✅ راه ترک گناه
راه ترک گناه تقویت #نماز است.
راه تقویت نماز، اول وقت خواندن نماز است.
نمازت را دو دستی بگیر!
یعنی در وقت نماز مشغول هیچ چیز نشو غیر نماز!
چهره ی پیامبر وقت نماز دگرگون می شد.
حاج آقای حق شناس انقدر محو نماز می شد در اول وقت که درس و بحث را نمی فهمید.
نماز نماز نماز
اذکار نماز را باید از زبان به قلب منتقل کرد تا وقتی نماز می خوانی کل وجودت ذکر گوید.
استاد اخلاق آیت الله جاودان
💕 💕 💕 💕
#روابط_همسران
خانم مهربون خونه
👱آقای محترم خونه
هنگامی که همسرتان را میبخشید، دیگر نباید
هر روز خطاها و اشتباهات او را مثل غذا گرم کرده و سر سفره بیاورید.
یادآوری هر روز اشتباهات یکی از ریشههای فاصله افتادن بین زوجهاست!
#مهارتهای_زندگی
بهترین همسر
#سوال
💚یکی از موضوعاتی که ذهن بسیاری از دختران را به خود مشغول کرده این است که آیا می شود با مرد غیر متدین ازدواج کرد در صورتی که خود دختر خانم متدین است؟
#پاسخ
💛پاسخ بسیاری از کارشناسان در این مورد این است که چنین ازدواجی را توصیه نمی کنند زیرا این دو نفر از نظر سبک زندگی شباهتی به هم ندارند .
💢مثلا شوهر خیلی بد دهن است یا تقیدی به انجام تکالیف دینی ندارد
حال سوالی که پیش می آید این است که دختر خانم ها می گویند ما توان اصلاح طرف مقابل را داریم و می توانیم او را عوض کنیم...
💢باید در جواب بگوییم که این کار شما ریسک بسیار بزرگی دارد.اگر بعد از ازدواج با چنین فردی شما نتوانستید او را تغییر دهید چه کار خواهید کرد؟
💚ممکن است مرد در دوران آشنایی برای اینکه دل شما را به دست بیاورد خودش را اصلاح کند.
💚از طرفی تجربه های مشاوره نشان داده است که بیشتر عکس این ماجرا اتفاق می افتد یعنی مرد اصلاح نمی شود.
#مهارتهای_ازدواج
والدین هلیکوپتری 🚁
به پدر و مادرایی که بیش از حد از بچـه
هاشون مواظبت میکنن و نمی ذارن آب
تو دل بچه هاشون تکون بخوره ، میگــن
والدین هلیکوپتری! 🚁
اونا همیشه مثل هلیکوپتر بالا سر
بچههاشون هستند تا یه وقت خطری
تهدیدشون نکنه، یه وقت شکست و غمی
رو تجربه نکنن❗️🚁
حالا نتیجه این هلیکوپتری بودن چیه ⁉️
پژوهش اثبات کردهاین بچههادربزرگسالی
☝🏻استرس، اضطراب و شکست های بیشتری رو تجربه میکنن❗️
✌🏻 مهارت حل مسئله رو یاد نمیگیرن❗️
چون مغز ما جز با تجربه کردن محیط رشد
پیدا نمیکنه ❗️
مغز ما باید ببینه ،بشنوه ،شکست بخوره
غم، استرس ،اضطراب و خیلی چیزهای
دیگه رو تجربه کنه تا بتونه خودش رو در
برابرشون مقاومتر بکنه
پدرومادرهلیکوپترینباشیم‼️
تربیت فرزند بهترین همسر
💕آموزش پختن شوهر:
🔹شوهر را در دیگی از محبت و توجه قرار بده (شعله را کم کن)
🔸روی آن عشق و مهربانی میریزین (مواظب باشین غرق نشود!) .
🔹با کمی لبخند طعم دارش کنین (کم باشه تا فکر نکنه خل شدین..!) .
🔸مواد را با قاشقی از اعصاب فولادین آرام هم بزنین (باید تحمل کنین تا قوام بده!!)
🔹با دری از اعتماد آنرا محکم کنین (تا جا بیفتاد) .
🔸افزودن 5 ادویه را فراموش نکنین: (بحث نکن. دعوا نکن. غر نزن. چشم و هم چشمی نکن. بد فامیلشو نگو!) .
🔹در نهایت اگه دیدی درست نشد، محکم درشو ببند،
🔸شعله رو زیاد کن. بذار ته بگیره بسوزه...راحت شی از دستش. والا ....
قطعنامه درخصوص گسترش کمک های انسان دوستانه به غزه به تصویب رسید
آمریکا تسلیم شد..
اخبار جبهه مقاومت
✅ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🔆 زنده کردن ایمان و امید
۱۱۲
به نظر من مهمترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگترین توفیق شما است.
مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیسجمهور محترم، چه مسئولان در بخش های مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است ، دارد تلاش می کند و برای آنها خدمت می کند، می خواهد خدمترسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد.
