💌 #قلبهای_پاک
یه وقتایی
دلمون میخواد
به یه نفر کمک کنیم اما آخه
با درآمد دانشجویی
یا مثلا پساندازهای ساده که
نمیشه مشکل خاصی را حل کرد...🍃
❤️ امام علی (علیه السلام ) میفرمودند:
#لاتستح_من_اعطاء_القلیل
یعنی از بخشش کم شرم نکن؛
چون محروم کردنِ نیازمند،
از بخششِ کم هم کمتره
پس هر مقداری که میتونی
به کسی که نیاز داره کمک کن...🍃🌺
📗 نهج البلاغه، حکمت ۶۷
#کپی_با_ذکر_صلوات 🌸
✨🦜✨ پسر بچهای پرنده بسیار زيبايی داشت که خیلی بهش وابسته بود؛ حتی شبها هنگام خواب، قفس پرنده رو كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابيد.
اطرافيانش كه از اين همه علاقه و وابستگی او به پرنده با خبر بودند، حسابی از او كار میكشيدند.
◾▫هر وقت پسرك از كار خسته میشد و نمیخواست كاری انجام بده، او رو تهديد میكردند كه الان پرندهاش رو از قفس آزاد خواهند کرد؛ و پسرك با التماس میگفت: نه!
كاری به پرندهام نداشته باشيد، هر كاری بگید انجام میدم!
◾▫تا اينكه يك روز صبح برادرش او رو صدا زد كه بره و از چشمه آب بياره؛ پسرک گفت: خستهام و خوابم مياد؛ و برادرش تهدید کرد:
الان پرندهات رو از قفس رها میكنم!
پسرك آرام و محكم گفت:
خودم ديشب رهاش كردم رفت؛ حالا برو بذار راحت بخوابم كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم!
◻◽همه رنج ما در زندگی، به خاطر وابستگیهامونه:
▪وابستگی به باورهای نا کارآمد
▪وابستگی به عادات و خواستههای آسیبزا
▪وابستگی به حرف مردم
▪وابستگی به حفظ تصویری از خودمون در ذهن دیگران که مورد تأیید و رضایت اونها باشه
◻◽▫همه اینها پرندههایی هستند که ما رو به بردگی مدرن درآوردهاند، و مسیر شکوفایی ما رو مسدود کردهاند؛ باید خواستهها و نگرانیهامون رو بررسی و پرندههامون رو شناسایی کنیم.
پرنده ات رو رها کن!
🌷🌷🌺
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun🌴🌺🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد
کوچه در آتش و خون داشت جهنم می شد
"باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را...."
روضه مکشوف تر از آن چه شنیدم می شد
بین دیوار و در انگار زنی جان می داد
جان به لب از غم او عالم و آدم می شد
لااقل کاش دل ابر برایش می سوخت
بلکه از آتش پیراهن او کم می شد
او در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده است؟
بیست سالش نشده داشت قدش خم می شد
تا زمین خورد صدا کرد "علی چیزی نیست"
شیشه ای بود که صد قسمت مبهم می شد
آن طرف مرد سکوتش چقدر فریاد است
روضه جان سوز تر از غربت او هم می شد؟
"میخ کوتاه بیا همسرم از پا افتاد
میخ هر لحظه در این عزم مصمم می شد
غنچه دارد گل من تیغ نزن بی انصاف
حیف،بابا شدنم داشت مسلم می شد"
ناگهان چشم قلم تار شد و بعد از آن
کربلا بود که در ذهن مجسم می شد
کوچه در هیأت گودال در آمد نا گاه
بارش نیزه و شمشیر دمادم می شد
اشک خواهر وسط هلهله طوفانی بود
اشک و لبخند در این فاجعه توأم می شد
دست عباس به خونخواهی آب آمده بود
تن عباس در این معرکه هی کم میشد
همه دشت پر از برگ گل اکبر بود
برگ گلها همه بر روی عبا جمع میشد؟
طفل شش ماه به روی سر نیزه گل کرد
داشت اوضاع جهان یکسره در هم میشد
که قلم از نفس افتاد،نگاهش خون شد
دفتر شعر پر از واژه ی شبنم می شد
گو همان دست که در کوچه گلی را پژمرد
موجب مقتل خونین محرم میشد.
