eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 زیارت فاطمی ▪️ مرحوم علامه (رضوان الله تعالی علیه) در كتاب شریف منتهی المطلب فی تحقیق المذهب جلد سیزدهم صفحه 275 به بعد زیارت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را ذكر می ‌كند؛ همین زیارت «یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ» كه مشكل ‌ترین و پیچیده ‌ترین زیارت حضرت همین زیارت است. اگر مسئلهٴ حضرت آدم (سلام الله علیه) به هر نحوی برای ما حل شد كه قبل از اینكه وارد زمین بشوند یك صحنه آزمونی داشتند، با آن فضا این زیارت قابل حل است؛ منتها آدم (سلام الله علیه) گرفتار آن نسیان و لغزش شد و در این زیارت وجود مبارك فاطمه (علیها السلام) مصون ماند. مرحوم علامه (رضوان الله علیه) این‌ چنین می ‌فرماید: «الفصل الثانی فی زیارة فاطمة (علیها السلام) و فیها فضلٌ كثیر و ثوابٌ جَزیل». اولین روایتی كه ایشان نقل می ‌كند از مرحوم شیخ طوسی این است كه «رَوَی الشیخ عن زید بن ‌عبد الملك عن أبیه عن جدّه قال: دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ (علیها السلام)» من بعد از همین جریان خدمت وجود مبارك فاطمه (سلام الله علیها) رسیدم، «فَبَدَأَتْنِی‏ بِالسَّلَامِ‏»؛ حضرت اول شروع كرد به سلام كردن! بعد فرمود: «مَا غَدَا بِكَ»؛ چطور شد آمدی؟ «قُلْتُ طَلَبُ الْبَرَكَةِ»؛ آمدم بركت و رحمت دریافت بكنم. آن ‌گاه فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «أَخْبَرَنِی أَبِی»؛ پدر من خبر داد «وَ هُوَ ذَا» آن خبری این است كه «أَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیهِ وَ عَلَی ثَلَاثَةَ أَیامٍ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ»؛ وجود مبارك حضرت فرمود كه پدرم به من خبر داد كه اگر كسی سه روز بر پیغمبر و بر منِ فاطمه سلام بفرستد اهل بهشت است. راوی عرض می‌ كند به حضرت عرض كردم كه «قُلْتُ لَهَا فِی حَیاتِهِ وَ حَیاتِكِ»؛ این عرض سلام مخصوص زمان حیات شماست؟ «قَالَتْ» در زمان حیات ماست ولی مخصوص نیست «قَالَتْ نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا». ▪️ محمد عُرَیضی می ‌گوید كه «حَدَّثَنی أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام ذَاتَ‏ یوْمٍ‏ قَالَ‏: إِذَا صِرْتَ‏ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِكَ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقُلْ» سلام عرض بكن بگو «یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً». ما اگر جریان آدم را بالأخره خصوصیاتش را اگر به طور جزم نتوانیم ثابت كنیم كه چطور بود، بالجمله اگر برای ما روشن نشده باشد فی‌الجمله روشن شد؛ حالا یا تمثّل بود یا تمثیل بود یا هر چه بود، قبل از اینكه وارد سرزمین شریعت بشود امتحانی داد، در بخش های وسیعی موفق شد ولی در یك گوشه لرزید، این دیگر روشن شد برای ما كه آیه این را می‌ خواهد بگوید. در چنین نشئه‌ای وجود مبارك صدیقه كبرا سرفراز از امتحان الهی برآمده است، این معنای مُمتحنه بودن حضرت است قبل از خلقتش «یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً»، آن جا ﴿لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً﴾[1] این جا «فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً» خب، «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِیاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وَ أَتَی بِهِ وَصِیهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَایتِكِ». [1] . سوره طه، آیه 115. 📚 سوره مبارکه طه ـ جلسه 58 تاریخ: 1389/02/22 🆔 @a_javadiamoli_doross
