح زودتر از من بلند میشد، سفره صبحانه‌ای حاضر میکرد یا نهایت زیره کتری و روشن میزاشت این مدل رفتنش یعنی با عجله رفته! نکنه دیشب بهش گفتم میتونی بری، بدو رفته برای اعزام!!!؟؟ سردرگم نشستم رو صندلی آشپزخونه یه چند دقیقه‌ای توی اون حالت بودم تا اینکه پاشدم برای خودم لقمه‌ای گرفتم صدای زنگ گوشی توی خونه پیچید با فکر اینکه محمد باشه پریدم روش و برش داشتم _ الو سلام مامان ریحانه چطوری خانم؟ _ سلام تویی رها؟ _ وا پس کی میخواستی باشه؟ _ چرا اسمت رو ندیدم فکر کردم یکی دیگه‌اس _ باشه حالا فهمیدیم منتظر تماس من نبودی _ لوس نشو! کارم داشتی؟ _ امروز یکی از بچه ها دفاع داره میای بریم؟ _ افرین! کی هست اون دانشجو نمونه؟ _ حالا یه بنده خدایی میتونی بیای یا نه؟ با چشم گذری به خونه انداختم _ نه رها حوصله ندارم _ تو اول صبحی حوصله نداری پس چه زمانی مزاحمتون بشیم؟ _ مسخره بازی در نیار میگم حال ندارم دیگه بیخیال _ باشه اصن به من چه میخوای بیا میخوای نیا، کاری نداری؟ _ الان قهر کردی مثلا؟ _ خب چیکارت کنم هرچی میخوام تو رو به آرامش دعوت کنم هِی رد میکنی _ دستت درد نکنه من خیلی وقته به آرامش دعوت شدم _ باشه من برم الان استاد میاد عصری هم میرم سمت بیمارستان _ به سلامتی _ کاری نداری؟ _ نه عزیزم برو خداحافظ گوشی و انداختم روی کاناپه و کلافه مونده بودم چیکار کنم در حالت عادی میخواستم یه سر بزنم به زهرا ولی الان فکرم درگیر محمد بود و نمیخواستم کسی چیزی بفهمه از سکوت خونه رو اووردم به حرف زدن با اون کوچولو نخودی که توی قلبم لونه کرده بود: میبینی مامان؟! کاره همیشگی باباته! منو ول میکنه و میره به امان خدا... البته از حق نگذریم یه جاهایی منو شگفت زده میکنه ولی در کل خوراکش اینجوری رفتن ها و چند ساعت بی خبریه... اگه به بابای توعه که شب زنگ میزنه میگه تو راه مرز هستم بدی خوبی دیدی حلال کن! از حرفی که خودم زدم یه لحظه جا خوردم... واقعا اینجوریه؟ یه لحظه بغض گلوم رو گرفت... ... کپی ممنوع ⛔️ @YekAsheghaneAheste
ࡅ࡙ܭ ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ߬ܣܢܚࡅ߳ܘ
꧁༒•²بخت سفید•༒꧂ #part_41 "ریحانه" نور مستقیم آفتاب چشمام رو اذیت میکردن و به اجبار بازشون کردم
꧁༒•²بخت سفید•༒꧂ یه نگاه به ساعت کردم و یه نگاه به سفره شامی که حاضر کرده بودم خیلی وقت بود که عقربه ها از ۲۰ گذشته بودن... اگر قرار بود فکر صبحم عملی بشه باید تا الان زنم می‌زد پس چرا خبری نیست؟ یعنی یه حلالیت هم نمیخواد بگیره؟؟ اینبار صدای گوشی خونه بلند شد و من برش داشتم هرچی صدا کردم ولی کسی از اونور تلفن صدایی نیومد! قطعش کردم و اینقدر بی حوصله بودم که دق و دلیم رو زیر لب سره اونی که زنگ زده بود خالی کردم! رفتم برنج و برگردونم توی قابلمه که اینبار صدایی متفاوت از صدای تلفن به گوشم خورد! صدای پیچیدن کلید توی قفل در... نگاهم خیره مونده بود که محمد بین چارچوب در وایساد لباس چهارگره خاکی رنگش رو با شلوار کتون مشکی رنگی پوشیده بود زیره چشماش قرمز شده و بود و بغضی قابل رؤیت بود در خونه رو اروم بست. سوئیچ و گذاشت کنار میز. دیس برنج و همونجا ول کردم و رفتم سمتش _ محمد.. این چه سر و وضعیه؟ از صبح کجا بودی؟؟ جواب رو با سکوت داد _ با تو‌ام چرا اینجوری صورتت؟گریه کردی؟چشمات قرمزن چرا؟ اینبار هم جوابم رو با سکوت داد _ خب منو نصف عمر کردی تو برا چی هیچی نمیگی؟هانن؟؟ میگم کجا بودی از صبح؟ همون جا روی زمین نشست که منم روبروش نشستم _ فکر کردم بدون خداحافظی ولم کردی و رفتی! عزیزه دلم چرا هیچی نمیگی،هان؟ لب باز کرد و آروم گفت _ سلام... _ سلام عزیزم _ خوبی خانم؟ _ من خوبم ولی تو نمیخوای حال و روزت رو توضیح بدی؟ _ بچه خوبه؟ _ اون کوچولو هم خوبه آقا _ من شرمنده‌ام ‌صبح زود رفتم نگرانت کردم _ فدای سرت محمد جانم ولی کاش بهم یه زنگ میزدی در طی روز _ رفتی پیش زهرا خانم؟ _ نشد برم. خودمو درگیر کارای خونه کردم تا از فکر و خیال راحت بشم _ فکر و خیالت بخاطره من بود؟ _ جز تو به کی فکر کنم عزیزم؟ واسه چی گریه کردی؟ _ بابام رفت ریحانه... حیرون مونده بودم از حرفش! یعنی چی؟ باباش چجوری برای دومین بار رفته؟؟ _ بابات رفته؟خوبی محمد؟ _ اونقدر دوسش داشتم ، شده بود بابام قطره اشکی از چشمش اومد که دستم رو دراز کردم و از روی گونه‌اش پاکش کردم _ محمد چرا اینطوری میکنی آخه به خدا طاقت ندارم یعنی چی بابات رفت؟چرا گریه میکنی؟؟ _ یادته یه آقایی بود که فیلمش رو دیده بودی؟ _ کدوم؟ _ همونی که یه بار داشت با جدیت حرف می‌زد و میگفت تا سه ماه دیگه پایان داعش رو اعلام میکنه _ حاج قاسم بغضش ترکید و سرش و گذاشت روی شونه‌ام اولین بار بود که اینجوری میدیدمش و اینطوری گریه میکرد! معمولا وقتی خیلی ناراحت بود با جایگزینی حالش رو خوب میکرد ولی اینبار... _ ریحانه امروز فهمیدم حاجی رو شهید کردن، ریحانه خیلی حالم بده احساس میکنم یه بار دیگه یتیم شدم نمیدونم باید چیکار کنم با صدای گریه‌اش چشمای منم با اشک هاش مسابقه میدادن... ... کپی ممنوع ⛔️ @YekAsheghaneAheste
عشــ♡ــق لبخنـد‌نجیبـےست ڪہ‌روےلب‌توسـت... خنده‌ات‌علتِ‌ آغازغزل‌خوانےهاست...🍃 -سَـرداردلھـآ♥️ @YekAsheghaneAheste
- گَشتم‌بِہ‌هرڪُجاڪِہ‌ڪُنم‌ وصف‌این‌ڪَلام تَفسیرِ؏ـشق‌نٰام‌ سیِدعلےگَشت‌والسَّلام..♥️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @YekAsheghaneAheste
موعود: جوونا ، یہ‌جوری‌درس‌بخونید ؛ کہ‌وقتی‌آقا‌اومد‌برین‌ کنارش‌وایسین ، بگین‌آقا‌کدوم‌کارت‌رو‌زمینہ ؟ ما‌همه‌چی‌بلدیم ! ما‌بلدیم‌انجامش‌بدیم🌿 [ ] 🤲🏼♥️ @YekAsheghaneAheste
♨️نمازشب در سیره 💠شهید علی حیدری؛ 🔸شهید علی حیدری اهل مراقبت و محاسبه نفس بود،او هیچ زمانی را مانند شرایطی که با خدا خلوت می کرد دوست نداشت در این شرایط از خودش بی‌خود می شد و متوجه اطرافش نبود، او فقط و فقط در محضر دوست بود . 🔸همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود برای اقامه نمازشب.می‌گفت؛ وقتی توی جمع هستی خدا می‌گوید این سرش شلوغ است ولی وقتی تنها باشی خدا می آید سراغت. [نماز شب در تاریکی و خلوت قرار داده شده است تا جذب رحمت الهی و همنشینی با خدا مشهود باشد]. 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 @YekAsheghaneAheste
خدایـا! دل مرا آنقدر صاف بگردان تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب شود .. -دکترعلی‌شریعتی- ˹ @YekAsheghaneAheste ˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌸امشب در آغوشِ مهتاب 💫آرام بخوابید بی‌ترديد فردا 🌸بهتـرين روزِ 💫زندگی شما خواهد بود 🌸به شكوه تقدير شك نكنید 💫الهی که بهترین اتفاقات 🌸سهم زندگیتون بشه شبتون به رنگ آرامش 🌸 @YekAsheghaneAheste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«💛🌿» بسم‌رب‌علـے"؏ حیدرنباشدصبح‌محشرکارمازاراست صبحی‌که‌بی‌نام‌علی‌باشدشب‌تاراست.. 💛¦↫ 🌿¦↫ @YekAsheghaneAheste
🌹دعای : (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع خلقک @YekAsheghaneAheste
‹♥️🌿› از خداخواستن‌شجاعت‌است اگربدهدرحمت‌است اگرندهدحکمت‌است ازخلق‌خدا‌خواستن‌ذلت‌است اگربدهدمنتاست؛اگرندهد‌خفت‌است.. +امام‌‌علۍ(؏) @YekAsheghaneAheste
وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ به بزرگی و چاره سازیت، تسلّط غم و اندوهم را درهم بشکن... ˹ @YekAsheghaneAheste ˼
🔴 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا✌️🏼 پیروزی قطعی با جبهه مقاومت است. @YekAsheghaneAheste
『وَ اللهُ یَعلَمُ ما فِي قُلوبِکُم』 خدا از دل بنده هاش خبر داره..💛🌿
-میگفت.. یک قدم بسیار مهم برای قدرت یافتن در برابر گناه، دست به دامن شدن به (عج) است. ایشان امام زنده ماست و مسئولیت هدایت خلق را دارند..🌱 -آیت‌الله‌جاودان- • @YekAsheghaneAheste
من‌دوست‌دارم‌وقتی‌شھادت‌بیاددنبالم‌که شھادتم‌بیشتر‌از‌موندنم‌موثر‌باشه..🌱!' شھید‌مدافع‌حرم‌محمّد‌رضا‌دهقان‌امیری 🌹 @YekAsheghaneAheste
-امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: بزرگترين گناه نزد خداوند است گناهى كه از نظر گناه‌كار " کوچک " است..🤍 -غررُالحِکم،حدیث۳۱۴۱- @YekAsheghaneAheste
: [ وقتی از سختی کاری ترسیدی تصمیم جدی برای انجام آن کار بگیر، برای تو آسان میشود!✨ ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا