eitaa logo
کانال انتظار
3.4هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
15هزار ویدیو
86 فایل
کانال در ذیل قرارگاه مطالبات مقام معظم رهبری با هدف تبیین دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی درحوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ومذهبی فعالیت مینماید کپی مطالب با ذکر صلواتی نذر ظهور آزاد میباشد @Zohoremahdi خادم کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
توییت رائفی‌پور تحلیل زیبا از انتخاب مکانهای موشکباران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 انهدام دو مقر گروهک جیش الظلم در پاکستان با پهپاد و موشک 🔹دقایقی پیش دو مقر مهم گروهک تروریستی جیش الظلم( جیش العدل) در خاک پاکستان منهدم شد. 🔹پیگیری های خبرنگار تسنیم حاکی از آن است که این مقرها توسط موشک و پهپاد مورد اصابت قرار گرفته و منهدم شده است. 🔹اخبار تکمیلی متعاقبا منتشر خواهد شد./تسنیم دوران بزن در رو تمام شده 🔹اخبار جبهه مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌یکی از دلایل اصلی اضطراب جوانان 🎙نکته های ناب از موسیقی و آثار آن ✅چگونه از فرزندان خود ، تست نقطه جوش 😡بگیریم؟ 🌹 صرفاََ جهت اطلاع🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
44.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تربیت دینی در خانواده مثالی برای تصویر سازی مثبت و منفی⛔️ داستان عمر و عاص ملعون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌‏به این که ۶۵۰۰ کارخانه یا واحد اقتصادی احیا شده و به چرخه اقتصادی برگشته فکر نکنید! 🔹‌به این فکر کنید اینا چرا تا الان تعطیل بودن!!
♦️‌️ تصاویری از آموزش گروه های تروریستی توسط افسران موساد در مکانی که شب گذشته توسط موشک های بالستیک سپاه پاسدارن موشک باران شد.
💠امام مهدی شناسی 🔶منصف بودن افراد در زمان ظهور  🌿قال رسول الله صلّی الله علیه وآله: «یكُونُ‏ فِی‏ آخِرِ أُمَّتِی‏ خَلِیفَةٌ یحْثِی الْمَالَ حَثْیاً لَا یعُدُّهُ عَدّا»[عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ص۳۰۳] 🌿در زمان ظهور، امام عصر عجّل الله فرجه بدون حساب بخشش می‌كنند. بخششی كه شمارش و عدد ندارد. به افراد می‌گویند: بروید و هر چه می‌خواهید بردارید. 🌿این امر نشانی از انصاف افراد است، زیرا وقتی خزانه در اختیارشان قرار می‌گیرد هیچ سوء استفاده‌‌ای نمی‌كنند.  🔶یک رنگی در زمان ظهور  🌿قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «اذا دعا دعوات بعیدات المهدی دامغات المنافقین فارجات عن المؤمنین» 🌿هنگام ظهور، وقتی امام زمان عجّل‌الله ‌فرجه‌ افراد را فرا می‌خوانند صدایشان به راه خیلی دور می‌رسد. صدای حضرت نابود كننده منافقین و موجب گشایش و فرج برای مؤمنین است. 🌿در زمان ظهور جایی برای منافقین نیست. اگر امام عصر (عجّل الله فرجه) در قلب و دل ما ظهور داشته باشند نفاق از وجودمان ریشه كن شده و یك رو و یك رنگ می‌شویم. 🌿هر روز در زیارت آل یاسین به اماممان عرض می‌كنیم: ‌«السلام علیك یا داعی الله»‌ 🌿گویا از حضرت می‌خواهیم صدایشان را به گوش دلمان برسانند تا با استماع دعوت ایشان بیماری نفاقمان درمان شود. ✍استاد بروجردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 کار برای امام زمان (عج) ✅ برای کار و خدمت به امام زمان (عج) باید بهترین اوقات، بهترین سرمایه ها و جوانی خود را فدا کنیم. هدیه به امام زمان (عج) باید بهترین ها باشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روش پاکسازی انرژی های منفی و ضد عفونی کردن طبیعی در منزل 👤 دکتر عزیز خانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی‌پور 📝 «معجزه امام هادی علیه‌السلام در ۶ سالگی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «بزرگترین امر به معروف» 👤 استاد 🔸 بزرگترین امر به معروف امر کردن مردم به شناخت امام زمان هست، برو امام زمانت رو بشناس...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حجابم یعنی همون پرچم ایران جشن فرشته ها|به زودی...
