5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز لبخند سردار حاجیزاده در نماز عید فطر
دکتر ابراهیم متقی - عضو هیئت علمی دانشگاه تهران:
🔹چهره سردار حاجیزاده بعد از بیان تنبیه صهیونیستها توسط رهبر معظم انقلاب، معنای خاصی داشت.
🔹حاجیزاده لبخندی حاکی از رضایت و آمادگی برای واکنش در زمان مقرر بود و همان جا بود که آمریکا و کشورهای منطقهای دریافتند موضوع جدی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه سری چیزها باید از کودکی نهادینه بشه...
#حجاب
21.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ستایش ابوعبیده از شاهکار ایران
💬 وعده صادقی که قواعد جدیدی ساخت و محاسبات دشمن را به هم ریخت.
#کلیپ_روز
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 احداث سد و نیروگاه اومااویا با توان مهندسی ایران
بزرگترین سد و نیروگاه سریلانکا ساخت مهندسان ایرانی در آستانه بهره برداری است. به گفته مدیر طرح ۴۰ درصد تجهیزات به کار رفته در ساخت نیروگاه «اومااویا» ایرانی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران در خاورمیانه
سلام علیکم دوستان
سردار شهید دفاع مقدس، رضا چراغی هستم 😊
سپاسگزارم از دعوتتون به گروهتون✋
درسال ۱۳۳۶ در روستای بستق درشهر ساوه در خانواده ای متدین ومذهبی وروستایی متولدشدم😊
پس از شروع غائله كردستان توسط ضد انقلاب، فوري همراه جمعي از دوستان، خود را به مريوان رساندم،در مدت حضورم در كردستان، تجربيات ارزشمندي درباره مسائل نظامي و فرماندهي كسب كردم
در عمليات محمد رسول الله (ص)، مسير بسيار مهم و پر خطر معروف به نام راه خون را از تصرف نيروهاي ضد انقلاب خارج كردم، همچنين همراه ديگر فرماندهان در جبهه هاي سر پل ذهاب و گيلانغرب دست به عمليات چريكي زدم در مدت حضورم در كردستان، مدتي مسئوليت جانشيني سپاه دزلي و زماني هم به عنوان مسئول محور مريوان انجام وظيفه كردم و خدمات درخشاني را در آن جا از خود به يادگار گذاشتم حاج احمد متوسليان را استاد خود مي دانستم، خصوصيات بارز اخلاق و رفتار نظامي او را الگوي خودم قرار دادم و از همان اولين روزهاي حضورم درمريوان، با نشان دادن شجاعتم جوهر خودم رو نشون دادم بعدا از كردستان عازم جنوب شدم. با تشكيل تيپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) توسط حاج احمد،من هم از آن به بعد همراه تيپ ۲۷ در عمليات هاي مختلف شركت كردم
در طول حضورم در كردستان و جنگ، مسئوليت هاي مختلفي بر عهده داشتم. مدتي جانشين سپاه دزلي، و زماني مسئول محور مريوان بودم از اواسط سال۱۳۶۰ تا اواخر تير ماه سال ۶۱ ، فرماندهي گردان حمزه (ع) را در عمليات فتح المبين و بيت المقدس بر عهده داشتم پس از اسارت حاج احمد متوسليان در تيرماه ۶۱ در لبنان و قبول فرماندهي تيپ ۲۷ توسط شهيد حاج همت، در عمليات رمضان و عمليات مسلم بن عقيل در سومار، به عنوان قائم مقام لشكر خدمت كردم
به روایت از حسين الله كرم، همرزمم:
در عمليات محمد رسول الله (ص) وقتي پس از انهدام مواضع و استحكامات دشمن فرمان بازگشت به خطوط خودي داده شد. نيروها آماده بازگشت شدند شهید چراغی در مسیر سرد و پر برف نيروها را كه با مشقت فراوان از عمليات بر مي گشتند در آغوش مي گرفت و مي بوسید
شهیدچراغی همراه شهيدان محمدرضا دستواره و حسن زماني در جبهه هاي سر پل ذهاب دست به عمليات چريكي زدند. در يكي از اين حمله ها در منطقه نفت شهر درگيري شديدي بين ما و دشمن پيش آمد.بخاطر محدوديتي كه در مهمات داشتيم، شهيد چراغي و شهيد هادي دستور دادند به مواضع قبلي خودمان برگرديم. بايد مسير را از داخل رودخانه طي مي كرديم چون زير آتش تانك و هلي كوپترهاي دشمن قرار داشتيم عقب نشيني بايد مرحله به مرحله انجام مي شد. هلي كوپترهاي دشمن به دنبال نيروهايي بودند كه در دشت ويژگان و خان ليلي عمليات چريكي انجام داده بودند. ما تحت فرماندهي شهيد چراغي روي ارتفاعات پارلمان بوديم. شهيد چراغي و هادي نيروها را قانع كردند كه عقب بروند و خودشان دو نفر ماندند تا با تيراندازي به سوي دشمن از تهاجم آنان جلوگيري كنند و ما به راحتي برگرديم.
به روایت از پدر بزرگوارم:
پسرم اهل پارسايي، تقوا و ديانت بود و همیشه نسبت به انجام واجبات و ترك محرمات توجه داشت و اهل ريا و رياست نبود
وقتي او را به عنوان فرمانده لشگر معرفي كردند و از او خواستند به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم فرماندهي اش را بگيرد، گفت خجالت مي كشم دنبال اين چيزها بروم پسرم عاشق شهادت بود. در طول جنگ، ۱۱ بار مجروح شد و خودش گفته بود كه اگر خدا بخواهد، بار دوازدهم شهيد ميشم و چنين هم شد.پسرم اهل ولايت بود وعاشق اهل بيت (ع)،در مسئوليت هايي كه به عهده مي گرفت، جدي و پر كار بود. نسبت به حفط بيت المال سخت حساس ،هر گاه با ماشين به منزل مي آمد، ماشين بيت المال را خانه مي گذاشت و با ماشين من به كارهاي شخصي اش رسيدگي مي كرد
نحوه شهادتم به روایت از همرزمم:
دشمن در ارتفاع 143 فكه پاتك سنگين زده بود. به هر ترتيبي بود، خود را به آن جارساندم،رضا چراغي، عباس كريمي، اكبر زجاجي در حال شليك آر پي چي 60 بودند
دشمن پاتك سنگيني زده بود. هر چه اصرار كردم كه عقب برگردند، قبول نكردند. روي ارتفاع فقط شش نفر سالم مانده بودند كه مي جنگيدند
رضا چراغي، عباس كريمي ، اكبر زجاجي و سه نفر بسيجي كه سخت درگير بودند. دشمن تصور مي كرد كه نيروي زيادي روي ارتفاع هست
عصر كه دوباره به ارتفاع رفتم، ديدم عباس كريمي و دو نفر از بسيجيان، پيكر غرقه به خون شهید رضا چراغي را با برانكارد حمل مي كنند.