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[1] . كشف الغمّة، ج2، ص308. [2] . التوحید (شیخ صدوق)، ص27 و 28. [3] . الامالی (شیخ صدوق)، ص384؛ «... عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: یا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَیغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ یرْضَى لِرِضَاك ...». [4] . سوره نحل، آیه 96. [5] . الخصال، ج1، ص165؛ «... حُبِّبَ إِلَی مِنَ الدُّنْیا النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ قُرَّةُ عَینِی‏ فِی‏ الصَّلَاةِ». [6] . بحارالأنوار، ج91، ص225؛ موسوعه اهل بیت علیهم اسلام، ج7، ص47. [7] . سوره قیامت، آیات 22 و 23. [8] . سوره انعام، آیه 103. [9] . سوره روم، آیه 30. 📚 سوره مبارکه مومنون ـ جلسه 09 تاریخ: 1390/02/13 🆔 @a_javadiamoli_doross
🏴 دعای فاطمی ▪️ وجود مبارك فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) صحیفه ‌ای دارد، همان طوری كه صحیفه نبوی هست، علوی هست، حَسنی و حسینی هست، سجّادی هست ـ منتها صحیفه سجادیه رواج بیشتری دارد ـ صحیفه فاطمیه (سلام الله علیها) هم هست. ▪️ یكی از ادعیه های نورانی كه از وجود مبارك حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، این است كه آن حضرت برای طلب این جمله‌ها را دارد: «اللَّهُمَ‏ بِعِلْمِكَ‏ الْغَیبِ‏ وَ قُدْرَتِكَ‏ عَلَی‏ الْخَلْقِ‏ أَحْینِی‏ مَا عَلِمْتَ‏ الْحَیاةَ خَیراً لِی»‏؛ خدایا! تو كه عالِم غیبی و قدرت بر آفرینش داری، مادامی كه می‌دانی زندگی من خیر و رحمت و بركت است مرا زنده نگه دار! «وَ تَوَفَّنِی إِذَا كَانَتِ الْوَفَاةُ خَیراً لِی»؛ اگر رحلت برای من خیر است، مرا قبض روح كن! «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ كَلِمَةَ الْإِخْلَاصِ»، این كلمه در برابر كلام نیست. می‌ فرمایند: «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ حِصْنِی‏».[1] عرض كرد خدایا! من كلمهٴ اخلاص را از شما مسئلت می‌كنم؛ یعنی ! در روایات هست كه «مَنْ‏ قَالَ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُخْلِصاً دَخَلَ‏ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ‏ أَنْ تَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛[2] هر كس مخلِصاً این كلمه طیبه را بگوید وارد بهشت می شود و اخلاصِ این كلمه هم این است كه این كلمه طیبه مانع ارتكاب گناه باشد. ▪️ عرض كرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ كَلِمَةَ الْإِخْلَاصِ وَ خَشْیتَكَ فِی الرِّضَا وَ الْغَضَبِ»؛ چه در حال غضب چه در حال رضا، خشیت و هراسِ تو را در نظر داشته باشیم. چنین انسانی غضبش می‌ شود غضبِ الهی و رضای او می ‌شود رضای الهی و آنچه از وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمده است كه خدای سبحان به غضب او غضب می‌ كند و به رضای او راضی می‌ شود[3] كه نشانه آن حضرت است، برای آن است كه آن حضرت در رضا و غضب خشیت الهی را در نظر داشت؛ یعنی به هیچ چیزی راضی نبود مگر اینكه خدا راضی باشد، از چیزی غضبان نبود مگر اینكه خدا خشم داشته باشد. «وَ الْقَصْدَ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ»؛ در توانمندی و تهیدستی اقتصاد را رعایت كنم، اعتدال و میانه‌ روی را رعایت كنم. ▪️ «وَ أَسْأَلُكَ نَعِیماً لَا ینْفَدُ»؛ از شما نعمتی می‌ خواهم كه زوال ‌ناپذیر باشد. مستحضرید كه همهٴ نِعَم دنیا زوال ‌پذیر است چون در سوره «نحل» فرمود: ﴿مَا عِندَكُمْ ینفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾،[4] پس نعمتِ الهی را می‌ طلبد. «وَ أَسْأَلُكَ قُرَّةَ عَینٍ لَا تَنْقَطِعُ»؛ چیزی كه باعث روشنایی چشم من باشد و دائمی باشد آن را مسئلت می ‌كنم. ▫️ در مسئلهٴ قرة العین ملاحظه فرمودید كه قُرّه به معنای روشنی نیست، هوای سرد را قارّ می‌ گویند. اصطلاحاً اشكِ شوق را اشكِ خُنك و اشك مصیبت را اشك گرم می‌دانند. البته ممكن است برخی از دقّت های علمی این مطلب را تأیید نكند. از وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم رسیده است كه «وَ قُرَّةُ عَینِی‏ فِی‏ الصَّلَاةِ»،[5] برای اینكه آن وجود مبارك در نماز محبوب خود را می ‌بیند و از اشكِ شوق می ‌ریزد. این گریه‌ های اهل بیت (علیهم السلام) در نماز «خوفاً مِن النار» نبود «شوقاً» بود! لكن «شوقاً إلی الجنّة» نبود، «شوقاً إلی المحبوب» بود كه در ذیل همین دعا آمده است. ▪️ عرض كرد «وَ أَسْأَلُكَ قُرَّةَ عَینٍ لَا تَنْقَطِعُ وَ أَسْأَلُكَ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ أَسْأَلُكَ بَرْدَ الْعَیشِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ أَسْأَلُكَ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِكَ وَ الشَّوْقَ إِلَی لِقَائِكَ»؛[6] من از تو طلب می‌كنم كه به سَمت تو نگاه كنم كه ﴿وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ٭ إِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ﴾،[7] وجوه نظر می‌ كند نه عیون! چون ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ﴾،[8] عین به طرف خدا نظر نمی‌كند، چون ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ﴾، وجه به طرف خدا نظر می ‌كند. اگر ﴿فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً﴾[9] که این چهره هستی به طرف خدا نظر می‌كند، معلوم می ‌شود نظر حسّی نیست. عرض كرد «وَ أَسْأَلُكَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِكَ وَ الشَّوْقَ إِلَى لِقَائِكَ»، معلوم می ‌شود كه آن قرّة العین سخن از خوفِ مِن النّار نیست، سخن از شوقِ إلی الجنّة هم نیست، سخن از شوقِ إلی لقاء ربّ است كه وجود مبارك موسای كلیم و سایر انبیا همان را طلب می ‌كردند كه امیدواریم دعای نورانی آن حضرت برای همه شیعیان مخصوصاً شما بزرگواران مستجاب شود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 منشور منتظران 🔹 راه اصلاح جامعه، تقریباً بین چهل یا پنجاه عنصر محوری و اصل است كه در دعای نورانی امام زمان آمده است؛ این دعا به منزله است. این دعای «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیةِ وَ كذا و كذا».[1] یك وقت دعا تنها ناظر به این است كه خدا‌یا بیماران ما را شفا بده! گذشتگان ما را بیامرز! روزی ما را زیاد بكن! این یك سلسله دعاهاست. یك سلسله دعاها به منزله است. دعای نورانی امام زمان (ارواحنا فداه) منشور كشورداری است كه اگر این دعا خوب خوانده بشود و خوب عمل بشود، شرایط و فراهم است. 🔹 مطلب دیگر آن است كه وجود مبارك حضرت است، همان طور كه حوزه رسالت و نبوت انبیا و مرسلین فرق می‌كند، قلمرو رهبری ائمه (علیهم السلام) هم فرق می ‌كند. گرچه همه این یازده امام، امامتشان جهانی بود، برای اینكه اینها جانشین پیامبری‌ اند كه رسالت او جهانی بود؛ ولی ظرفیت، ظرفیت جهانی نبود؛ ارتباط، ارتباط جهانی نبود. 