آقا جان بمیرم برای دل پر خونت
اللهم عجل لولیک الفرج
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حرف زیاده...
ولی دلم خیلی گرفته خیلی
کاش میشد تا صبح روضه علی اکبر میگرفتیم😭
محتاج دعای شما دوستانم.
یاعلی مدد🌷
شبتون حیدری و علی اکبری
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
☀️☀️☀️
✍🏻 #نامه_ی_۱۰
(نامه ديگرى به معاويه در سرزمين صفین در سال 36 هجرى پيش از آغاز نبرد)
💠1 -افشاى چهره معاويه
چه خواهى كرد، آنگاه كه جامه هاى رنگين تو كنار رود، جامه هايى كه به زيباييهاى دنيا زينت شده است دنيا تو را با خوشى هاى خود فريب داده، تو را به سوى خود خواند،
و تو به دعوت آن پاسخ دادى، فرمانت داد و اطاعت كردى. همانا به زودى تو را وارد ميدان خطرناكى مى كند كه هيچ سپر نگهدارنده اى نجاتت نمى دهد.
اى معاويه از اين كار دست بكش، و آماده حساب باش، و آماده حوادثى باش كه به سراغ تو مى آيد. به گمراهان فرو مايه، گوش مسپار اگر چنين نكنى به تو اعلام مى دارم كه در غفلت زدگى قرار گرفته اى، همانا تو ناز پرورده اى هستى كه شيطان بر تو حكومت مى كند، و با تو به آرزوهايش مى رسد، و چون روح و خون در سراسر وجودت جريان دارد. معاويه از چه زمانى شما زمامداران امّت و فرمانده هان ملّت بوديد نه سابقه درخشانى در دين، و نه شرافت والايى در خانواده داريد.
پناه به خدا مى برم از گرفتار شدن به دشمنى هاى ريشه دار تو را مى ترسانم از اينكه به دنبال آرزوها تلاش كنى، و آشكار و نهانت يكسان نباشد.
💠2 -پاسخ به تهديد نظامى
معاويه مرا به جنگ خوانده اى، اگر راست مى گويى مردم را بگذار و به جنگ من بيا، و دو لشكر را از كشتار باز دار، تا بدانى پرده تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده، و ديده چه كس پوشيده است من ابو الحسن، كشنده جدّ و دايى و برادر تو در روز نبرد بدر، مى باشم كه سر آنان را شكافتم، امروز همان شمشير با من است، و با همان قلب با دشمنانم ملاقات مى كنم، نه بدعتى در دين گذاشته، و نه پيامبر جديدى برگزيده ام، من بر همان راه راست الهى قرار دارم كه شما با اختيار رهايش كرده، و با اكراه پذيرفته بوديد
💠3 -پاسخ به خونخواهى دروغين معاويه
خيال كردى به خونخواهى عثمان آمده اى در حالى كه مى دانى خون او به دست چه كسانى ريخته شده است.
اگر راست مى گويى از آنها مطالبه كن همانا من تو را در جنگ مى نگرم كه چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سر مى دهى، و مى بينم كه لشكريانت با بى صبرى از ضربات پياپى شمشيرها، و بلاهاى سخت، و بر خاك افتادن مداوم تن ها، مرا به كتاب خدا مى خوانند در حالى كه لشكريان تو، كافر و بيعت كنندگان پيمان شكنند
🌴🌴🌴☀️☀️☀️
✍🏻 #نامه_ی_۱۰
(نامه ديگرى به معاويه در سرزمين صفین در سال 36 هجرى پيش از آغاز نبرد)
💠1 -افشاى چهره معاويه
چه خواهى كرد، آنگاه كه جامه هاى رنگين تو كنار رود، جامه هايى كه به زيباييهاى دنيا زينت شده است دنيا تو را با خوشى هاى خود فريب داده، تو را به سوى خود خواند،
و تو به دعوت آن پاسخ دادى، فرمانت داد و اطاعت كردى. همانا به زودى تو را وارد ميدان خطرناكى مى كند كه هيچ سپر نگهدارنده اى نجاتت نمى دهد.
