eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
240 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
24.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | تنفیذ خدمت 🔻مروری بر مضامین مهم بیانات رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ دوره‌های مختلفِ ریاست جمهوری
١۵ مرداد ✨سالروز شهادت عباس بابایی است؛ 🌹کسی که بیش از 3000 ساعت پرواز ✨و 60 عملیات جنگی موفق داشت 🌹و بنیانگذار سوختگیری هوایی ✨با هواپیمای اف14 بود. در این دنیا فقط پاكی، 💫صداقت، ایمان، محبت به مردم ، 🌹جان دادن در راه وطن وعبادت 💫باقی می ماند قسمتی از وصیتنامه شهید عباس بابایی کانون بسیج فرهنگیان امامزاده بادرود
امروز گلستان شهدا
حال و هوای یادبود شهید ردانی پور امروز گلستان شهدااصفهان یادش گرامی وراهش پررهرو صلواتی نثارارواح مطهرشان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
51.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادبود شهید مصطفی ردانی پور روحشان شاد و یادشان گرامی 🌹🌹🌺🌺
🌸 به مناسبت 15 مرداد سالگرد شهادت شهید عباس بابایی « معاون عملیات نیروی هوایی ارتش » 🌸 ظهر یک روز شهید بابایی آمد قرارگاه تا به ‌اتفاق هم برای نماز جماعت مسجد قرارگاه برویم. موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی‌بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می‌کرد ناشناخته بماند. در نماز حالت خاصی داشت مخصوصاً در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای ناهار. اتفاقاً ناهار آن روز کنسرو بود و سفره ساده‌ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. آن‌چنان رفتار می‌کرد که کسی پی نبرد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه‌روست، بیشتر وانمود می‌کرد که یک بسیجی است. (خاطره سرلشکر پاسدار سید رحیم صفوی از شهید بابایی) ++++ 🌸 خارج از محدوده ی آدم هایی که با او کار و رفت و آمد داشتند، کسی نمی توانست بفهمد که او فرمانده پایگاه است. سربازها می توانستند بیایند و با او درد دل کنند. حتی برای این که از نزدیک بفهمد که سربازان در چه شرایطی به سر می برند، بعضی وقتها می رفت و جایشان پاس می داد. سرباز هم می گفت « به کسی نگویی که این کار را کردی!! فرمانده مان بفهمد بدبختم!. حالا خود فرمانده شان داشت جایش نگهبانی می داد. به عادت نوجوانی و جوانی اش، هوای پیرمردهای خدماتی پایگاه را داشت. خانه هایشان را بلد بود. با این که حقوقش کم نبود، آخر ماه کم می آورد. طوری که کسی نفهمد پول هایش را به آدم های محتاج می داد. یک روز آمد و گفت خانه مان را باید عوض کنیم. یکی از پرسنل نیروی هوایی را دیده بود که با هشت تا بچه در خانه ی دو اتاقه زندگی می کنند و نمی شد که ما با دو بچه ( همان وقت محمد را حامله بودم) در این خانه ی نسبتاَ بزرگ زندگی کنیم. نشانی خانه را به آن آقا داده بود و رفته بود. آن آقا بعد از این که فهمید فرمانده پایگاه می خواهد خانه اش را به او بدهد کلی اصر ار کرد که نه! ولی با پافشاری عباس قبول کرد و خانه مان را به آن ها دادیم. با این مهربانی و مظلومیتش، فرمانده قاطعی بود. (کتاب عباس بابایی به روایت همسرش) ++++ 🌸 آن موقع از اصفهان می رفت یزد خدمت آقای صدوقی. از آنجا مبالغی برای دادن به آدمهای محتاج می گرفت. نصفه های شب می رسید. با این که پایگاه چند تا ماشین بهتر از پیکان داشت که اصلاَ یکی اش برای استفاده شخصی خود او بود، همیشه با پیکان این طرف و آن طرف می رفت. ماشین بیوک فرماندهی را به گروه ضربت پایگاه داده بود. (کتاب عباس