eitaa logo
Pain
636 دنبال‌کننده
164 عکس
132 ویدیو
0 فایل
غمگین وارد شوید۱۴٠۱. ما تلخ میمیریم و خدا برجنازه ما اشک میریزد.
مشاهده در ایتا
دانلود
نوار کاست هایش را به آغوش کشید و با اخم به رادیوی زوار در رفته اش چشم غره رفت. -سامِر ‌
رفت روی پشت بوم و پاهاش و آویزون کرد پک عمیقی به کنت زدو،دودش را از بینی بیرون داد درام مانند خاطرات در جلوی چشمانش پلی میشد زمزمه میکرد و با مشت مدام به سرش میکوبید قدمهایش را تندتر کردُ، گام بعدی.. سقوط خاطرات -سامِر ‌
it's ail in your head.
موزیک کلاسیکی در فضای مدرن خانه اش پخش کرد و چو طفلی نو پا سعی میکرد رقص باله را امتحان کند، چندین بار افتاد و با خشم باز کارش را ادامه داد.. پاهایش توان ایستادن نداشتند، از پنجره ی خانه اش پسر جوانی را دید که با پیرهنی چهارخونه و شلوار پارچه ای گشاد سعی میکرد روی آسفالت داغ رقص مردانه ی باله را انجام دهد، حرکاتش را تکرار کرد.. خاطرات گذشتند و گذشتند حال او اولین شرکت کننده از کشورش که به مقام اول رقص‌باله در خیابان های شهرِ لابل دست پیدا کرده بود. -سامِر ‌
ای شراب تلخ من،ترک تو تسکینم نداد. ‌
well eyeryone's sad.
ضعف ما آواز نبود،کوک غلط ساز بود. ‌
آن جا که یخمان زد، مرا بسوزان.
تلاطم امواج رادیو در دلِ ساکنان دریا رعب و وحشت می‌انداخت. -سامِر ‌
شُدم مست چشم قوی ترین دشمن‌م.
مادر قهوه،شکر میریزیم. ‌