در مواردی، این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخش های دیپلماسی، بعضی بخش های فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخصی هم داشته؛ بعضی از آنها هم نتایجی داشته است لکن برای مردم باید این نتایج نشان داده بشود؛ نتایجی وجود داشته، منتها باید به مردم گفته بشود که این نتیجه حاصل شد، این اتفاق افتاد. در بعضی از کارها هم هنوز تلاش ها به نتیجه نرسیده، لکن احساس می شود که کار دارد انجام می گیرد.
این به نظر من بزرگترین توفیق شما است.
مقام معظم رهبری، ۸شهریور ۱۴۰۱
✅ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ ⃟ٖٖٜٖٜ🔆 زنده کردن ایمان و امید
به نظر من مهمترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگترین توفیق شما است.
مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیسجمهور محترم، چه مسئولان در بخش های مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است ، دارد تلاش می کند و برای آنها خدمت می کند، می خواهد خدمترسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد.
در مواردی، این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخش های دیپلماسی، بعضی بخش های فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخصی هم داشته؛ بعضی از آنها هم نتایجی داشته است لکن برای مردم باید این نتایج نشان داده بشود؛ نتایجی وجود داشته، منتها باید به مردم گفته بشود که این نتیجه حاصل شد، این اتفاق افتاد. در بعضی از کارها هم هنوز تلاش ها به نتیجه نرسیده، لکن احساس می شود که کار دارد انجام می گیرد.
این به نظر من بزرگترین توفیق شما است.
مقام معظم رهبری، ۸شهریور ۱۴۰۱
تکاورانجنگنرم
گردان دوازدهم سپاه سایبری
سال ۱۳۶۲ به شهادت رسیدم.
در سن ۲۳ سالگی و ۲۶ سال هم مفقود و گمنام بودم.
حالا ادامه ی معرفی ام به روایت از دوستان و همرزمانم
به روایت از نویسنده ی کتاب « شهد فروش » :
این کتاب داستانی از زندگی تخریبچی شهید سعدالله شهد فروش هستش.
من در جنگ در کنار جلال ( سعدالله شهد فروش ) در خط مقدم بودم و او پیشکسوت من در تخریب بود و پس از این که جلال در سال ۱۳۶۲ شهید شد یکی از راویان او شدم.
شهید جلال صلواتی ۲۶ سال متوالی گمنام بود و پس از آن یک قطره از اقیانوس زندگی ایشون در کتاب « شهد فروش » رو بازگو کردم.
آقا جلال مشکل بچهها را واقعاً با صلوات حل میکرد. طرف میگفت مرخصی می خوام میگفت صلوات بفرست. میگفت مسئله ی روحی روانی دارم میگفت صلوات بفرست. مشکل مادی دارم صلوات بفرست. بعد هم حالی میکردند که کار ، کار جلاله و مشکلات حل شده !
یکی از بچهها که هنوز هم زنده هستند یقه ی جلال را گرفته بود و با حالت طلبکارانه و دعوا میگفت : « تو که کار همه را درست میکنی چرا مشکل من رو حل نمیکنی ؟ من که می دونم از دست تو بر میاد پس چرا برای من کاری نمیکنی ؟ »
آقا جلال میگفت : « من چه کاره ام ؟ توسل به
جلال دستانش پایین بود. یقه ی جلال را گرفته بود و دعوا میکرد. رفتم جلو و گفتم : « چه خبر ؟ چه کارش داری ؟ » تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن !
گفت :« حاج آقای آخوندی ! این جلال کار همه رو راه میندازه اما مشکل من رو حل نمیکنه ! به همه لطف میکنه جز به من ! » گفتم : « امکان نداره ! آقا جلال اهل این حرفا نیست. »
خلاصه آن آقا رفت مرخصی ! روز بعد دیدم شیرینی گرفته آورده. پشت تانکر افتاده بود روی پای آقا جلال و معذرت خواهی و می گفت : ببخشید مشکل من حل شده بود و خودم خبر نداشتم.
بچه ها ناخواسته به طرف جلال جذب می شدند. نماز شب واجب نیست بلکه مستحب مؤکد است ولی در تخریب ، بچهها بر خودشان واجب کرده بودند و همه می خواندند.
جلال دستانش پایین بود. یقه ی جلال را گرفته بود و دعوا میکرد. رفتم جلو و گفتم : « چه خبر ؟ چه کارش داری ؟ » تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن !
گفت :« حاج آقای آخوندی ! این جلال کار همه رو راه میندازه اما مشکل من رو حل نمیکنه ! به همه لطف میکنه جز به من ! » گفتم : « امکان نداره ! آقا جلال اهل این حرفا نیست. »
بعد رو کردم به جلال و گفتم : « راست میگه ؟ » گفت : « حاج آقا چه کاری از من بر میاد ؟ قرار بود که دعایی بکنم مشکلاتش حل بشه ! من که نباید بیام داد بزنم که بابا مشکل تو حل شد ! »
آقا جلال حرفش را زده بود من هم گرفتم ولی طرف از بس ناراحت و داغ بود متوجه نشد. به او گفتم : « شما یک مرخصی تو شهری بگیر. برو یک تلفن به خانه بزن ببین اوضاع و احوال چه طوره. »