eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 عامل موفقیت مسلمین ▪️ جریان اربعین مستحضرید از بهترین عوامل موفقیت یك نظام اسلامی و جامع مسلمان هاست؛ هم از نظر معرفتی و علمی، هم از نظر عبادت و هم از نظر سیاست و وحدت محلّی و دینی؛ زیرا دو عامل است كه جامعه را منسجم و موفق می‌ كند: یكی معرفت آن جامعه است و دیگری عمل به مقتضای این معرفت. اگر خطری در كار باشد، انسان با دو عامل از آن خطر نجات پیدا می ‌كند: یكی اینكه آن خطر را ببیند، مثلاً مار یا عقربی كه می ‌آید انسان باید بینا باشد، شنوا باشد، صدای خطر را احساس كند، وجود خطر را ببیند؛ این چشم سالم می ‌خواهد، گوش سالم می ‌خواهد كه مسئولان ادراك ‌اند، دست و پای سالم می‌خواهد كه از مار و عقرب فرار كند. اگر كسی چشمش سالم نبود یعنی مجرای ادراكی ‌اش ضعیف بود یا چشم و گوشش سالم بود مجرای ادراكی ‌اش سالم بود، ولی دست و پای او بسته بود این شخص مسموم می ‌شود. جامعه ‌ای از خطر مصون است كه هم بفهمد در بخش اندیشه و هم بتواند دفاع كند در بخش انگیزه؛ با بال اندیشه و با بال انگیزه پرواز می ‌كند؛ اگر نابینا باشد مسموم می ‌شود، اگر بینا باشد ولی پای او بسته و فلج باشد باز مسموم می ‌شود. وقتی انسان از خطر مار و عقرب نجات پیدا می ‌كند كه هم ببیند و هم بتواند فرار كند. ▪️ كسی كه آیه حجاب را می ‌خواند ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾[1] را می‌ خواند تفسیر می‌ كند بحث می‌ كند ولی وقتی از كلاس درس بیرون آمده نامحرم را نگاه می‌ كند، این مشكلش چیست؟ شما باز می ‌خواهی این آیه را به خورد او بدهی، باز می‌ خواهی اعتراض كنی مگر نمی‌دانی؟! این شخص اعتراض ‌كننده را باید توجیه كرد كه علم، نیمی از قضیه است مگر علم فرار می ‌كند؟! آن دست و پا فرار می‌ كند، دست و پای این شخص هم كه بسته است، مگر علم چشم را می ‌پوشاند این ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ مگر كار علم است؟ كار عزم است! لذا كاملاً با اینكه می ‌داند رشوه حرام است در قرآن كریم تصریح شده است ﴿أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾[2] این آیه را ممكن است تفسیر بكند، سخنرانی هم بكند اما نه از رومیزی نه از زیرمیزی از این نمی ‌گذرد، برای اینكه آن كه باید تصمیم بگیرد آن نیروی انگیزه است و آن كاری با اندیشه ندارد، شما یك اعتراض می‌كنی مگر نمی‌ دانستی؟! مثل اینكه كسی كه پای او بسته است و قدرت فرار ندارد، شما مكرّر اعتراض بكنی مگر ندیدی مار دارد می‌ آید؟! خب بله مار دارد می‌ آید و دید، اما چشم كه فرار نمی ‌كند، پا فرار می ‌كند پا را بستند. ▪️ ما احتیاج داریم یك حوزه اندیشه علمی تحقیقی پژوهشی صافی داشته باشیم كه خوب بفهمیم، یكی هم قلمرو انگیزه و عزم و اراده كه تصمیم بگیریم. در زیارت اربعین كه از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) رسیده است، وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) فرمود سیدالشهداء (سلام الله علیه) قیام كرد برای اینكه هم در قلمرو اندیشه دست مردم را باز كند تا مردم خوب بفهمند، هم در بخش انگیزه آن حوزه عزم و اراده و نیت را باز كند «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ»؛[3] یعنی كاری كه حسین ‌بن ‌علی (سلام الله علیه) كرد این بود كه مردم را دانشمند كرد (یك)، مردم را با عزم و اراده كرد كه ﴿إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾[4] (دو). [1]. سوره نور, آیه30. [2]. سوره مائده, آیه42. [3]. تهذیب الاحکام، ج6، ص113. [4]. سوره شوری, آیه43. 