eitaa logo
دعا،ذکر،ختم،عبادت،اخلاق،داستان،تاریخ وطبِ تنها مولودکعبه
44 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
402 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در روز اول ذیقعده سال ۱۷۳ هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و پرسیدن پرسش‌هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم علیه السلام در مسافرت بود، پرسش‌های خود را به حضرت معصومه سلام الله علیها که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش‌های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه سلام الله علیها جواب پرسش‌ها را نگاشته است. وقتی پاسخ‌ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر علیه السلام مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش‌ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.
صداقت بی مورد👇‼️ ✅اول اینکه نباید دروغ گفت دوم هم اینکه نباید هر راستی را گفت و جار زد! در اجتماع و علی الخصوص زندگی نباید هر چه میدانی و هرچه هست را گفت، دروغ نگوید اما قرار نیست هرچه میدانی و هرچه پرسیده شد را هم بگویید! هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد . یک حرف راست در جایی بی مورد و بدون صلاح دید مخرب تر از هزار دروغ است. چرا شاید همین راست موجب نفاق ، کینه و یا برزو اختلافی شود و یا موجبات گناهی و یا خلافی دیگر شود! امام علی  علیه السّلام  فرمود: صادق و راستگو نخواهی بود مگر اینکه برخی از آنچه را می دانی کتمان کرده و بازگو نکنی. (یعنی هر آنچه می دانی لازم نیست بگویی). قال الامام علی – علیه السّلام – : لا تَکُ صادقاً حتّی تکتُمَ بعضَ ما تَعلَمُ. بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۸
🔴 نتیجه و : تو هر عصری عذاب فرق داره توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر... بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته. لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی میکردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران به شدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه میکردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی میکردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :- بچه پامنار بودم. گندم و جو میفروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. ‎‎‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 مرد و زن نشسته اند دور ِ سفره . 🥣 مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است 😑 و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند 🙂 و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی می‌زند و می‌گوید : "چقدر تشنه ام !🤔 🌹"زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود . سوراخ های نمكدان سرِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمك توی كاسه سوپ زن فرصت هست برای مرد. زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند . 🌹مرد تشكر می كند، صدایش را صاف می‌كند و می‌گوید : "میدونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن؟😁 و سوپ بی نمكش را می‌خورد ؛ با رضایت😊 و زن سوپ با نمكش را می‌خورد ؛با لبخند!☺️ ✅ زندگی زیباست به شرط :مهر و گذشت😊 ‎‎‌‌‎‎ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
... و اين مرا شاد میكند رها زهمهمه ی شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی شیعه ی تنوری باش... زيد شحام گويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود: به هر كس از مردم كه ببينى پيروى از من كنند و به گفتار من عمل كنند سلام مرا برسان، و من به شما سفارش كنم كه نسبت به خدا عز و جل تقوى داشته باشيد و در دين خود پارسا باشيد و در راه خدا كوشش كنيد، و به راستگوئى و به اداء امانت و طول دادن سجده و نيكى با همسايه شما را سفارش ميكنم زيرا محمد صلى اللَّه عليه و آله همين دستورات را آورده است هر كه بشما امانت سپرده به او پس بدهيد نيك رفتار باشد يا بدكردار، زيرا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله دستور ميداد كه سوزن و نخ را نيز بصاحبش پس دهيد، و با فاميل خود پيوند داشته باشيد، و به جنازه‏ مرده ‏هاشان حاضر شويد، و بيمارانشان را عيادت كنيد، و حقوقشان را بپردازيد، زيرا هر كس از شما كه در دينش پارسا باشد و راستگو باشد و امانت را بصاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد گويند: اين جعفرى است و اين مرا شاد كند و از جانب او شايد در (دل) من آيد و گويند: اين روش پسنديده جعفر (بن محمد) است به خدا سوگند پدرم براى من حديث كرد كه مردى از شيعيان على عليه السلام در قبيله‏ اى بود و زينت آن قبيله به شمار ميرفت، از همه آنها در پرداخت امانت بهتر بود، و حقوقشان را بهتر مراعات ميكرد، و در گفتار راستگوتر بود، و سفارشات و همه وصيتهاى اهل قبيله و سپردهاشان را آنان بدو مى ‏سپردند و چون از او پرسش ميكردى مي گفتند: كيست مثل فلان كس؟ او در پرداخت امانت و راستگوئى از همه ما بهتر است. 📚الكافي؛ ج‏۲؛ ص۶۳۶
