فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دفترچه یادداشتش نوشته بود:
«جنگ نرم؛ مرد میخواهد!»
خواهرم، برادرم،
خیلی حواست به سنگرت باشد
چادرت، غیرتت، ایمانت...!
همه و همه را هدف گرفتهاند...!
همه را...!
دشمن جنگ نرم را،
از جنگ سخت جدی تر گرفته است...!
#شهیدمحسنحججی
🔷 شهادت ۲ نیروی مرزبانی کشور در درگیری با طالبان
🔸صبح امروز عناصر طالبان اقدام به تیراندازی به سمت پاسگاه مرزی ساسولی در محدوده زابل کرده که متاسفانه ۲ نیروی مرزبان شهید و ۲ شهروند دیگر زخمی شدند.
🔸نیروهای مرزبانی نیز متقابلاً اقدام به مقابله کرده که تاکنون از تلفات طرف مقابل آماری منتشر نشده است.
🔸هفته قبل نیز فرمانده پاسگاه مرزی ساسولی توسط عناصر طالبان به شهادت رسیده بود.
🌸 وصیت نامه شهید قنبر علی بابازاده درباره حجاب
محل شهادت : شلمچه
📌 خواهرم شما رسالت حضرت زهرا سلام الله علیها را بر دوش دارید ، حجاب خودتان را رعایت کنید .موج خروشان خون مرا به گوش تمامی مستکبران و خائنان برسانید و به آنها بگویید: به خون پاک تمامی شهدا قسم ،حق مظلوم را از شما ظالمان خواهیم گرفت. همیشه به یاد خدا باشید که خداوند شما را در همه حال یار و یاور است.
#شهید_قنبر_علی_بابازاده
#وصیتنامه
🔹همیشه گوش به زنگ حرف حضرت آقا بود و میگفت ما باید ببینیم در مسائل ریز و درشت آقا چه میگویند. بسیار با تقوا، منظم و فعال بود. خندهرو بود و خیلی روی اعتقاداتش حساسیت داشت. سید فردی متواضع و خیلی هم اجتماعی بود. و همیشه گره از مشکلات دوستانش باز می کرد و در عوض از همه آنها میخواست که برای شهادتش دعا کنند.
🔸شجاعت و بیباکیاش مثالزدنی بود. همیشه پیشنماز نیروهایش بود و آنها از قنوتهای پر از شور و احساس سید برایم میگویند. سید جانباز شیمیایی بود و بیشتر فصل سرما را در بیمارستان سپری میکرد و به گونهای میشد که حتی نمیتوانست حرف بزند و مجبور بود همه حرفهایش را بر روی برگه بنویسد تا اینکه به پیادهروی اربعین رفت و کمی حالش بهتر شد. به نظرم امام حسین(علیه السلام) شفایش داده بود.
🌷وقتی فهمید تکفیریها در حال رشد و پیشروی به حرم خانم حضرت زینب(سلام الله علیها) هستند، بهصورت نیروی داوطلب به سوریه رفت.
یکی از کارهای بسیار قهرمانانه سید بین داعش و النصره اختلاف انداخت و با درگیریهای بینشان تلفات بسیار زیادی دادند و در عراق هم برای ساماندهی نیروهای حشدالشعبی یا همان مردمی تلاش بسیار زیادی کرد.
🔹سید جاسم از پیشکسوتان قرارگاه سری نصرت به فرماندهی سردار شهید علی هاشمی بود و سالها پس از اتمام دفاع مقدس نیز روحیه رزمندگی را در خود زنده نگه داشت؛ تا اینکه سال 1392 برای دفاع از حریم آلالله راهی سوریه و عراق شد. وی نهایتاً در خرداد ماه 1394 و پیش از ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.
🌹 #شهید_سید_جاسم_نوری
🌹 #سالروز_شهادت
🕊یادش گرامی با صلوات
«بِسْمِ ربِّ الشُهَداءِ وَ الصّدّیقین»
🚨این عکس واقعیه!
⭕️ این پنج نفر آخرین نفرهایی هستن که از روی پل خرمشهر عبور میکنند، تا نیروهای عراقی را معطل کنن که در نتیجه مردم، فرصت بیشتری داشته باشند تا شهر را خالی کنند.
پنج نفری که هرگز بر نگشتند
و ما نه نامشان را فهمیدیم
و نه تصویری از آنها را دیدیم!!!
#خرمشهر
# شهدا
🔹🔹🔹
🔹🔹
⁉️ این شخص را میشناسید؟!
🔸ایشون احمد بیابانی هستند. یکی از گنده لاتهای سه راه ورامین شهرری.
🔹احمد عادت به شراب خوردن داشت، چاقو کشی و دعواهای وحشتناک از کوچکترین هنرهای احمد بود. در یک دعوا ۲۲ شاکی خصوصی داشت!
روز ۲۲ بهمن که کلانتری شهرری در آتش سوخت، ایستاده بود و می خندید! می گفت ۷۰ تا پرونده های من سوخت!!
🔸یه روز بچههای سپاه شهرری دستگیرش میکنند و بهش میگن: "تو خجالت نمیکشی؟ جوونای مردم دارن تو جبههها تیکه پاره میشن اونوقت تو توی تهران داری الواتی میکنی؟!"
🔹احمد به غیرتش برمیخوره به اون پاسدار میگه: "منو آزاد کنید، نامرده اگه کسی فردا نره جبهه!"
🔸فرمانده گردان مالک، آقای راسخ این حرفو میشنوه به احمد میگه: "من فردا ساعت صبح از میدان شهرری میرم برای جبهه. اگه خیلی مردی ۶صبح اونجا باش."
🔹احمد ساک به دست ۶صبح میدان شهرری بود! رفت جبهه و...
به گفتهی یکی از رزمنده ها احمد متحول شده بود و از خدا خواسته بود اگر بناست شهید بشوم پیکرم را کسی نبیند، چون بدنش پُر بود از جای چاقو و خالکوبی و...
میگفت: "این بدن آبروی رزمنده ها را میبرد."
🔸در یکی از عملیاتها که احمد به همراه چند تن از فرمانده هان برای شناسایی منطقه بازی دراز رفته بودند گلوله مستقیم تانک به خودروی آنان برخورد میکند و بدن احمد در آتش سوخت و به شهادت رسید.
📙بامرام..
خاطرات شهید احمد بیابانی 🌱♥️