اى معاويه از اين كار دست بكش، و آماده حساب باش، و آماده حوادثى باش كه به سراغ تو مى آيد. به گمراهان فرو مايه، گوش مسپار اگر چنين نكنى به تو اعلام مى دارم كه در غفلت زدگى قرار گرفته اى، همانا تو ناز پرورده اى هستى كه شيطان بر تو حكومت مى كند، و با تو به آرزوهايش مى رسد، و چون روح و خون در سراسر وجودت جريان دارد. معاويه از چه زمانى شما زمامداران امّت و فرمانده هان ملّت بوديد نه سابقه درخشانى در دين، و نه شرافت والايى در خانواده داريد.
پناه به خدا مى برم از گرفتار شدن به دشمنى هاى ريشه دار تو را مى ترسانم از اينكه به دنبال آرزوها تلاش كنى، و آشكار و نهانت يكسان نباشد.
💠2 -پاسخ به تهديد نظامى
معاويه مرا به جنگ خوانده اى، اگر راست مى گويى مردم را بگذار و به جنگ من بيا، و دو لشكر را از كشتار باز دار، تا بدانى پرده تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده، و ديده چه كس پوشيده است من ابو الحسن، كشنده جدّ و دايى و برادر تو در روز نبرد بدر، مى باشم كه سر آنان را شكافتم، امروز همان شمشير با من است، و با همان قلب با دشمنانم ملاقات مى كنم، نه بدعتى در دين گذاشته، و نه پيامبر جديدى برگزيده ام، من بر همان راه راست الهى قرار دارم كه شما با اختيار رهايش كرده، و با اكراه پذيرفته بوديد
💠3 -پاسخ به خونخواهى دروغين معاويه
خيال كردى به خونخواهى عثمان آمده اى در حالى كه مى دانى خون او به دست چه كسانى ريخته شده است.
اگر راست مى گويى از آنها مطالبه كن همانا من تو را در جنگ مى نگرم كه چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سر مى دهى، و مى بينم كه لشكريانت با بى صبرى از ضربات پياپى شمشيرها، و بلاهاى سخت، و بر خاك افتادن مداوم تن ها، مرا به كتاب خدا مى خوانند در حالى كه لشكريان تو، كافر و بيعت كنندگان پيمان شكنند
🌴🌴🌴
💐🕊🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸
🌸
وصیت نامه📝
شهید سید احمد پلارک🌹
در قطعه 26 بهشت زهراي تهران مزاري وجود دارد كه همیشه خوشبو و عطرآگین است.
شهيد سيد احمد پلارك يكي از رزمندگان و بسيجيان شهيد دوران دفاع مقدس است. مادرش مي گويد:
در زمانی که پسرم به سن تکلیف رسید تا به هنگام شهادت نماز شب او ترک نگردید.
شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت اشکهای شهید سید احمد پلارک امروز رایحه ي معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش می کند. سيد در وصيت نامه اش مي گويد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سـتایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نـمود. و اگر مـا را هـــدایت نمی کرد ما هـدایت نمی شــدیم.
السلام علیک یا ثارالله. ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر (امثال) حر ای که زنـــده کردی اسلام را با خونت و با خون انــصار و اصــحاب باوفایت. ای که اسلام را تا ابــــد پایدار و بیمـه کردی.
