eitaa logo
Pain
636 دنبال‌کننده
164 عکس
132 ویدیو
0 فایل
غمگین وارد شوید۱۴٠۱. ما تلخ میمیریم و خدا برجنازه ما اشک میریزد.
مشاهده در ایتا
دانلود
دستشان حلقه دار است و تورا میبوسند
دلمو گرفته بود تو دستش مثه سیم مفتولی خمش میکرد خودم دیدم.
Pain
خودم را ش《ک》ستم گذاشتم کنار.
《د》ردت به جانم افتاده.
گفتم:اقای فروشنده دلم تنگه ، گوشه هاش یکم اذیت میکنه. گفت :چند بار دیگه بشکنه خودش جا باز میکنه.من از همین مدل خودم تو قفسه سینم دارم ، عالیه
به لب مرز که رسیدم، بوسیدمش.
هدایت شده از Pain
لب مرز بودم کسی منو نمی‌بوسید
من با گوش‌هایم از تو شنیده بودم اما اکنون چشم‌هایم تو را دیده‌اند. پس خاموش خواهم شد.
Pain
در سال ۱۴۵٠خواهند نوشت، مردمانی سبک سر داشتیم شخصی میگوید من طفل بودم که مردم اشوب کردند و پدرم را ا
پیاله را پر اب میکنم و به دست لیلا دخترهمسایمان میدهم که روی تختوابم لم داده ، نمیدانم مگر آنها در منزلشان اب ندارند؟ لیلا از وقتی سرکار نمیرود بیست و چهارساعته درب منزلشان کشیک من را میدهد، وهربار با سر به زیری کلمات را بادقت کنارهم میچیند و میگوید: آقااحمد میگم شما چیزی نیاز نداری؟ خب من اگر چیزی نیاز داشتم که به تو نمیگفتم لیلا خانم و من با بی‌حوصلگی در جوابش نه میگویم و به سمت خانه‌مان حرکت میکنم امروزم امده بود که اب بخورد درب منزلمان ترک برداشت از ماندن زیر دستهای مشت شده اش که با استرس درب را مورد حجمه قرار میداد -آقااحمد آقاااحمد و من باغضب و بله بله گویان به سمت درب حجوم اوردم که آن چهارپایه کناردرب را در دهانش هل بدهم باشدت درب را باز کردم که هرچه از دهانم درآید بارش کنم ولی او از دیروز زیباتر شده و من تغییری در چهره اش نمیدیدم، دیوانه ای در دل نثار خود کردم. بله لیلا در دل پسر روبرویش را تحسین میکند و هزارالله و اکبر میگوید که با ان لباس درب و داغان، هنوزم زیبایی اش را حفظ کرده اقا احمد میگم شما یه پیاله اب میدی به من و احمد میتوانست جسارت کند و نه بگوید دربرابر چشمان سرکش دختر مقابلش؟ -سامِر ‌
برای بوسیدن خیالیِ چشمهایت که دیگر به لبانی خشک و چشمانی تر ایراد نکیرمنکراتی نمیگیرند
Pain