*#تلنگࢪ!🖇️🦋*
براۍ یوسف شدن
باید •☝️•
قید زلیخاها را زد •💄•
زلیخاۍِ چشم چَرانۍ •👀•
طمع ورزۍ •💸•
عشق هاي خیابانۍ و اینترنتۍ •🚶🏼♂️📱•
و اینگونہ مۍتوان؛
عزیز *خدآ* شد! °•😌🕊•°
*••┈••❈✿🐚✿❈••┈••*
*『🦋📙』*
*°*
*°*
رفیق میگما
یادم باشہ
یادت باشہ
یادموڹ باشہ
همون قدر کہ در غیبت مقصڕیم☝🏻
در ظہور هم موثریم •✌🏻🙃•
*🖤͜͡🌩¦⇠آقاۍغریبم!🥀*
*🕊͜͡☁️¦⇠گنآه نڪنیم🖐🏿🚶🏻♂️*
*#تلنگرانہ🖇️🌸*
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ
ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ!🙂
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾنکہ ﻫﺮ کسۍ🚶🏻♂️
دﺭ ﻣﺴﯿﺮۍ کﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮۍ
ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻔﺮ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮۍ ﺍﺳﺖ🌏
*•◌🌿🦋🌿◌•*
*『شہیدانہ🌿』*
*°*
*°*
پسراولگفت :
مادراجازههستبرمجبہہ!؟
گفت:بروعزیزم...
رفتو؛والفجـرمقدماتےشہیدشد':
⟦ #شہیداحمدتلخابے
پسردومگفت:
مادر،داداشڪہرفتمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم...
رفتوعملیاتخیبرشہیدشد':
⟦ #شہیدابوالقاسمتلخابے
همسرشگفت:
حاجخانومبچہهارفتند،ماهمبریم
تفنگبچہهاروےزمیننمونہ . .
رفتوعملیاتوالفجر۸شہیدشد':
⟦ #شہیدعلےتلخابے
مادربہخداگفت:
همہدنیامروقبولڪردے،
خودمروهمقبولڪن...
رفتودرحجخونینشہیدشد:
⟦ #شہیدڪبرےتلخابے(:
*⊰❀•❀🌸❀•❀⊱*
*°•🦋⃝⃡❥•°*
جوانها!👤
بہشماتوصیہمیڪنم..
اگرمیخواهیدهمدنیاوهمآخرت
داشتہباشید⇓
*#نمازاولوقت بخوانید[⏰]*
*🌿📗├⏎آیتاللهمجتهدۍتهرانۍ*
🦋🌊••
خدایا ازت ممنونم!♡
چون هر وقت که دارم تو غصه ها
و اشکهام غرق میشم تو به دادم میرسی :)
#انگیزه ✥
🌸🍃🌸
🍃❤️
🌸
#برشی_از کتاب «آرامجان» به روایت همسر #شهید_محسن_حججی
روز پاسدار برایش کیک پختم. با کرم و رنگ عینهو لباس پاسداری تزئین کردم؛ با جیب و سردوش و درجه.
😉 برگهای هم بهش چسباندم :
«محسنم، قربونت بشم، روز پاسدار رو بهت تبریک میگم. امیدوارم سال دیگه پیش امام حسین و حضرت زینب روز پاسدار رو جشن بگیری»
❤️ از ته قلبم برایش دعا کردم. قبل از اینکه از سر کار برسد همه را بردم خانه پدرم. پیام دادم :
«ناهار بیا خونه مامانم اینا»
✅ تا وارد شد مامانم بغلش کرد و روز پاسدار را بهش تبریک گفت. الکی جلویش نقش بازی کردم.
😢 «عه؟ مگه امروز روز پاسداره؟»
شروع کردم به عذرخواهی که ببخشید یادم نبود.
«با خودت فکر نکنی چه زن بیذوق و بیمعرفتی! قول میدم جبران کنم!»
🌸 محسن گفت :
«اینا چه حرفیه! همین اندازه تبریکت برام بسه!»
💠 برای مامانم چشم و ابرو آمدم که محسن را سرگرم کند. تا ببیند چه خبر است کیک را گذاشتم صندوق عقب ماشین. آماده شدیم که برویم خانه مادربزرگم.
مادربزرگم داشت از سماور چای می ریخت که گفتم :
😐 «عه! گوشیمو تو ماشین جا گذاشتم»
به این بهانه رفتم و کیک را آوردم. یکدفعه جلویش سبز شدم :
«همسرم روزت مبارک!»
🌹 محسن را می گویی؛ نزدیک بود سنگکوب کند. ذوق زده گفت :
«من می دونستم تو آخرش یه کاری میکنی!»
باورش نمیشد خودم پخته باشم. هی می پرسید : «بگو از کجا خریدی؟»
ازش عکس گرفت و گذاشت توی کانال تلگرامیاش. یک کانال داشت به اسم میثاق که هرازگاه مطالبی فرهنگی میگذاشت داخلش. فقط با فوتوشاپ «محسن جان روزت مبارک» را پاک کرد و به جایش نوشت «روز پاسدار مبارک»
روحش شاد
2.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨۲۳ روز تا عید بزرگ غدیر✨
#غدیر