یا حسین دخیلم. آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم به این نیت است که انتقام سیلی اي که آن نامردان بر روی مادر شیعیان زده(بگيريم).
برای انتقام آن بازوی ورمکرده و گرفتن انتقام آن سینه ي ســــوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبتها. خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کـن تا بتوانیم بـرای یـاری دین خودت به کار ببندیم.
خدایا به ما توفیق اطاعت و فــرمانبرداری از این رهبر و انقـــلاب عنایت بفرما.
خـــــدایا توفیق شناخت خودت را آن طور که شـــــهدا شناختند به ما عطا فرما.
شهدا را از ما راضـی بفرمــا و ما را به آنها ملحق بفرما.
خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی کردی و تو یاری ام نمی کردی به اینجا نمی آمدم.
و اگر تو ستــارالعــیوبی را بر می داشــتی ميدانم کـه هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند، بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم.
خدایا به رحمت و مهربانیات ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو...
بر روی قبرم فقط بنویسید: امام دوستت دارم و التماس دعا دارم. مي دانم بر سر قبرم می آیي.
ظهر عاشورا 24 شهريور سید احمد پلارک
"برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت"
🌹شهید🌹سید🌹احمد🌹پلارک🌹
🌷تاریخ ولادت: ۱۳۴۴
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۶۶
🌺شادی روح شهید صلوات
🌸
🌸
💐🕊🌸🕊🌸🕊
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
📌خاطرات شهید سید
#مجتبی_علمدار
قسمت 2⃣
#اعزام_به_جبهه
🍃سال 1361 در هنرستان در رشته اتومکانیک مشغول به تحصیل شد. از همان روزهای اول تحصیل تلاش کرد تا به جبهه اعزام شود. اما چون سن و سالش کم بود موافقت نمی کردند. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم برای اعزام به جبهه اقدام کنیم. چون سن من و مجتبی کم بود. برای همین فتوکپی شناسنامه را دستکاری کردیم. یکی دوسال آن را بزرگتر کردیم. علاوه بر سن، قد و قامت ما هم کوتاه بود. ریش های ما هم سبز نشده بود.
🍃راهی پادگان آموزشی شدیم. اما به ما گفتند: «همه شما قبول نمی شوید. آن هایی را که سن و سال کمتری دارند، برمی گردانند.» شروع کردند به خواندن اسم ها. چند نفری بخاطر کوتاه بودن قد و نوجوان بودنشان قبول نکردند. خیلی نگران شدم. اورکت نفر بغلی را که جثه درشتی داشت گرفتم و روی اورکت خودم پوشیدم. روی زمین شن و سنگریزه هم زیاد بود. من و مجتبی با آنها در مقابل خودمان یه تپه کوچکی درست کردیم.
🍃 تا اسم ما را خواند. رفتیم روی تپه ای که ساخته بودم و گفتم بله. آن بنده خدا گفت خوبه بشین. مجتبی هم همین کار را کرد. او هم انتخاب شد. ای چنین توانستیم به آرزوی بزرگمان که حضور در جبهه ها بود برسیم.
📔کتاب علمدار، صفحه 24 الی 25
🕊ڪانال سنگر شهـدا🕊
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
#تکرار_تاریخ
🔸 سری به دل تاریخ بزنیم... زمانی، کسانی بودند که میخواستند امامشان را یاری کنند؛ پس با امامشان بیعت کردند.
🔸 بیعت آن ها از صمیم قلب بود، بیعت آن ها به زبان آورده شد و نوشته شد؛ اما...
🔺 به مرحله ی عمل که رسیدند، تهی بودنشان اثبات شد... نام آنها در تاریخ ثبت شد: "توابین"
🔸 در مورد امام مهدی شرایط فرق میکند. این همه حدیث آمده که زمان قیام او، قبول توبه در کار نیست...
🔸 بیعتت را از مرحله قلبی و زبانی بالاتر ببر و با عمل کردن و پایبند بودن به عهدت، رضایت خداوند و فرستاده اش را جلب کن...
