در یک خانواده ای متدین متولد شدم که مادرم خانه‌ دار و پدرم در اداره ی مخابرات کار می‌کرد. از هشت سالگی هم روزه می‌گرفتم و نماز می‌خوندم. اهل مسجد و بسیجی هم بودم. بعد از این‌ که تحصیلاتم رو تا دبیرستان ادامه دادم به شوق حضور در سپاه ، درس رو رها کردم. در سال ١٣٧٩ جهت استخدام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوستم. حدود ١۵ سال در سپاه مشغول به خدمت بودم. اگر چه دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بودم اما گویا خاطرات شهدا و رزمندگان و دفاع از اسلام و اهل بیت (ع) در نهادم عجین شده بود. یه روایت از همسرم: محمد تقی خیلی فعال بود. خونه را خودش سیم‌ کشی کرد. البته مداحی هم می‌ کرد. در طول هفته قرائت ادعیه را منظم داشت. گاهی با او همراه می‌ شدم و گاهی هم فرصت دست نمی‌ داد. همسرم در دو و میدانی همیشه نفر اول بود و فوتسال هم می‌ رفت. استعداد بالایی داشت. در هر کاری که وارد می‌ شد انگار در اون کار مسلط بود. .

سه‌ شنبه‌ ها آخر شب در تاریکی دعای توسل را زمزمه می‌کرد. دعای کمیل و ندبه‌ اش هم به راه بود. روزهای جمعه دعای ندبه را گوش می‌ داد و صبحانه را آماده می‌کرد. به مستحبات به اندازه ی واجبات اهمیت می‌ داد ماموریت که می‌ رفت ما می‌ رفتیم « درق » و وقتی که بر می‌گشت قبل از این‌ که ما برگردیم همه ی لباس‌ ها را می‌ شست و اتو می‌کرد و می‌گفت: شما همین که دوری ما را تحمل می‌کنید کافیه دیگه زحمت این کارها با شما نباشه. در مسائل کاری خیلی حساس بود و می‌گفت : این مسائل نباید گفته بشه. واقعا حفاظت گفتار داشت. حتی من تا زمان شهادت نمی‌دونستم درجه شون چیه و چند بار هم پرسیده بودم که می‌گفت : ما برای رضای خدا کار می‌کنیم و گفت با اعزام ما هم موافقت شده و ان شاءالله شما هم راضی هستید. گفتم که هر چه خدا بخواد اما دلم آشوب بود. راهی بود که شاید برگشت نداشته باشه. وقتی که می‌خواست بره از زیر قرآن که رد شد گریه ام گرفت. گفتم : میری و بر نمی گردی. می‌گفت واقعا ؟ برای من دعا کن تا شهادت نصیبم بشه. شما رو هم شفاعت می‌کنم. و همسرم رفت.

خب دوستان بزرگوارم 😊 سرانجام من هم در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۳ در عملیات آزاد سازی منطقه ی نبل الزهرا به آرزوم که همانا شهادت در راه خدا بود رسیدم. پیکرم در شهر درق ، از توابع شهرستان گرمه ی خراسان شمالی تشییع و خاکسپاری شد. ان شاءالله تشریف آوردید خوشحال میشم بهم سر بزنید. شادی ارواح طیبه ی همه ی شهدا ، امام شهدا ، شهدای دفاع مقدس ، شهدای مدافع حرم ... 👈 علی الخصوص 👇 🌼 شهید محمد تقی اربابی 🌼 ☘ صلوات بر محمد و آل محمد☘ 🍃 التماس دعای فرج و شهادت🍃 @Zohorbesyarnazdikast تکاوران جنگ نرم قرارگاه عملیاتی پدافند ۱۰محرم

سلام مولای من هی داد می زنیم که از تو نشانه نیست یک روز می رسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است، و یا که شکایت است آقا ببخش اگر غزلم عاشقانه نیست اللهم عجل لولیک الفرج🤲 🌹ألّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجَنا بِهِمْ🤲 🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج بحق حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها 🤲 گروه خاص گفتمان مهدویت و بشارت استاد تمدن در ایتا لطفا با سلام و صلوات وارد بشوید 🌷🤲 گروه پست گذاشتن نیست یه گروه خاص فقط برای مولایمان عج الله تعالی فرجه الشریف اللهم عجل لولیک الفرج بگوییم و برای فرجش دعا کنیم از همین حالا گفته باشم نگید چرا نگفتی 😍منتظر حضور سبزتان هستیم مقدمتان گلباران

وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی «تا با تو بگویم غم شب های جدایی» اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران «چون عودم و از سوختنم نیست رهایی» «من در قفس بال و پر خویش اسیرم» ای کاش تو یکبار به بالین من آیی در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست من خوب نیاموختم آداب گدایی عمری ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه ی برگشتن مایی می خواستم از ماتم دل با تو بگویم از یاد رود ماتم دل چون تو بیایی امشب شده ای زائر آن تربت پنهان؟ یا زائر دلسوخته ی کرب و بلایی ای پرسشِ بی پاسخِ هر جمعه ی عشّاق آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟ 🌹ألّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجَنا بِهِمْ🤲 🌷أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج بحق حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها 🤲 گروه خاص گفتمان مهدویت و بشارت استاد تمدن در ایتا لطفا با سلام و صلوات وارد بشوید 🌷🤲

❤️عاشقانه با خداوند❤️ نیایش ۱۶: از همه کس بریده ام 😔

🌱دوره بی نظیر رشد معنوی🌱 (دکتر سید مصطفی زارعی)

نور باشد سایه ای در پای دیوار شما کور بیـــــنا می شود با یاد دیدار شما😭 ....

❤️عاشقانه با خداوند❤️ نیایش ۱۷: مهربان تر از مادر ... 🥰 ✅حداقل یه نفر از دوستات رو به نجوای عاشقانه با خداونددعوت کن. 🤲

📽 نیایش ۱۷: مهربان تر از مادر ... 🥰