تفکیک دوست و دشمن -سیره امام هادی علیه السلام.mp3
6.22M
🎙 ✍️ شناخت دشمن ✅ سیره امام هادی در زمینه دشمن شناسی [رومیان و ترک ها]
ویرایش2.mp3
1.6M
🎙️ ✍️ سهم دو برابری ✅ راهکاری آسان برای ازدیاد رزق
ما خلقت الجن .mp3
2.5M
🎙️ ✍️ اصل و اساس عالم بقاست. ✅ والاترین نقش برای یک زن چیست؟، چیو داری فدای چی میکنی؟
🔸۱🔸 🔘 🔹 🖋مرحوم آقا سید کریم پینه دوز همانطور که از اسمشان معلوم است پینه دوزی می کردند در بازار تهران در حالی که وضع مالی خوبی نداشتند اما هر جمعه با حضرت صاحب الزمان علیه السلام قرار ملاقات داشتند و بعضا در سفر های حضرت همراهشان بودند 📜روزی در فصل زمستان صبح هنگام خروج از خانه همسر آقا سید کریم به ایشان میگوید: امشب دیر وقت برگرد به خانه تا من بتوانم بچه هارا بخوابانم چون در منزل برای خوردن چیزی نداریم‌. آقا سید کریم قبول می کند و می رود ، چون زمستان بود بازار ساعت چهار عصر تعطیل شد و دیگر کسی در بازار نماند، ایشان سردرگم مانده بود که چه بکند ، نه می تواند به خانه برگردد و نه دیگر در این وقت مشتری برایش نمی آید ، همینطور در بازار قدم می زد و برف در حال بارش بود که ناگهان دستی گرم بر روی شانه آقا سید کریم قرار گرفت ، وقتی ایشان رو برگرداند چشمش به جمال نورانی امام زمان علیه السلام روشن شد. امام زمان علیه السلام فرمودند:آقا سید کریم چرا ناراحتی؟ عرض کرد:آقا جان شما که بهتر می دانید. یک وقت حضرت دست بردند زیر قبا یا عبای مبارکشان و چند نان تافتون که هنوز بخار از آن بلند می شد و گرم بود را به آقا سید کریم دادند و ایشان تشکر کرد و برگشت منزل ، وقتی همسرشان درب را باز کرد گفت : مگر من به شما نگفتم که دیروقت بیا تا من بچه ها را بخوابانم ، حالا کجا رفته ای به خودت گلاب زده ای؟چقدر بوی گلاب می دهی! آقاسید کریم گفت: شما اجازه بده من بیام داخل. آمد داخل و آن دو نان تافتون را بیرون آورد وقتی آن را باز کردند دیدند یک تکه حلوا هم وسط آن هست و آن بوی گلاب از حلوا بود، همه خوردند و سیر شدند و خوابیدند صبح همه بیدار شدند دوباره باز کردن تا ادامه آن را بخورند، دیدند که دوباره نان ها کامل شده و از آن بخار بلند می شود و حلوا هم همینجور بود انگار نه انگار که دیشب از آن خورده بودند ، تا یک هفته همین ماجرا ادامه داشت تا یک روز درب خانه آقا سید کریم را همسایه ایشان کوبید ، همسر ایشان رفت و درب را باز کرد ، خانم همسایه سلام کرد و گفت:ببخشید در حال گلاب گیری هستید؟ چقدر بوی گلاب از خانه شما توی محله پیچیده است!! همسر آقا سید کریم ماجرای عنایتی که از ناحیه امام زمان علیه السلام به ایشان شده بود را تعریف کرد و بعد از آن ، نان دیگر کامل نشد تا اینکه تمام شد.