ظهور در دستان من و توست... نکند تاریخ تکرار شود...
#ماجرای_عبا_و_انگشتر_آقا
روز عید قربان که مقام معظم رهبری آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون(شهدای عرفه)، سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر و عبا گرفت و به آقا گفتند یکی از انگشترهایی که با آن زیاد نماز شب خوانده ایید را بدهید.
وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم، سردار سلیمانی رفت داخل قبر. عبای آقا را پهن کرد. مقداری تربت کربلا آورده بود. آن را روی عبا پخش کرد. بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا.
من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم. آنجا هم خیلی سعید بی تابی میکرد. رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم. سردار سلیمانی و دکتر قالیباف هم خیلی متأثر بودند. عبا را دور بابا پیچیدند و… تمام شد!
به ما اجازه ندادند بالای سر قبر بمانیم و ببینیم که دارند خاک میریزند روی بابا...
خاطرات فرزند سردار شهید حاج #احمد_کاظمی
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
🕊 شهادت #شهید_مرتضی_عطایی از زبان دوست و همرزمش، روز عرفه
گفتم حاجی حالا اين عمليات رو بيخيال شو برو با بچه هات خوش بگذرون و زيارت، عمليات بازم هست، اما مرتضی ميدونست قضيه از چه قراره...
☀️ صبح روز عرفه پيام داد :
☺️ دارم ميرم عروسی
✅ و بهش گفتم :
ساقدوشت نيستم كه برات نسخه بپيچم، پس مواظب خودت باش...
اون روز حال و هوای دلها خيلي فرق ميكرد، يجورايی همه نگران بوديم، آخه حدودا بيست روز قبلش هم يكی ديگه از رفقا خواب ديده بود مرتضی ميپره ...
يادم نميره وقتي خواب رو براش گفتم چه حالي داشت و يكسره ميگفت خدا كنه، كه خدا براش تقدير كرد...
⏰ حدودا ساعت دوازده بود، دقيقا يادم نيست كه يكی از رفقا از سوريه زنگ زد.
تلفن رو برداشتم :
سلام سيد خوبی؟
به سلام آقا ... چطوری مومن؟
سيد خبر داری؟
چيو داداش؟ چيزی شده؟
آره امروز پرستو داشتيم ...
يا ابالفضل ، دروغ ميگی؟ نگو مرتضی...
آره سيد، بالاخره مرتضی هم كربلايی شد ...
😭 يا جده ی سادات گفتم و پاهام سست شد
حس بدی بود
نميدونستم برای دامادي رفيقم بايد بخندم و شاد باشم؟! يا بايد برای تنها شدنم و جاموندنم گريه كنم ...
هرچی بود انگار يك هجده چرخ از روم رد شده بود و اطرافيانم بدو بدو اومدن سمتم...
😔 هر جوری بود بخاطر بقيه خودم رو جمع و جور كردم كه مثلا همه چی خوبه...
بسم الله الرحمن الرحیم:
✅مختصر اعمال روز عرفه
#اول: غسل:پیش از ظهر روز عرفه
#دوّم: زيارت امام حسين ـ عليهالسلام ـ که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احاديث در کثرت فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز متواتر است و اگر کسي توفيق يابد که در اين روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسي که در عرفات باشد نيست، بلکه زياده و مقدّم است.
#سوم: پس از نماز عصر، پيش از آنکه مشغول به خواندن دعاهاي عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زير آسمان:
دررکعت اول حمد وسوره توحید
در رکعت دوم حمد وسوره کافرون
و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالي به گناهان خود تا فايز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزيده شود پس مشغول شود به اعمال و ادعيه عرفه که از حُجَج طاهره ـ صلوات اللّه عليهم ـ روايت شده و آنها زياده از آن است که در اين مختصر ذکر شود.