خونه میخوای،مریض داری،همسر میخوای،گرفتاری،و.. هر حاجتی داری حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که هر گاه تو را حاجت مهمی به سوی خدای عزوجل پیدا شود پس سه روز پی در پی روزه بدار که چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه بوده باشد پس چون روز جمعه شد غسل کن و لباس نو بپوش و بر بام برو و دو رکعت نماز بجا بیاور . آن گاه دست هایت را به سوی آسمان بلند کن و بگو : اللَّهُمَ‏ إِنِّي‏ حَلَلْتُ‏ بِسَاحَتِكَ‏ لِمَعْرِفَتِي‏ بِوَحْدَانِيَّتِكَ وَ صَمَدَانِيَّتِكَ‏ وَ أَنَّهُ لَا قَادِرَ عَلَى حَاجَتِي غَيْرُكَ وَ قَدْ عَلِمْتُ يَا رَبِّ أَنَّهُ كُلَّمَا تَظَاهَرَتْ نِعْمَتُكَ عَلَيَّ اشْتَدَّتْ فَاقَتِي إِلَيْكَ وَ قَدْ طَرَقَنِي هَمُّ كَذَا وَ كَذَا وَ أَنْتَ بِكَشْفِهِ عَالِمٌ غَيْرُ مُعَلَّمٍ وَاسِعٌ غَيْرُ مُتَكَلِّفٍ‏ فَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي وَضَعْتَهُ عَلَى الْجِبَالِ فَنُسِفَتْ‏ وَ وَضَعْتَهُ عَلَى السَّمَاءِ فَانْشَقَّتْ وَ عَلَى النُّجُومِ فَانْتَثَرَتْ وَ عَلَى الْأَرْضِ فَسُطِحَتْ وَ أَسْأَلُكَ بِالْحَقِّ الَّذِي جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ(ع )وَ تُسَمِّيهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَنْ تَقْضِيَ حَاجَتِي وَ أَنْ تُيَسِّرَ لِي عَسِيرَهَا وَتَكْفِيَنِي مُهِمَّهَا فَإِنْ فَعَلْتَ فَلَكَ الْحَمْدُ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَكَ الْحَمْدُ غَيْرَ جَائِرٍ فِي حُكْمِكَ وَ لَا مُتَّهَمٍ فِي قَضَائِكَ وَ لَا حَائِفٍ فِي عَدْلِك‏ آن گاه صورت خود را بر زمین می چسبانی و می گویی : اللَّهُمَّ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّى عَبْدَكَ دَعَاكَ فِي بَطْنِ الْحُوتِ وَ هُوَ عَبْدُكَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ‏ وَ أَنَا عَبْدُكَ أَدْعُوكَ فَاسْتَجِبْ لِي ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- لَرُبَّمَا كَانَتِ الْحَاجَةُ لِي فَأَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فَأَرْجِعُ وَ قَدْ قُضِيَت‏ حضرت فرمودند : بسا می شود که از برای من حاجتی رو می دهد پس این عمل را بجا می آورم چون بر می گردم حاجتم روا شده است منبع : من لا یحضره الفقیه ج ۱ ص ۵۵۶ - بحارالانوار ج ۹۰ ص ۲۹ ح ۲ از المتهجد ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
🌷رسیدن به حاجت رفع گرفتاری 🌸🍃این دعای شریف از عج الله تعالی فرجه الشریف نقل شده 🌸🍃و هر کس آن را زیاد بخواند گرفتاری و مشکل او حل گشته و به حاجت خویش خواهد رسید . ❤️بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ ✨أَنْتَ اللهُ الَّذی لاإله إلاّ أَنْتَ مُبدِئُ الخَلقِ و مُعیدُهُم و أَنْتَ اللهُ الَّذی لاإله إلاّ أَنْتَ مُدَبِّرُ الأُمورِ وَ باعِثُ مَن فِی القُبُورِ و أَنْتَ اللهُ الَّذی لاإله إلاّ أَنْتَ القابِضُ الباسِطُ و أَنْتَ اللهُ الَّذی لاإله إلاّ أَنْتَ وارِثُ الأَرضِ و مَن عَلَیها أَسأَلُکَ بِاِسمِکَ الَّذی إِذا دُعیتَ بِهِ أَجَبتَ وِ إِذا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ و أَسأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهلِ بَیتِهِ و َبِحَقِّهُمُ الَّذی أَوجَبْتَهُ عَلی نَفسِکَ أَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَن تَقضِیَ لی حاجَتی السَّاعَةَ السَّاعَةَ یا سَیِّداهُ یا مَولاهُ یا غِیاثاهُ.أَسأَلُکَ بِکُلِّ اِسمٍ سَمَّیْتَهُ بِهِ نَفسَکَ وَاسْتَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ أَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أََن تُعَجِّلَ خَلاصَنا مِن هذِهِ الشِّدَّةِ، یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالاَبصارِ یا سَمیعَ الدُّعاءِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ ✨ 📚 الکلم الطیب ص ۱۴ - صحیفه مهدیه ص ۳۹۷-۳۹۸ ╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅
✅آثار زیارت عاشورا ☀️امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند : ✨زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می کنم: ✨اول، زيارتش قبول شود ✨دوم، سعی و کوشش او شکور باشد ✨سوم، حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا اميد از درگاه او برنگردد، زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 📚بحارالانوار جلد ۹۸ صفحه۳۰۰ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨امام رضا علیه السلام نقش نگین انگشتری امیرالمومنین " الملک لله"بود (به معنای اینکه ملک و سلطنت حقیقی مال خداست) عیون اخبارالرضا📕 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 امام زمان (عج): من مظلوم ترین فرد عالم هستم 🔹 مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است: 🔹 به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین علیه السلام مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید. مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟ آقا فرمودند: 🔺 انا اول مظلوم فی العالم 🔺 (من مظلوم ترین فرد عالم هستم) 🔹 من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست. اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (ارواحنا فداه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم. 📚 شیفتگان حضرت مهدی ج 3 ص 159 و ج 2، ص 230 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖤 در عالم 3 نفر به باب الحوائج معروف هستند : 1- حضرت موسی بن جعفر (ع) 2- حضرت ابوالفضل (ع ) 3 حضرت علی اصغر (ع ) که برای حوائج توصیه شده به این بزرگواران متوسل شوید. ختم ٤٠ مرتبه زيارت، شش ماهه ی دشت کربلا باب الحوائج: 🖤🌿آقا علی اصغر (ع) 🖤🌿 در روز عاشورا در کربلا علی اصغر شیرخوار بود و از تشنگی بی تاب شده بود حسین بن علی او را به میدان جنگ می‌ برد و او را بر دو دستان خود قرار می‌دهد و می‌ گوید: 🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤 از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده‌ است. نمی‌ بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر مرا رحم نمی‌ کنید حداقل به این کودک رحم کنید. متن زيارت نامه: 🖤✨السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .🖤✨ ترجمه: سلام بر عبد الله پسر حسین، کودک شیر خوار تیر خورده‌ی به زمین افتاده‌ی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیله‌ی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کننده‌اش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند. و هدیه می نماييم بر جمال دلربای مهدی فاطمه عجل الله تعالی و محضر آقا علي اصغر عليه السلام هر كس با حاجت دل خود سلام و ارداتي داشته باشد به شش ماه ارباب بي كفن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روضه امام صادق علیه السلام فردای اتش زدن خانه زمانی که منصور دوانیقی دستور داد در منزل حضرت صادق علیه السلام را آتش بزنند، آن حضرت در منزل بودند و آتش را خاموش کردند و زنان و دختران وحشت زده از آتش سوزی را دلداری دادند: «فلما کان الغد دخل علیه بعض شیعته یسالونه فوجدوه حزینا باکیا، فقالوا: ممن هذا التاثر و البکاء؟ امن الجراة علیکم اهل البیت و لیس منهم باول مرة فقال الامام علیه السلام : لا ولکن لما اخذت النار ما فی الدهلیز نظرت الی نسائی و بناتی یتراکضن فی صحن الدار من حجرة الی حجرة و من مکان الی مکان هذا و انا معهن فی الدار فتذکرت فرار عیال جدی الحسین علیه السلام یوم عاشوراء من خیمة الی خیمة و من خباء الی خباء و المنادی ینادی: احرقوا بیوت الظالمین » فردای آن روز دسته ای از شیعیان خدمت آن حضرت رسیدند تا از حالش جویا شوند، دیدند آن حضرت اندوهناک و گریان است پرسیدند: این همه اندوه و گریه از چیست؟ آیا از گستاخی و بی حرمتی آنان نسبت به شما - اهل بیت - این همه ناراحتید و حال آن که این اولین بار نیست که چنین می کنند. امام علیه السلام فرمود: نه، بلکه اندوه و گریه من از این جهت است که وقتی آتش، آستانه خانه را فرا گرفت، زنان و دخترانم را دیدم که از این اطاق به آن اطاق و از این جا به آن جا پناه می بردند در حالی که من پیش آنان حضور داشتم و تنها نبودند. از این صحنه به یاد فرار خانواده جدم حسین علیه السلام در روز عاشورا افتادم که از خیمه ای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگر فرار می کردند و دشمن فریاد می زد: خیمه ستم کاران را به آتش بکشید! 📖مجمع مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبی، ج 1، ص 24 📖مأساة الحسين، ص 117.