مزار_مطهر آقا_سید_کریم_پینه_دوز 🔘قبر مطهر این بزرگ در ایوان طلای باصفای امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد. ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
🔘 مرحوم_حاج_محمد_علی_فشندی مرحوم حاج محمّد علی فشندی گوید: من از زمان جوانی سعی می کردم که اصلاً گناه یا خطائی از من سر نزند که بتوانم محضر مولایم حجّة ابن الحسن العسکری «عجّل الله تعالی فرجه الشریف » برسم. یک سال که من مسئول تدارکات حجّاج در کاروان فریضه حج بودم،یک شب زودتر«یعنی شب هفتم ذی الحجه» رفتم صحرای عرفات باتمام وسائل اقامت کاروان، تا برای آمدن حجّاج آماده باشم وقتی که رفتم شُرطه های آنجا«مسئولان امنیتی عرفات» به من گفتند:چرا امشب با این همه وسائل آمدی!؟ حالا که یک شب زودتر آمدی باید تا صبح بیداربمانی وخودت مراقب وسائل هایت باشی اینجا امکان دارد وسائل هایت راببرند. من هم گفتم:باشد خودم بیدار می مانم‌ ومراقب هستم. من هم شروع به مناجات کردم که یک وقت دیدم یک شخصی وارد خیمه ام شد. اوّل ترسیدم امّا بعداز اینکه كمى باهم صحبت کردیم مطمئن شدم. ایشان نشستند وفرمودند:فشندی، خوش بحالت، خوش بحالت، خوش بحالت، گفتم :برای چه ؟! فرمودند:شبی را بیتوته کردی که جدّم حسین اینجا بیتوته کرده بود. گفتم:آیا دعایی دارید که برای امشب بخوانم؟ فرمودند : بله. بلند شو وپشت سرمن این نماز را بخوان. بلند شدم وپشت سر آن حضرت نماز را خواندم سپس دیدم ایشان دارند یک دعایی می خوانند که تابحال نشنیده بودم چون من دعاهارا آشنایی زیادی داشتم. خیلی سعی کردم که آن را بخواطر بگذارم ولی نتوانستم، یکدفعه آن شخص برگشت وفرمودند: سعی نکن(که این دعا را حفظ کنی)، این دعا مخصوص امام معصوم است‌. بعد حضرت فرمودند:آیا برای پدرم یک عمره بجا می آوری؟ گفتم :بله، اسم پدر شما چیست؟ فرمودند:سید حسن. گفتم: اسم خود شما چیست؟ فرمودند:سید مهدی. بعد حضرت فرمودند :یک چایی بزار باهم بخوریم. گفتم :راستی همه چیز آوردم فقط چایی یادم رفته،ممنون از یادآوریتان. فرمودند: شما آب را بگذار روی چراغ چایی بامن. بعد حضرت از داخل خیمه بیرون رفتند، چندی نگذشت که بایک بسته ی چایی باز گشتند .چایی را دم کردم وجلوی ایشان گذاشتم. ایشان فرمودند :خودت هم بخور. خودم هم خوردم ، انقدر که این چایی خوش طعم بود که مثل و مثالش در دنیا ندیده بودم. بعد حضرت فرمودند :چیزی داری بخوریم ؟ گفتم :نان وپنیر هست. فرمودند :من پنیر نمی خورم. گفتم:ماست هم هست. فرمودند: بیاور. نان وماست رابرای ایشان آوردم حضرت چند لقمه ای میل کردند، سپس دیدم چهار جوانی که تازه پشت لبانشان سبز شده بود آمدند. حضرت به آنها فرمودند : بیایید بخورید وبروید من هم می آیم. آنهاهم آمدند وچند لقمه ای خوردند ورفتند‌. از حضرت سؤال کردم که : آیا فردا درروز عرفات حضرت به خیمه ی حجّاج سر می زنند ؟ فرمودند: به خیمه ی شما که سر می زنند چون شما فردا ذکر مصیبت عمویم عبّاس را می خوانید ‌. پرسیدم: خیمه ی آن حضرت کجاست؟فرمودند:حدود جبل الرّحمة(جبل الر‌ّحمة کوهی است در عرفات). وقتی که حضرت درحال رفتن بودند، به در خیمه که رسیدند آغوششان راباز کردند وفرمودند :بیا من رفتم در آغوششان ،آمدم صورت مبارکشان را ببوسم دیدم یک خال زیبا روی گونه ی مبارکشان است لبم را روی خالشان گذاشتم وبوسیدم. وقتی که حضرت خارج شدند ، یک دفعه به خودم آمدم که این شخص که بود؟!، ایشان حضرت بودند اسمشان هم پرسیدم سیّدمهدی،پدرشان هم سیّد حسن . آمدم بیرون هر طرف را که گشتم کسی راندیدم، زدم زیر گریه. یک دفعه ای شرطه ها آمدند که چه شده (فکر کردند که خوابم برده و وسائل هایم را بردند). گفتم هیچی نشده داشتم مناجات می کردم گریه ام شدید شد. فردا این قضیّه را برای روحانی کاروانمان تعریف کردم. اتّفاقاً ناگهانی ذکر مصیبت حضرت عبّاس علیه السلام راخواندیم. داشت روضه تمام می شد ،حالم به جا نبود باخودم می گفتم چرا حضرت تشریف نمی آورند. از خیمه آمدم بیرون نگاه کردم دیدم حضرت دم در خیمه نشستند خواستم بروم بگویم چرا تشریف نمی آورید داخل! دیدم بدنم کار نمی کند. فقط گوش ،چشم و عقلم کار می کنند تا وقتی که روضه تمام شد وحضرت تشریف بردند ومن به حالت عادی برگشتم ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج