تا آخرين لحظه دست از حمايت ولی و رهبر عزيزم بر نداريم و عاقبت به خير شويم و نزد بنيانگذار کبير انقلاب و اسلام ناب محمدي (ص) در ايران اسلامي رو سفيد باشيم و در نزد شهداي دفاع مقدس سربلند و راست قامت محشور شويم اِن شاءالله...
#کلام_شهید
💐 معرفی #مدافع_حرم #شهید_مسلم_خیزاب
🌏 زمینی شدن : ۵۹.۱۰.۱۰، اصفهان
🌹جانبازی:در کردستان سال۹۰ در مقابل گروهک تروریستی پژاک
💫 آسمانی شدن : ۹۴.۰۷.۲۰، سوریه
❤️ شهدای مورد علاقه : #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده و #شهید_حسین_خرازی
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 جمعه ۹۸.۰۵.۲۵
⏰ ساعت ۲۲
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
🍃❤️ولایت فقیه خط قرمزش بود....
خیلی اهل شوخی و خنده بود. با هر قشری، از هر سنی ارتباط برقرار می کرد و برای ارتباط بهتر، نسبت به سن و موقعیت افراد رفتار می کرد.
😊و همیشه هم خنده به لب داشت که امروز با اون لبخند ها و شوخی ها تصویر ها و خاطرات زیبایی تو ذهن خانواده و دوستانش نقش زده.
پسرم حامد رفتارش طوری بود که اگر از کسی کدورت یا ناراحتی داشت سعی میکرد با خوبی و خنده مشکلش رو حل کنه.
⛔️ولی یه خط قرمزی داشت....ولایت فقیه. به ولایت که میرسید می گفت منطقه ی ممنوعه است.
یه دوستی داشتیم که با همه شوخی میکرد یک بار به شوخی بحثی کرد، که دیدم حامد کشیدش کنار. و با جدیت گفت:
🔰با هرکسی دوست داری شوخی کن، با خونواده م، خودم، دوستام ولی یادت باشه حق نداری با رهبری شوخی بکنی. به این نقطه که میرسی باید خط قرمز بکشی.
عاشق رهبر بود، و همیشه در تعریف و صحبت از دیدارهای رهبریش، از عظمت و هیبت آقا صحبت می کرد. ورد زبانش در این چند وقته اخیر شده بود :
😔😔«که میروم تا اشک در چشمان رهبرم جمع نشود.»
#مدافع_حرم
#شهید_حامد_جوانی
#شهید_ابوالفضلی به نقل از مادر معزز شهید
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
همه خواهیم مرد ولى طرز مردن و در چه راهى کشته شدن شرط است. اگر در جبهه کشته نشوم در رختخواب خواهم مرد, اگر در صف پیکار بمیرم بهتر که گریبان مرا مرگ به بستر گیرد...
#کلام_شهید
💐 معرفی رزمنده #پاسدار #دفاع_مقدس #شهید_سید_حسین_سماواتی
🌏 زمینی شدن : ۱۳۴۱، تهران - روز عاشورای حسینی
💫 آسمانی شدن : ۶۲.۰۵.۰۴، عملیات والفجر ۲
💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا
📆 شنبه ۹۸.۰۵.۲۶
⏰ ساعت ۲۲
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
🌹بخش هشتم 🌹
🍃💠گروه #به_یاد_شهدا
توی چادر مان جای سوزن انداختن نبود؛ همه سرک می کشیدند ببینند شهردار همدان؛ نشته کنار فرمانده لشکر؛ از شهر چه خبری دارد. به خصوص از بمباران ها. می گفت : دیروز همدان تا عصر؛ هشت بار بمباران شده. می گفت:با چیزی حدود چهل شهید و دویست مجروح. می گفت:خلاصه بگویم ؛ دیگر شهری نمانده که ما شهر دارش باشیم.
عکس العمل بچه ها شهردار را وامی داشت که با هیجان بیشتری حرف بزند واحساسش را اصلاًمخفی نکند وحتی ات قدر خودمانی بشود که دست از اداری حرف زدن بردارد. همین وقت ها بود که باز سروکلهٔ علی منطقی پیدا شد. سگرمه هایش در هم بود و عصبی راه می رفت. گفت. این شهرداری که می گویند کیست؟
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
🌹ادامهٔ بخش هشتم 🌹
🍃💠گروه #به_یاد_شهدا
سکوت شد. علی گفت:بابا این وضعش است؟» شهردار مبهوت بلند شد وزل زد تو چشم علی. ابروهام گره زد آب دهانش را قورت داد باهمان لحن جدی علی گفت: «بنده هستم. امری دارید در خدمت هستم.» مارا می گویی، نه می توانستیم بخندیم، نه می توانستیم از زور خنده جدی بایستیم علی گفت: «این چه وضع نظافت است، آقا. ظرف های دیشب که هنوز نشسته است. پوتین ها هم واکس نخورده. رسم سقایی هم قربانش بروم انگار افتاده.باز هم صد رحمت به شهرداریهای قدیم.»
وپشت سرهم وریتمیک خواند: «آخر تاکی کمپوت ها دربسته، پسته ها نشکسته میوه ها با هسته؟ هان»
شهردار که تازه فهمیده بود چه رو دستی خورده، اول لبخندی زد وبعد خندید و بعد کم نیاورد و گفت:شهردار شما بودن لیاقت می خواهد، چه اینجا، چه آنجا، که من ندارم. یکی از بچه با حرف را رساند به بمباران ها و شهردار هم گفت:بعد از اعزام های صدهزارنفری ما عراق هرخانهٔ مارا یک سنگر می داند ومسئولان شهر تو جلسه های ستاد پشتیبانی جنگ استان به این نتیجه رسیده اند که ممکن است عراق از بمب شیمیایی هم استفاده کند.
کسی باهن هن وتقلای زیاد یکی از بچه های هیکلی را انداخته بود روی کولش وعرق می ریخت. وقتی آمد نزدیک شهردار، نفس نفس زنان گفت:اشکال نداره عراق ب ب بمب شیمیایی بزند. خدادای ما هم ب ب بزرگ است. ماهم مش تقی را داریم که حواله اش می می کنیم روسرشان... این جوری ی ی. هنوز حرفش تمام نشده بودکه تقی را پرت کرد تو جمع بچه هایی که دور هم جمع شده بودند.
کریم ازگوشه ای فریاد زد:علی نبود فرار کرده بود. ولی صدایش از دور می آمد
جان علی؟
ادامه دارد .........
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
♦️اشڪ رادرچشم خود ازداغ توپُر میڪنیم
بیقراریم وبہ آرامش تظاهرمیڪنیم
♦️عاقلان خوابندوما دیوانہ های #ڪربلا
#زائرشش گوشہ اٺ،خودراتصور میڪنیم ..😔
#اللهم_الرزقنا_شفاعت_الحسین
#به_نیابت_از_جمیع_شهدا
🕊اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن✨🌸
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل می کنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب...
#کلام_شهید
💐 معرفی پاسدار #دفاع_مقدس #شهید_احمدعلی_نیری
🌏 زمینی شدن : ۴۵.۰۴.۲۹، تهران
💫 آسمانی شدن : ۶۴.۱۱.۲۷، فاو - عملیات والفجر ۸
💠 ارائه : جناب میثاق
📆 یکشنبه ۹۸.۰۵.۲۷
⏰ ساعت ۱۹:۰۰
#لبیک_یازینب (س)
❤گروه مدافعان حرم✌
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181