401.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
ایپناهترسهای...
نام رمان : راهیان عشق
mohaddese_f : نویسنده
#پارت_1
_نه ترنم نمی یام،تو که میدونی اهل این سفر معنویا نیستم
ترنم:حاال نه اینکه من خیلی اهلشم بیا بریم اونجا با بچه ها خوش میگذره
_اخه اونجا باید چادر سرم کنم
ترنم:مطمئن باش با یه هفته چادر سر کردن نمی میری...
_بهت که گفتم نه
ترنم:کوفت و نه...درد و نه...میای خوبشم میای
_اذیت نکن ترنم
1
ترنم :اخه من به این خوبی کجا اذیت می کنم.حاال هم پاشو بریم
_کجااااااااااا؟
ترنم:خونه ی اقا شجاع...بریم ثبت نام کنیم دیگه
_ترنم داری دیوونم می کنی
ترنم:یسنا جونم من که این همه کار می کنم برات،تو پیچوندنات کمکت می
کنم،هرچی میگی گوش میدم ،یک بار ازت
یه چیزی خواستم دلت میاد دلم و بشکنی و بذاری تنها برم...
)ای خدا این دوباره دست گذاشت رو نقطه ضعف من،میدونه من همیشه
مدیون محبتاشم و برای جبرانشون هر کاری
میکنم(
_باشه بابا،حاال خودت رو لوس نکن برو ثبت نام کن هرچقدر هم پولش شد بگو بهت بدم
پرید بغلم و یه ماچ ابدارم کرد: پول نمیخواد مجانیه
درحالی که لپم رو پاک میکردم گفتم:بیا دیگه می خوان ببرنمون اونجا مخ
هامون رو شست و شو بدن...
ترنم:یسنا بی خیال شو دیگه.حدیث اینا قبال هم رفتند،می گفت کلی بهشون
خوش گذشته
_اره وقتی هم برگشت شروع کرد به نماز خوندن و روزه گرفتن و رعایت
حجاب
ترنم:یسنا من واقعا نمی فهمم،مشکل تو با این چیزا چیه؟مشکلت با دین
چیه؟
_ترنم تو دیگه نه...خسته شدم از بس یه مشت ادم تو گوشم دین دین
کردند،من این دین رو نمی خوام ترنم...دینی که
باعث کتک خوردن یک دختر میشه نمی خوام...از ازادی هاش جلوگیری
میکنه نمی خوام...
ترنم:یسنا تو فقط داری درسا رو می بینی
_اره چون حالم از اعتقاداتشون بهم میخوره،حالم از باباش که یک من ریش
گذاشته و ادعای پسر پیغمبری میکنه ولی
نمیذاره دخترش بره دانشگاه بهم میخوره...از خانوادش که بین پسر و
دخترشون فرق میذارن بدم میاد،از اینکه زوری
چادر سر دخترشون کردن و اجازه ی هیچ کاری رو بهش نمیدن متنفرم...حالم
از باباش بهم میخوره،بابایی که با شرکت
به اون گندگی و درامد چندصد میلیونی،ابدارچی بدبخت شرکت رو میاره تا
فرش های خونش رو مجانی بشوره،راننده
شرکت شده راننده شخصی خودش و زنش دریغ از اینکه یک قرون به
حقوقش اضافه کنه،جیگر کارمنداش رو خون
میکنه اون وقت میره پشت سر رهبر نماز میخونه،حرف از حق مردم و حروم و
حالل میزنه
به هق هق افتاده بودم:فکر کردی درسای بدبخت کم پیشم درد ودل میکنه
ترنم بغلم کرد و سعی کرد ارومم کنه:بسه یسنا،من غلط کردم،تورو خدا
@montazerane_zohourایتادعای ندبه ۱ - فرهمند.mp3
زمان:
حجم:
11.37M
دعای ندبه با صدای استاد فرهمند
➖➖➖➖➖➖➖
یاصاحب الزمان عجل علی ظهورک
@zsbzsbzs
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان
آقاجــانم....
گناه من!
دنیایی می سازد؛
بدون تو...
شرمنده ام....
#صبحتون_مهدوی
#امام_زمان
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
@zsbzsbzs
ظهور اتفاق می افتد،
مهم این است که
ما کجای این ظهور باشیم...!💚
شهید مصطفی احمدی روشن
#ظهور
#امام_زمان
#تلنگر
@zsbzsbzs