🔹 وجود مبارك حضرت در این دعای «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَةِ» بین دنیا و آخرت جمع كرده است؛ هم آیین دعا و ادب دعا را كه مربوط به درخواست نیازمند از ذات اقدس بی ‌نیاز است در همه امور ذكر كرده و هم آیین كشورداری را بیان نموده است؛ مسئله شفای بیماران را خواسته، مسئله سعه رزق را خواسته، مسئله مغفرت گذشتگان را خواسته كه اینها در هر دعایی هست؛ حالا اگر یك جامعه‌ ای متمدن شد، این ‌طور نیست كه بی ‌نیاز از دعا باشد! كه این‌ چنین نیست كه بی ‌نیاز از رهبری در هدایت و درمان باشد! 🔹 اما آنهایی كه مربوط به كل كشورداری است؛ به خدای سبحان عرض می‌ كند خدا‌یا عالمان دین ما را اهل زهد و نصیحت قرار بده! یك وقت است یك كسی عالم است، درس خوانده است، فقیه است، حكیم و مفسر است؛ اما تفسیر فروش است! فلسفه فروش است! فقه فروش است! این كه نمی‌ تواند جان ها را عوض بكند! یك سخنرانی می ‌كند و پولش را هم می‌ گیرد. این عالمی است كه بتواند كیمیاگری كند؟ این كه نیست! عرض كرد خدا‌یا عالمان دین ما را اهل زهد قرار بده! محبت دنیا را از دل های اینها بیرون ببر كه اینها علم فروش نباشند، معلم باشند، تلاش و كوشش كنند، با عملشان این علم را در جان مردم ـ مخصوصاً این جوان ها ـ جا بدهند. ما عالم نمی‌ خواهیم، چون علم در عالم فراوان است و در كتاب ها هم زیاد است؛ مگر حرف هر عالمی در مردم اثر می‌ كند؟! مگر در جان مردم اثر می ‌كند؟! ما یك معمار و مهندس می‌ خواهیم كه بدون اینكه كاری انجام بدهد با سیره و سنت ‌اش به درونِ درونِ این جوان راه پیدا بكند و این آینه كج شده را درست بكند. 🔹 جوان قلب شفاف دارد، فطرت پاك دارد، قلب او آیینه است؛ اما نمی ‌داند این آینه را كجا بگذارد. این رفته باغ وحش خب آیینه شفاف است بلوری است بدون گرد و غبار است، اما تمام آنچه را كه در این آیینه می ‌بیند گرگ و گراز است! خب شما آیینه را به طرف گرگ نگه داشتید اینكه جایی را نشان نمی ‌دهد. یك معماری می‌ خواهد كه بگوید آقا این آینه كج است، این را گذاشتید در باغ وحش و فقط قفسه باغ وحش را می‌بیند، این گرگ را می‌بینید، این گراز را می‌بیند. این آینه را برگردان شمس و قمر را ببین! این كار هر كسی نیست! عالم اگر وارسته باشد، این كیمیاگر است، این معمار است. بسیاری از چیزهاست كه بشر به اندك توجه می ‌شود! [1] . البلد الأمین و الدرع الحصین، ص349. 📚 دیدار مسئولین رادیو با حضرت استاد تاریخ: 1385/05/18 🆔 @a_javadiamoli_doross
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
soom_232 ss.mp3
3.72M
💠 صوت درس خارج فقه 🔹 جلسه : 232 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 @a_javadiamoli_doross
soom_232p2.pdf
193.4K
💠 متن درس خارج فقه 🔹 جلسه : 232 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 @a_javadiamoli_doross
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
qasas_20 ads ss.mp3
4.59M
💠 صوت درس تفسیر سوره مبارکه 🔹 جلسه: 20 تاریخ: 1391/07/29 🆔 @a_javadiamoli_doross
qasas_20p2.pdf
198.7K
💠 متن درس تفسیر سوره مبارکه 🔹 جلسه: 20 تاریخ: 1391/07/29 🆔 @a_javadiamoli_doross
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بر مدار کتاب و سنت 🔹 جهان دو بخش دارد: بخش فراطبیعت و بخش طبیعت; بخش فراطبیعت دست جعل و به آن نمی ‌رسد، ولی در قلمرو طبیعت از توحید تا ایمان, از ایمان تا توحید همه مراحل پنج گانه بدلی ساختند, جعل كردند و مانند آن. عرفان هم از این جریان مصون نمانده است، عرفان كاذب با عرفان صادق, عرفان باطل با عرفان حق, عرفان قبیح با عرفان حَسن, عرفان شرّ با عرفان خیر، جعل كردند، بدلی ساختند. عرفان آن است كه در باشد «و لاغیر». ذرّه‌ای از دین فاصله نگیرد، چه كسی عارف ‌تر از علی ‌بن ‌ابی‌طالب است؟! علی (صلوات الله و سلامه علیه) عارف بود هم به لحاظ مبدأ و هم به لحاظ معاد, هم به لحاظ وحی و نبوّت. 