#چهارم خواندن دعای عرفه حضرت سید الشهداء عصر روز عرفه
شيخ کفعمي در مصباح فرموده:
و چون وقت زوال شد، زير آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نيکو به جاي آورد و چون فارغ شد
پس از آن چهار رکعت نماز گزارد در هر رکعت پس از حمد توحيد پنجاه مرتبه بخواند.»
اين نماز همان نماز حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام است.
📚مفاتيح الجنان
🕊🕊🕊🕊 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🍃🌹🍃🌹
💢↶دعـای شـب و روز عرفـه↷💢
↩️ شيخ طوسى و سيد كفعمى و سيد ابن باقى رحمهم الله فرموده اند: در شب و روز عرفه خواندن این دعا مستحب است:
【اَللَّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَيَّأَ وَ أَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ طَلَبَ نَائِلِهِ وَ جَائِزَتِهِ فَإِلَيْکَ يَا رَبِّ تَعْبِيَتِی وَاسْتِعْدَادِی رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ طَلَبَ نَائِلِکَ وَ جَائِزَتِکَ فَلا تُخَيِّبْ دُعَائِی يَا مَنْ لا يَخِيبُ عَلَيْهِ سَائِلٌ [السَّائِلُ ] وَلا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَةً بِعَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلْتُهُ وَلا لِوِفَادَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ أَتَيْتُکَ مُقِرّا عَلَى نَفْسِی بِالْإِسَاءَةِ وَالظُّلْمِ مُعْتَرِفا بِأَنْ لا حُجَّةَ لِی وَلا عُذْرَ أَتَيْتُکَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ [عَلَوْتَ ] بِهِ [عَلَی] عَنِ الْخَاطِئِينَ [الْخَطَّائِينَ ] فَلَمْ يَمْنَعْکَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ فَيَامَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ لا يَرُدُّ غَضَبَکَ إِلا حِلْمُکَ وَلا يُنْجِی مِنْ سَخَطِکَ إِلّا التَّضَرُّعُ إِلَيْکَ فَهَبْ لِی يَا إِلَهِی فَرَجا بِالْقُدْرَةِ الَّتِی تُحْیِی بِهَا مَيْتَ الْبِلادِ وَلا تُهْلِكْنِی غَمّا حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِی وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجَابَةَ فِی دُعَائِی وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِيَةِ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی وَلا تُشْمِتْ بِی عَدُوِّی وَلا تُسَلِّطْهُ عَلَیَّ وَلا تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقِی اَللَّهُمَّ [إِلَهِی ] إِنْ وَضَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی يَرْفَعُنِی وَ إِنْ رَفَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی يَضَعُنِی وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی يَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ أَوْ يَسْأَلُکَ عَنْ أَمْرِهِ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِی حُكْمِکَ ظُلْمٌ وَلا فِی نَقِمَتِکَ عَجَلَةٌ وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ وَ قَدْ تَعَالَيْتَ يَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوّا كَبِيرا اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ فَأَعِذْنِی وَ أَسْتَجِيرُ بِکَ فَأَجِرْنِی وَ أَسْتَرْزِقُکَ فَارْزُقْنِی وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْکَ فَاكْفِنِی وَ أَسْتَنْصِرُکَ عَلَى عَدُوِّی [عَدُوِّکَ ] فَانْصُرْنِی وَ أَسْتَعِينُ بِکَ فَأَعِنِّی وَ أَسْتَغْفِرُکَ يَا إِلَهِی فَاغْفِرْ لِی آمِينَ آمِينَ آمِينَ】
✧✾════✾✰✾════✾✧
〖خدايا! هر كس به اميد کمک و طلب عطا و جود و جايزه مخلوقى مجهز و مهيا و آماده ديدار او شود، تنها به سوى توست اى پروردگار من استعداد و آمادگى من به اميد عفو و درخواست و جايزه است، پس مرا از خواسته ام نااميد مساز، اى آن كه پرسنده اى از او محروم نگردد و بخشيده اى از او نكاهد من به پشتوانه عمل شايسته اى كه انجام داده باشم و يا به اميد آفريده اى كه به او دل بسته باشم به پيشگاهت نيامده ام، به درگاهت آمده ام با اعتراف بر نفس خويش به بدكارى دستم و با اعتراف به اينكه هيچ دليل و نه عذرى بر بدكاریام نيست، گذشت فراگيرت را كه بر آن از خطاكاران در میگذرى اميدوارم، پس پافشارى بر جرم بزرگشان از اينكه بر آنان دوباره مهرورزى تو را باز نداشت، پس اى آنكه رحمتش فراگير و گذشتش بس بزرگ است اى بزرگ، اى بزرگ، اى بزرگ، جز بردبارى ات خشم تو را برنگرداند و جز زارى به پيشگاهت از ناخشنودى ات رهايى نبخشد، پس خدايا! با نيرويى كه با آن سرزمينهاى مرده را زنده میكنى برايم گشايشى بخش و از اندوه هلاكم مكن تا آنكه دعايم را مستجاب نمايى و مرا به اجابت دعايم آگاه سازى و شيرينى سلامت و تندرستى را تا پايان عمر به من بچشان و مرا در معرض سرزنش دشمنم قرار مده و او را بر من چيره مساز و بر گردنم مسلّط مكن خدايا! اگر تو مرا حقير و پست بدارى، پس چه كسى بلندم گرداند و اگر تو مرا بلند گردانى، پس كيست آنكه مرا خوار كند و اگر هلاكم كنى، پس كيست آنكه درباره بنده ات در برابر تو خود نمايد؟ يا از كار او از تو پرس و جو كند؟ با آنكه به يقين میدانم كه نه در حكم تو ستمى است و نه در انتقامت شتابى، چه تنها كسى در انتقام شتاب میكند كه از دست دادن فرصت را میهراسد و فقط كسى محتاج ستمگرى است كه ناتوان است و حال آنكه تو اى خداى من! از اين امور بسيار برترى
بار خدايا به تو پناه میآورم پس پناهم ده و از تو امان میجويم پس امانم ده و از توروزى میطلبم پس روزی ام ده و اعتماد میكنم بر تو، پس تو خود مرا كافى باش و براى غلبه بر دشمنم از تو يارى میخواهم پس ياریم ده و از تو مدد میجويم پس مرا مدد فرما اى خداى من! دعايم را بپذير〗
📗 مفاتیح الجنان
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
☀️☀️☀️
✍🏻 #نامه_ی_۱۱
(دستور العمل امام به لشكرى كه آن را به فرماندهى زياد بن نضر حارثى، و شريح بن هانى به سوى شام و معاويه فرستاد)
💠هر گاه به دشمن رسيدند، يا او به شما رسيد، لشكرگاه خويش را بر فراز بلندى ها، يا دامنه كوه ها،
يا بين رودخانه ها قرار دهيد، تا پناهگاه شما، و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از يك سو يا دو سو آغاز كنيد، و در بالاى قلّه ها، و فراز تپّه ها، ديده بانهايى بگماريد، مبادا دشمن از جايى كه مى ترسيد يا از سويى كه بيم نداريد، ناگهان بر شما يورش آورد و بدانيد كه پيشاهنگان سپاه ديدبان لشكريانند، و ديدبانان طلايه داران سپاهند.
از پراكندگى بپرهيزيد، هر جا فرود مى آييد، با هم فرود بياييد، و هر گاه كوچ مى كنيد همه با هم كوچ كنيد،
و چون تاريكى شب شما را پوشاند، نيزه داران را پيرامون لشكر بگماريد، و نخوابيد مگر اندك، چونان آب در دهان چرخاندن و بيرون ريختن.
🌴🌴🌴