بابایی به روایت همسرش) ++++ 🌸 مرد هنوز در را باز نکرده بود که کارتن تلویزیون رنگی را پشت در دید. زن گفت « اهدایی یکی از مقامات است.» بچه ها از صبح منتظرند تا او بیاید و بازش کنند. بچه ها را نگاه کرد. چشم های سلما هنوز همان قدر درشت بود و نیش خندی به شیطنت گوشه ی لبهای حسین مانده بود. با دیدن آنها طعم باروتی که یک مرد جنگی همیشه ته ریه ی خود می چشد، از یاد برد. سر و صدای بازی جنگ همان بهتر که پشت در بماند، اگر که می توان در این کوچکترین جای جهان ( خانه ) لحظه ای از آن چیزی که باید لذت ببری، گفت که بچه ها : !!! بعضی خانواده ها هستند که نه پدر دارند، نه تلویزیون رنگی. شما که پدر دارید بگذارید تلویزیون را به آن ها بدهیم. قبولاندنش زیاد سخت نبود. زیپ لباس پروازش را تا نیمه باز کرد. لباسش را پایین کشید و آستین هایش را دور کمرش گره زد. محمد را از زمین بلند کرد و چندبار هوا انداخت. گفت می خواهی بابا بهت سواری بده؟ خم شد و چهار دست و پا روی زمین نشست. بچه را روی کمرش گذاشت و دور اتاق چرخاند. دختر آن گوشه نشسته بود و چشم هایش برق می زد. پدر سخت گیری بود. همین دیروز هم از او خواسته بود که برایش ساعت بخرد. پدر در جوابش گفته بود که به شرطی می خرد که فقط توی خانه ببندد. توی مدرسه شان ممکن بود جزو اولین نفرهایی باشد که ساعت دستشان است و آن وقت بقیه ی بچه ها چه باید بکنند؟ دختر همه ی اینها را یادش رفته بود. گفت بابا به من هم سواری میدی؟ (کتاب عباس بابایی به روایت همسرش) ++++ 🌸 سرتیپ که شد آمد به من گفت « این موتورخانه ی اسلحه خانه ی پایگاه هم جای خوبی برای زندگی کردن است. موافقی برویم آن جا؟ » که موافق بودم. آخر کار به همان سادگی زندگی که در روستاهای دزفول دیده بودم برگشته بودیم و خوش حال بودم. ««« با او می توانستم روی زمین خالی هم سر کنم. »»» (کتاب عباس بابایی به روایت همسرش) ++++
زنده باد یاد شهدا
🌸 به مناسبت 15 مرداد سالگرد شهادت شهید عباس بابایی « معاون عملیات نیروی هوایی ارتش » 🌸 ظهر یک روز ش
🌸 این هم وصیتنامه شهید👇 بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون خدايا ، خدايا ، تو را به جان مهدي (عج) تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگهدار . به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت مي کشم وصيت نامه بنويسم . حال سخنانم را براي خدا در چند جمله انشاالله خلاصه مي کنم . خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده . خدايا ، همسر و فرزندانم را به تو مي سپارم . خدايا ، در اين دنيا چيزي ندارم ، هرچه هست از آن توست . پدر و مادر عزيزم ، ما خيلي به اين انقلاب بدهکاريم . عباس بابايي 22/4/61 21 ماه مبارک رمضان یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊یاد خلبانی همچون شهید بابایی از ذهن ملت ایران هرگز نخواهد رفت... 💠به مناسبت سالگرد شهادت شهید عباس بابایی
🔰 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «همانند شهید بابایی دل‌ها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.» ۱۳۸۳/۱۰/۲۳ ▪️۱۵ مرداد سالروز شهادت شهید عباس بابائی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 موضوع: سالروز شهادت عباس بابایی 🌺 مقام معظم رهبری: شهید بابایی؛ یک الگوی اخلاقیست یک انسان مقدس.
38.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | محرم ۹۸ | میگن روضه دل مردگیِ میگن گریه افسردگیِ ♦️هیئت فدائیان حسین(ع) 📆 دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۹۸ 📍کمال اسماعیل،حسینیه شهدای بسیج