سال 1367 بود که به دنیا آمد.
او در شب جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمد.
وقتی تقویم را که میبینند درست مصادف است با شهادت امام هادی (ع).
بر همین اساس نام او را محمدهادی میگذارند.
هادی اذیتی برای خانواده نداشت.
آنچه می خواست را خودش به دست می آورد.
از همان کودکی روی پای خودش بود.
مستقل بار آمد و این، در آینده زندگی او خیلی تأثیر داشت.
سال 83 که یک بچه مدرسهای بود، مرتب به مغازه فلافلفروشی میرفت.
عاشق سُس فرانسوی بود.
نوجوان خندهرو و شاد و پرانرژی نشان میداد.
یک روز به صاحب مغازه گفت:میتونم بیام پیش شما کار کنم و فلافلساختن را یاد بگیرم؟
از فردا هر روز به مغازه میآمد.
خیلی سریع کار را یاد گرفت و استادکار شد.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف میکرد، خیلی بدش میآمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر میکرد، میگفت:
خرمشهر را خدا آزاد کرد.
یعنی ما کاری نکرده ایم. همهکاره خداست و همه کارها برای خداست.