2.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در زمان غیبت
امام زمان(عج)
چشم و گوشتان
به ولیفقیه باشد...
شهیدمهدیزینالدین
ماجرای زینب....
زینب ۱۲ساله است. مثل خیلی از بچههای امروز به کلاس زبان انگلیسی میرود. او تنها دختر چادری آموزشگاهشان است.
بیش از ۴۰ روز در و دیوارهای آموزشگاه را پر از شعارهای مختلف «مرگ» دیده و طاقتش تمام شده. به تازگی اعتراف کرده که از چند روز قبل با خودش الکل میبرده و قبل و بعد از کلاس، وقتش را به پاک کردن شعارها میگذرانده. البته هر که از پشت سرش رد میشده، ناسزایی نثارش میکرده که با سکوت زینب ما مواجه میشده.
بله... #دانشآموز_اصیل و دلاور ما برای اعتقادش هم دیوار پاک میکند، هم فحش میشنود. اما لب به ناسزا باز نمیکند. این است تفاوت این بچهها با بعضیهای دیگر. این بچهها دانشآموخته کلاس قهرمانی حاجقاسم هستند...
القصه... معلم کلاس زبان به بچهها تکلیف داده که انشایی (writing) بنویسند و یک شخصیت بزرگ را معرفی کنند. زینب که انگار ناسزاها به او کارگر نیفتاده، تصمیم میگیرد از آرمان بگوید؛ « #آرمان_علی_وردی». او میخواهد باز هم در قامت یک انسان فرهیخته و عاقل، اعتقادش را با کلمات بیان کند.
مادرش که میترسد در آموزشگاه بلایی سر دخترش بیاورند، مخالفت میکند! اما در نهایت راضی میشود. زینب مینشیند به نوشتن و چه نوشتنی... #روضهٔ_انگلیسی شنیدهاید؟ آن هم از زبان یک زینب ۱۲ساله؟...
زینب میداند نوشتن چنین متنی و خواندنش بین کسانی که فقط شعار «آزادی» میدهند یعنی چه. ولی کار خودش را میکند. انشایش را سر کلاس میخواند و بر خلاف انتظارش، استادش که تفکرات ضدانقلاب دارد در حالی که اشک در چشمهایش جمع شده، ایستاده برایش دست میزند!
خبردار شدیم چند روز بعد انشای زینب به حوزهٔ حاجآقا مجتهدی رسیده و آقای میرهاشم حسینی از زینب ما تقدیر کرده است.
تا باد چُنین بادا... 😍
#یک_لحظه_تفکر
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !!
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد
اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
آهای ولش کن بی غیرت !!
مگه خودت ناموس نداری ؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :
وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود✌️
🌹حالا متوجه شدیم که این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی🌹
#روحش_شاد💚
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاپای جان برای ایران
#جام_جهانی
به امید برد تیم ملی🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ایران
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توروخدا نترسید نترسید، شما همه با هم هستید!؟
🔹 عه، قرار بود نترسید که 😂
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات