هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
🌺 ما خانواده شهدا باید صبر داشته باشیم. عباس تنها پسرم بود ولی الآن بعد از شهادتش من بیشتر از سه هزار پسر دارم. من در این مدت برای عباس گریه نکردم و اگر اشکی از چشمانم آمد برای بیبی زینب (س) بود و ظلمی که در حق حضرت زینب (س) شد.
عباس آمد و گریه کردم ولی برای بیبی زینب (س) بود. حضرت زینب (س) خیلی سختی کشید، علی اکبرش، حسینش، عباسش، قاسمش، تک تک اهل بیتش جلوی چشمانش پر پر شدند، پس حضرت زینب (س) چطور تحمل کرد؟ من یک پسر داشتم، او را دادم و فدای حضرت زینب (س) کردم.
🍃 اگر بخواهم خودم را جای حضرت زینب (س) بگذارم که نمیشود، مشخص میشود ما کاری نکردهایم. خیلی مانده است یاد بگیریم که صبر و تحمل حضرت زینب (س) را داشته باشیم.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
💠 وقتی تصمیم گرفت به سوریه برود، موضوع را خیلی راحت با ما مطرح کرد، گفت :
"میخواهم بروم اما قبول نمیکنند بروم. برایم دعا کن"
🔷 و من تنها کاری که کردم این بود که برایش دعا کردم. روزی که میخواست برود خیلی خوشحال بود، گویی مستقیم بهشت را دیده بود، 13 دی اعزام شد و 21 دی شهید شد، خیلی زود پرکشید، مبارکش باشد....🎁
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
اِن شاءالله مادر عزیز شهید سلامت باشند و دعاگوی ما، حالا به خدمت پدر بزرگوار شهید میرم.
تا عباس رو از دید پدرش بشناسیم. ☺️😊
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
📆 دو سال بود که میخواست به سوریه برود. خیلی جاها با هم رفتیم، قبول نمیکردند تا اینکه در آبان ماه 94 رفت در دفتر بسیج محل پرونده تشکیل داد و اربعین گفت "میخواهم بروم کربلا".
💫 از کربلا زنگ زد و گفت : میخواهم از طریق کربلا بروم و مدافع حرم شوم. هرچه گفتیم بیا گفت : نه.
یک روز به اربعین مانده بود، گفت : اینجا به هردری زدیم نشد. گفتم : بیا، خودم میبرمت.
✅ آنجا در کربلا نذر کرده بود تا وقتی حرم حضرت زینب (س) نرسیده آب خالص ننوشد. چای و دوغ میخورد اما آب نه. به مادرش گفته بود میخواهد برود مشهد و به همراه مدافعان افغانستانی لشکر فاطمیون به سوریه برود. من به او گفتم : لازم نیست. من خودم تو را میبرم.
☺️ او را بردم دوره آموزشی، تست هم داد، چون دورههای ویژه رزمی دیده بود، این دورهها برایش آسان و عادی بود.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
🔷 مدارکمان را جداگانه فرستاده بودیم که بتوانیم هر دو برویم. با اینکه خیلی تلاش کردیم نسبتمان مشخص نشود اما متوجه رابطه پدر و پسری ما شده بودند. روز دوازدهم با عباس تماس گرفتند و گفتند برو و به من زنگ زدند و گفتند شما آخر هفته میروی.
🌹 او را بردند. یک هفته گذشت و خبری از تماسشان با من نشد. بعد از چند روز زنگ زدند و به من گفتند مدارکت ناقص است. حدود 12 یا 13 روز گذشته بود که خبردار شدیم عباس به شهادت رسیده است و بعد همرزمانش نحوه شهادتش را برای ما توضیح دادند. من حدود 8 دفعه هم تا پای پرواز برای سوریه و حضور در میان مدافعان حرم رفتم اما من را برگرداندند.
😢 این سری که رفتم با من از خانه تماس گرفتند و گفتند پیکر عباس را بازگرداندهاند و مجبور شدم باز برگردم. کاش هیچوقت این تماس با من گرفته نمیشد.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
نحوه ی شهادت از زبان پدر عباس
✅ نحوه شهادتش را خیلی به صورت دقیق نمیدانم. یک بار گفتند تیر از پهلویش خورده و یک بار گفتند تیر از کمر به قلبش اصابت کرده و شهید شده است.
💠 خلاصه بعد از شهادت پیکر عباس با یک شهید دیگر را میخواستند با ماشین ببرند، نزدیک یک تویوتا بودند که با موشک کورنت ماشین را میزنند و چند تن از بچهها از جمله مرتضی کریمی به شهادت میرسند و جنازه این شهدا هم تکه تکه میشود.😞
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
دوستان همرزم شهید، نحوه ی شهادت ایشون رو به این شکل توصیف کردند.
که در ادامه تقدیم خواهم کرد. فقط برای امنیت این عزیزان، اسامی رو حذف کردم.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
🕊 نحوه شهادت عباس آسیمه و عباس آبیاری از زبان همرزمان شهید
نزدیک به 300 متر با فاصله از هم شهید شدند. اوج درگیری بود که عباس آسمیه کمی آنطرف تر از من شهید شد. تنها من و عباس آبیاری و دو نفر دیگر از دوستان مانده بودیم.
🔥 دشمن به 30 متری ما رسیده بود و می توانستیم به خوبی آن ها را ببینیم. کمی آنطرف تر از من، عباس آسمیه بود.
👤 کسی که از سال ها او را می شناختم، هرچه صدایش کردم، جواب نداد. نمی توانستم تکان بخورم. مطمئن شدم که دیگر عباس آسمیه به شهادت رسیده است.