🔹 ممكن است كسی حكیم باشد توحید را با برهان بشناسد, معاد را با برهان بشناسد, وحی و نبوّت را با برهان بشناسد، این حكیم است, فیلسوف است و نه عارف! عارف آن است كه داشته باشد, داشته باشد، آن كه ببیند، نه آن ‌كه بفهمد! آن ‌كه بیابد نه آن‌ كه بگوید! آن ‌كه در جان خود احساس تجربه عرفانی داشته باشد، وجود مبارك علی ‌بن ‌ابی‌طالب (علیه أفضل صلوات المصلّین) عالی‌ ترین عارف است كه گفت: «یاَ غَایةِ آمَالِ العَارِفینَ»،[1] درباره خدا فرمود من خدا را نفهمیدم، بلكه خدا را دیدم! از او سؤال كردند آیا شما خدا را دیدی؟ فرمود: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه»،[2] پس آغاز عالم, مبدأ عالم, توحید عالم را او ، نه فهمید! آن ‌كه فهم دارد حكیم است, آن ‌كه می‌بیند عارف است. 🔹 ای كه شاگرد است در دو مرحله دو نوع سخن دارد, اگر حكیمانه بخواهد سخن بگوید، می ‌گوید: ای برادر تو همان اندیشه ‌ای ٭٭٭ مابقی خود استخوان و ریشه ‌ای[3] انسان به جز علم و دانش سرمایه ‌ای ندارد، آنچه می ‌ماند و است ادراك است و فهم است و برهان است و دلیل، ولی وقتی به ذات اقدس الهی می ‌رسد كه او مفهوم نیست تا با علم حصولی درك شود، همین شاگرد , همین مولوی كه می‌ گفت: «ای برادر تو همان اندیشه‌ ای» گفت: «گردن بزن اندیشه را ما از كجا او از كجا»[4] مگر خدا مفهوم است كه به ذهن بیاید؟! مگر خدا مثل شمس و قمر است كه به ذهن بیاید؟! مگر خدا مثل آسمان و زمین است كه با علم حصولی و استدلالی و مفهوم به ذهن بیاید؟! آفت ادراك آن قال ست و حال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال[5] 🔹 حكیم می‌ گوید من مطلب نظری را با مفهوم بدیهی می ‌فهمم, فقیه می‌گوید چنین است, اصولی می ‌گوید ‌چنین است, محدّث می ‌گوید چنین است كه مطلب مشكل را با مطلب آسان باید فهمید; یعنی با مقدّمات بدیهی به نتیجه می ‌رسیم، این راه اندیشه است؛ اما ذات اقدس الهی كه مفهوم نیست! خدا كه ماهیت ندارد! او حقیقت هستی خارجی است، او كه به ذهن نمی ‌آید؛ لذا مادامی كه مرز فقه است و اصول است و حكمت است و حدیث است و برهان است و فلسفه, حرف مولوی شاگرد شمس این است: «ای برادر تو همان اندیشه ‌ای»، اما وقتی نسبت به خدا رسید، فرمود: «گردن بزن اندیشه را ما از كجا او از كجا», «آفت ادراك این قیل است و قال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال»، شما مفهوم نظری را می‌خواهی با مفهوم بدیهی حل كنی؟! خون را با خون می‌خواهی بشویی؟! آن مشكل نظری را باید از تن بیرون ببری, از ذهن بیرون ببری «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش»[6] باید بیرون بروی و مشاهده كنی! مگر می‌شود چیزی كه عین خارجی است مفهوم نیست و ماهیت نیست و به ذهن نمی آید را با ذهن حل كنی؟! [1]. اقبال الاعمال (ط ـ القدیمة)، ج2، ص708. [2]. الکافی (ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص98. [3]. مولوی (مثنوی معنوی)، دفتر دوم، بخش9. [4]. غزلیات دیوان شمس، غزل شماره33. [5]. مولوی (مثنوی معنوی)، دفتر سوم، بخش226. [6]. دیوان اشعار حکیم سنایی، غزلیات، غزل شماره 209؛ «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق ٭٭٭ از علم به عین آمد و از گوش به آغوش» 📚 پیام به همایش شمس تبریزی تاریخ: 1394/07/05 🆔 @a_javadiamoli_doross
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا