eitaa logo
زلال معرفت
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با ما 👇 ✅️ انتشار و بهره‌بردارى با ذکر منبع موجب امتنان است. تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ وَ أَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبِینَ عَلَیْکَ یَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ‏ بِعَهْدِاللَّهِ‏ وَ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أَمَرَ بِقَتْلِکَ یابن الحسن نوا به دل بی نوا بده بانور خود به دل محبان صفا بده سر زد هلال ماه عزاداری حسین اذن ورود ماه محرم به ما بده ❀•°آقا جان امشب می خوهیم از شما اجازه بگیریم برا ارباب بی کفنمون علیه السلام پیراهن مشکی به تن کنیم. ●•°شب اول . به فرموده ی امام رضا علیه السلام از امشب تا عاشورا کسی خنده رو لبای بابام امام کاظم علیه السلام نمی دید. ✿•°آخه همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سید الشهداء (علیه السلام را ازعرش خدا رو به زمین آویزون می کنند، حزن وغم و اندوه همه ی عالم را فرامی گیره. ❀•° یا صاحب الزمان ،از همین امشب شما رو به حق غریبی مسلم قسم می دهم به ما عناینی بفر مائید. یابن الحسن هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ السّلام علیک یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجاة الامة. سفینة النّجاة و قرة عین النّبی المصطفی یا مظلوم یا اباعبدالله. ●•°آقا، نزدیک کربلا رسیدند امام‌حسینِ که یک روز از مدینه می-خواست حرکت کند، رفت کنار قبر مادر، صدا زد،مادر پاشو(بلند شو) ببین حسینت دارد از مدینه می¬رود مادر، مادر شاید آخرین باری باشد که کنار قبرت آمدم مادر، مادر، مادر مادر دیگه حسینت، شاید به مدینه بر نگردد مادر، مادر، مادر مادر پاشو(بلند شو) ببین حسینت، غریبانه دارد از مدینه، سفر می¬کند، مادر ❀•° از آنجا آمد کنار قبر برادر، تو(در) قبرستان بقیع، حسن جان دارم می¬ورم، دادش(برادر) دادش، شاید دیگه برنگردم. ✿•°آمد کنار قبر جدش (جدّشان) رسول¬الله، نوشتن در عالَم رؤیا مشاهده کرد، پیغمبر فرمود حبیبی یا حسین کأنّی أراکَ بالغریب، مُرَتِّلاً بِدمائه حسین جان می¬بینم گویا در خونِ خودت، غوطه¬وری بابا. ❀•° یک روزی از مدینه سفر کرد مثل فردایی هم(دوم ) وارد کربلا شد، میگه رسید دیدند بعضی¬ها، بعضی از أصحاب می¬گویند آقا ما یک سَرِ نخل خرما می¬بینیم از دور، آقا فرمود خوب نگاه کنید وقتی نگاه کردن دیدند صف¬هایی از أسب است که کنار هم إیستادند به شکل نخل خرما دیده می¬شود آقا فرمود این¬ها صف دشمن است ✿•° آقا فرمود ما إسمُ هذه الأرض اسم این زمین را چه می¬گویند؟ بعضی¬ها گفتند ماریه آقا فرمود آیا اسم دیگری هم دارد؟ گفتند آقا نینوا می¬گویند بعضی¬ها گفتند طفّ می¬گویند آقا فرمود اسم دیگری هم دارد؟ گفتند بله آقا کربلا هم می¬گویند ❀•° دست مبارک را بلند کرد اللهم إنّی أعوذ بک من الکرب و البلاء إنزلوا ههنا محطُّ رِحالِنا ههنا مَحَلُّ قُبُورِنا و مَسفَکُ دمائِنا هر کجا نشستی سه مرتبه با صدای بلند، صدا بزن یا حسین یاحسین... سلام بر طنین قلبم ༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌ུྃ ✨استاد واضحی هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۳ السلام علیکِ یا عزیزة الحسین . ‏ ●•°حضرت رقیه غم و غصه اش و بیقراری اش بخاطر گرسنگی و تشنگی و ‏کتک خوردن هایش ‏نیست. اینها که برای بچه های ماهاست. بچه های ماها بیقرار میشوند با این چیزها ، نه ‏بچه ی سیدالشهدا. او سه ساله ش است ‏ولی پیر راه . او بیقراری اش از آن سری است که روی نیزه دارد ‏میبیند. میفهمید همه چیز را ولی در خودش همه چیز را میریخت و می سوخت. ‏ ❀•° اما یک جا بود که دیگر نتوانست تحمل کند ، در مجلس یزید بود که سر مقدس در تشت بود، وقتی آن ‏نانجیب مشروب می خورد ‏و نیم خورده ی شرابش را می ریخت در تشت و با چوب می زد، این طفلک پشت سر ‏عمه جانش سرک می کشید که چه خبر است ؟ ‏ ✿•°‏ مرحوم محدث قمی در نفس المهموم میگوید : از اینجا بود که رقیه دیگر افتاد. ازینجا بود که تب کرد. تب ‏کرد. از اینجا بود که ‏مریض شد در خرابه ی شام. و آنوقت وقتی که سر را برایش آوردند ، هنوز سر را داشت ‏دنبال میکرد دیگر ؛ در یک نقلی دارد که ‏اصلا حرف نزد فقط سر را نگاه کرد . یعنی سکته کرد شوک شد ‏این سر را فقط نگاه کرد ●•°شما بچه کوچک دارید؟ ‏دختر بچه دارید ؟ خواهر کوچولو دارید؟ دختر ‏مظهر رحمت و مهربانی آنهم نسبت به پدر ، آنهم یک همچین پدری مثل ‏سیدالشهدا ، این سر را نگاه کرد ‏یک چند لحظه افتاد. ‏ ❀•°در بعضی از نقل ها دارد که دو سه جمله هم گفت که باباجان چرا اینجوری شدی چرا رگ های گردنت ‏افتاد؟ پدر اینجا یک پدر ‏بود که آمد دخترش را امانتش را از خرابه گرفت و برد.‏ ●•°‏ ختم مصیبتم. یک پدری هم از امیرالمومنین وقتی داشت دخترش را در قبر میگذاشت ، پیغمبر. وقتی ‏امیرالمومنین داشت ‏حضرت زهرا را در قبر میگذاشت ، رسول خدا گفت علی جان دخترم را به من بده. ‏امانتم را به من بده. ‏ در شب سوم گنه بیفکنیم هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۴ السلام‌علے‌بنت‌الحسین‌علیه‌السلام ●•°روز سوم است. یک کسی امد پیش پیغمبر شکایت کرد از قساوت قلبش. ماهاهم اگر قساوت قلب داریم شکایت کنیم. ❀•° امام به منزله آب است ،پدر است. بریم به آقا شکایت کنیم درخواست کنیم یارسول الله قلبم قسی و سنگدل شده چکار کنم؟ ✿•° حضرت فرمودند دو کار کن. اطعم المسکین و امامسح راس الیتیم. برو یک بچه یتیم پیدا کن دست نوازش روی سرش بکش قساوت قلبت حل میشود. چیزی نگفتیم . ●•°همین پیغمبر فرمود" ان الیتیم اذا بکی " ،بچه یتیم اگر گریه کند"" اهتز له العرش عرش خدابه لرزه در می آید. و میفرماید چه کسی این بچه یتیم را به گریه انداخته است؟ فوعزتی و جلالی لایسکته احد الا اوجبت له الجنه. هرکس او را ساکت کند بهشت را بر او واجب میکنم. ❀•° امروز بلدی بچه یتیم امام‌حسین را ساکت کنی یانه؟ عرش خدا به لرزه افتاد وقتی این نازدانه ضجه میزد. حسین جان تو ابوالایتامی . امام ابوالایتام است. ✿•°ناله ها و ضجه ها و گریه ها و بی قراری های مارا سیدالشهدا در مهد و گهواره معرفت و مودت و محبتش طوری به آرامش تبدیل کرده که وقتی در جلسه اباعبدالله می آیی دلت نمیخواهد زود تمام شود این جلسه. نه تعلق زن و بچه نه تعلقات دنیا هیچکدام عقربه دلت رااز کربلا و حسین جدا نمیکند. ●•° دیروز وقتی رسید به کربلا 61خیمه به پا کرد. هر بچه ای را که بازنی مرتبط بود مادری داشت کربلا ان بچه را با یک مادر در یک خیمه راهی کرد. وقتی نوبت رسید به این دختر ،این دختر مادر ندارد امام‌حسین علیه السلام این را نگه داشت برای خودش. سفارشش را هم به حضرت زینب سلام الله علیهاکرد. ❀•° بعضیا نوشتند از همین روز دوم تا روز عاشورا این بچه سجاده نماز را هرروز پهن میکرد. خیلی عاشق سیدالشهدااست. هلال بن نافع میگوید من بین دوصف لشکر ایستاده بودم صحنه ای دیدم خیلی دلم آتش گرفت فرایت جاریة صغیرة باکیه. یک نازدانه ای را دیدم درحالی که گریه میکرد لباس عربی سیدالشهدارا گرفته بود میگفت بابا اناالعطشان. ✿•° انقدر به آقام حسین این تشنگی نازدانه فشار اورد که هلال میگوید دیدم فبکی الحسین .دیدم حسین هم دارد گریه میکند هی میگوید الله یسقیک . دخترم آرام باش خدا سیرابت میکند. (سلام الله علیها) یعنی : ســــہ ساله باشی و پــــدر برای دیدنت با ســــر به خرابه بیاید! هدیه به لبخند امام زمان عج حجاب گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۵ السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ و مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّيارِ.. ●•°شب چهارم ، شبِ حضرت زینب سلام الله علیها ست .. شب بچه های بی بی‌ست .. ان شاءالله نباشه کسی بعد از این روضه دست خالی برگرده .. التماس کن به بی بی جان .. به حق دو تا آقازاده‌ی غریبت یه نگاه امشب به ما بنداز .. ❀•° اومد دست بچه هارو گرفت، عون و محمد رو آورد مقابل ابی عبدالله ‌.. مادرای شهدای ما از این مادر یاد گرفتن .. خودش تن بچه ها کفن کرده .. موها رو شانه زده .. مرتب این دو تا بچه رو آورد جلوی دایی داره التماس میکنه .. (از قبل بهشون گفته) بچه ها من میدونم داداشم بهتون اجازه نمیده .. ✿•°اما یه اسم رمز هست اگر خواستید از دایی اجازه بگیرید اون لحظه که کار گره خورده، بگید دایی جان به حقِ مادرت زهرا .. گفت حسین جان : رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند نوجوان‌هایم سپرهای برادر میشوند این پسرها پیشکش های منو عبدالله‌اند صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند ❀•° تنها شهدایی بودن که این مادر از خیمه بیرون نیومد .. هر کدوم از شهدا رو زمین میفتادن عمه‌ی سادات تو بعضی جاها نوشتن جلوتر از ابی عبدالله میرسید بالای سر کشته ها .. اما حالا تو خیمه نشسته داره گریه میکنه .. اما از خیمه بیرون نیومد .. یا أخی من زِ رویت خِجِلَم ‏خجلم از هدیه ی نا قابلَم ✿•°گفت داداش بذار برن این بچه ها .. اینا طاقت ندارن ببینن دستای مادرشونُ بستن .. اینا طاقت ندارن ببینن تو شام منو سنگ میزنن .. هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