🚶 تصمیم گرفتیم که به پایین تپه برویم. حیدر و رحیم باهم و من و عباس آبیاری هم باهم به عقب برگشتیم.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
❄️ سرمای هوا باعث شده بود، بدنمان یخ بزند و به سختی روی زمین قل می خوردیم. عباس آبیاری به محض اینکه شروع به حرکت کرد، زمین خورد.
من گمان کردم، پاهایش جایی گیر کرد که اینطور به زمین افتاد. باران تیر بر سرمان می ریخت و دشمن خیلی نزدیک ما شده بود. بالای سر عباس رفتم و پرسیدم کجایت تیر خورده؟ بدنش را که برگرداندم دیدم دهانش پر از خون شده است.
رحیم و حیدر از کنار ما رد شدند. فضا باز بود و درختی هم کنارمان نبود تا پشت آن پناه بگیریم. نمی توانستم عباس را بلند کنم. بی سیم را به سمت رحیم و حیدر انداختم و گفتم شما بروید.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
😔 نشستم کنار عباس سینه خشابش را درآوردم، دست انداختم که زیر بغلش را بگیرم، هرچه سعی کردم، نتوانستم. خودش هم گفت برو، نمی توانی من را بلند کنی، تیراندازی خیلی شدید شده بود، عباس از من خواست یک نارنجک به او بدهم و بروم. نفس های آخرش را می کشید، جراحتش زیاد هم بود. دست روی صورتش کشیدم، نارنجک را به دستش دادم و گفتم من را هم شفاعت کن.
🔥 فاصله دشمن تا ما به 20 متر رسیده بود. بعید نبود اگر سریع بدوند ما را بگیرند. از کنار عباس بلند شدم و خودم را پشت تخته سنگی انداختم. تیرهای دشمن به زمین می خورد و به هوا بلند می شد. تمام بدنم یخ زده بود، توانم را جمع کردم و شروع کردم به دویدن. 🏃
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
💠 با رحیم و حیدر تا 500 متر دویدیم. دیگر به تاریکی خورده و راه را گم کرده بودیم. ترس این را داشتیم که اسیر دشمن شویم.
بلاخره نیروهای سوری را دیدیم و لبیک یا زینب (س) گفتیم تا ما را بشناسند. بعد از دیدن نیروهای سوری بازهم چند کیلومتر راه رفتیم تا به نیروهای خودمان رسیدیم.
🌸 عباس آبیاری تا آخرین نفس دست از دفاع برنداشت. گویا وقتی که دشمن نزدیک عباس آبیاری شد، برای اینکه از آن ها تلفات بگیرد نارنجک را در دستش منفجر می کند. جراحت روی دستش مصداق این مدعاست.
🌹 عباس آبیاری بسیار شجاع بود، پشت خاکریز وقتی همه خوابیده تیراندازی می کردند، عباس آبیاری بر روی زانو نشسته تیراندازی می کرد. در حالی که دشمن به 30 متری ما رسیده بود بازهم کوتاه نیامد و تا بلند شد، دشمن او را نشانه گرفت.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
💫 عباس با لباس سفید زیبایی به خواب یکی از دوستانش آمده بود. دوستش پرسیده بود :
😉 عباس چه شد که جا ماندی؟
عباس گفته بود :
«ما که به اینجا آمدیم، بردیم. شما ضرر کردید، شما جاماندید، ما جا نماندیم»
✅ برای همین است که می گویم این رزمنده ها معمولی نیستند. به عنوان مثال شهید رضا عباسی مدام زیر لبش صلوات می فرستاد. باید خیلی نزدیکش می شدیم تا ذکر صلوات را می شنیدیم. این گونه شهدا انتخاب می شوند.
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
📜 دلنوشته شهید مدافع حرم جاوید الاثر عباس آبیاری که درسوریه نوشته است...
لبیک یا زینب
بسم الله الرحمن الرحیم
👥 مردم این زمانه ما را سرزنش میکنند که کجا میرویم و برای چه کسی میجنگیم؟؟؟
اما اینان غافلند که ما خودمان قدم بر نمیداریم گویی مارا صدا میزنند ...
❤️ قلبمان پایمان را به حرکت وا میدارد ...
جز اینکه دختر علی (ع)، حضرت زهرا (س) و کودک سه ساله حسین (ع) و... روی پیشانیمان مهر شهادت زده اند...
🔴 من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین تر از زینب (س) نیست...
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم وداع با شهید عباس آبیاری
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
مقام معظم رهبری :
هفته بسیج در حقیقت فرصتی برای ارائه حرکت عطیمی است که به وسیله امام بزرگوار راحل، در این کشور پایه گذاری شد.
در این منطقه اسلامی و دینی، برای دیگر ملت ها هم اِن شاءالله الگو و سرمشق خواهد شد.
💫🎊🎈 هفته بسیج بر همه ی دوستان و شهدای بزرگوار و شهید عباس ابیاری مبارک
هدایت شده از مدافعین حریم حضرت زینب(س)
ضمن تشکر از همراهی شما عزیزان
شادی روح شهدای گلگون کفن و بخصوص شهید #مدافع_حرم #شهید_عباس_آبیاری فاتحه مع الصلوات 🌹🌸🌷
هدایت شده از یا رفیق من لا رفیق له
مزار یادبود شهید عباس آبیاری در بهشت زهرا تهران - قطعه ۵۰
جمعه، ۲ آذرماه ۹۷