📚 دیدار جمعی از فعّالان فرهنگی با حضرت استاد تاریخ: 1390/10/24 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 کربلایی شدن ▪️ برای اربعین سالار شهیدان، صفوان از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) زیارت خاص نقل می ‌كند كه فرمود وقتی روز اربعین رسید شما هنگامی كه آفتاب برآمد زیارت اربعین را بخوانید، بعد نماز زیارت را و سپس خواسته ‌های خود را با خدا در میان بگذارید.[1] در این زیارت عصاره سخنرانی های سالار شهیدان مطرح شده است. ▪️سالار شهیدان (سلام الله علیه) در بخش ‌های وسیعی از خطبه‌ ها, نامه‌ ها، پیام‌ ها و مناظره ها كه با مردم كار دارد با «الناس» كار دارد، می‌ خواهد بفرماید مسلمان هستی باش, كافر هستی باش, مشرك هستی باش, زیر بار ظلم نرو! «خُطَّ الْمَوْتُ‏ عَلَى‏ وُلْدِ آدَمَ‏ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى‏ جِیدِ الْفَتَاةِ»؛[2] فرمود بالأخره انسان باید بمیرد, خب عزیزانه بمیرد! فرمود شما سعی كنید از ذلّت فاصله بگیرید. من و خاندان من و دودمان من كسانی هستیم كه ذلّت اجازه ندارد به حضور ما بیاید، شما اگر به این مقام نرسیدید بگویید «هیهات مِن الذلّة»، من می ‌گویم «هیهات مِنّا الذلّة»؛[3] ذلّت از ما دور است، نه ما از ذلّت دوریم! ذلّت اجازه ندارد به حضور ما بیاید! اما شما اگر به اینجا نرسیدید كه نمی ‌رسید، لااقل بگویید «هیهات مِن الذلّة» یعنی «بَعُدَ مِن الذلّة» ما از ذلّت دوریم. فرمود برای من مرگی است, گرگان درنده ‌ای هستند، من همه آن صحنه‌ها را می‌ بینم، من مشتاق به نیاكانم هستم همان اندازه كه یعقوب (سلام الله علیه) مشتاق لقای یوسف (علیه السلام) بود «وَ مَا أَوْلَهَنِی إِلَى أَسْلَافِی‏ اشْتِیاقَ‏ یعْقُوبَ‏ إِلَى‏ یوسُفَ‏».[4] ▪️ اینكه می ‌بینید حسین بن علی (سلام الله علیهما) را جهان به عظمت می ‌شناسد و همه برای او حرمت قائل ‌اند چه مسلمان چه غیر مسلمان، برای آن بخش انسانی اوست كه وجود مباركش از صبغهٴ الهی به انسانیت بها داد. بعد در پایان آن خطبه فرمود ما راهی داریم, هدفی داریم, همه اهل یك شهریم، ما باید به شهر اصلی‌ مان برگردیم. این جهان ‌وطنی, جهان ‌میهنی سخنی است حق، اما آن را در زمان و زمین نباید جستجو كرد؛ نه زمان, نه زمین, نه گوشه جغرافیایی هیچ كدام وطن انسان نیست، وطن انسان جایی است كه از آنجا آمده است. بیان نورانی سالار شهیدان این است كه «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ‏ وَ مُوَطِّناً عَلَى‏ لِقَاءِ اللَّهِ‏ نَفْسَهُ‏ فَلْیرْحَلْ‏ مَعَنَا»[5] شما باید توطین كنید میهنتان را, وطنتان را, كشورتان را دوست داشته باشید، اما شما كشورتان خاكی نیست، شما از جای بلند آمدید آنجا وطن شماست و باید به هما‌ن‌جا برگردید، همان‌جا وطن شماست. بعدها می‌بینید شیخ اشراق در آن كتاب ‌هایش مسئله وطن انسان را لقاء الله می ‌داند[6] و بعد از چند قرن شیخ بهایی می ‌گوید: این وطن, مصر و عراق و شام نیست ٭٭٭ این وطن شهری است كان را نام نیست[7] ▪️ وطن انسان آنجایی است كه از آنجا آمده است، چون ﴿إِنَّا لِلّهِ﴾ پس ﴿إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ﴾.[8] فرمود هر كس بخواهد به وطن اصلی ‌اش برگردد باید كربلایی بشود «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ‏ وَ مُوَطِّناً عَلَى‏ لِقَاءِ اللَّهِ‏ نَفْسَهُ‏ فَلْیرْحَلْ‏ مَعَنَا». [1] . تهذیب الأحكام, ج6, ص113 و 114؛ «...عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَای الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ فِی زِیارَةِ الْأَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى وَلِی اللَّهِ وَ حَبِیبِه...». [2] . كشف الغمّة, ج2, ص29; اللهوف, ص60 و 61. [3] . اللهوف, ص97. [4] . كشف الغمّة, ج2, ص29; اللهوف, ص 61. [5] . اللهوف, ص61. [6] . ر.ك: مجموعه آثار شیخ اشراق, ج3, ص462. [7] . مثنوی نان و حلوا (شیخ بهایی), بخش 9. [8] . سورهٴ بقره, آیهٴ 156. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1391/10/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 حیات دین ▪️ نكات فراوانی در همین زیارت اربعین سالار شهیدان هست، برخی از آن نكات جامعه روحانیت را كاملاً هشدار می ‌دهد و همچنین امت اسلامی را بیدار می ‌كند؛ زیرا آن عنصر محوری این زیارت این است كه گرچه هدف اصلی انبیا (علیهم الصلاة و علیهم السلام) تعلیم كتاب و حكمت از یك سو و تزكیه نفوس از سوی دیگر است، یعنی با داشتن حوزه‌ های علمی، مراكز فكری فرهنگی و دانشگاهی جامعه را عالم بكنند به معارف الهی و علوم وحیانی از یك سو و وارسته و منزه بكنند از سوی دیگر، این كار خیلی سخت نیست؛ یعنی یاد دادن، سخن گفتن، درس گفتن، كتاب نوشتن و عده ‌ای را عالم كردن سخت نیست و در حوزه ‌های علمیه الحمدلله موفق ‌اند، دانشگاه ها موفق‌اند، مراكز فكری فرهنگی موفق‌اند، این در حدّ ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ﴾[3] است. مرحله بعدی كه تزكیه نفوس است آسان نیست! یعنی جامعه ‌ای كه عالم شد عاقل ‌شود، این قدرتی كه دارد بفهمد كجا مصرف بكند و چگونه از آن بهره برداری بكند؛ این علمی كه در حوزه یا دانشگاه یاد گرفت كجا مصرفش كند، این دشوار است ﴿وَ یزَكِّیهِمْ﴾ كار آسانی نیست. ▪️ این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) كه فرمود «رب عالم قد قتله جهله و علمه معه لا ینفعه» همین است فرمود خیلی‌ها هستند كه در حوزه‌ها یا دانشگاهها درس خواندند استاد شدند كتاب نوشتند مدرس شدند ولی كشته جهل‌اند علم هست ولی عقل نیست. ▪️ تمام تلاش سالار شهیدان(سلام الله علیه) برای استنقاذ بود نه برای تعلیم حوزه و دانشگاه، آن در آن در فضای آزاد است. شما می‌بینید در حال عادی هركسی سر پست خودش باشد كافی است؛ اما وقتی دشمن در روز خطر دارد حمله می‌كند همه در حال آماده باشند می‌روند در سنگر و آماده حمله و دفاع‌اند، فرمود ما الآن در شرایط بحرانی هستیم اُموی كشور را به صورت بحران درآورده ما باید اول جامعه را عالم بكنیم، بعد هم جامعه عالم را عاقل بكنیم. ذات اقدس الهی فرمود وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) مانند سایر انبیاء معلم كتاب و حكمت بود از یك سو، بعد در سورهٴ مباركهٴ «جمعه» دارد كه خدای سبحان آن حضرت را مبعوث كرد تا اینها را از ضلالت به در بیاورد ﴿وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ﴾؛[4] از آن ضلالت و حیرت و گمراهی نجات پیدا كند، همین دو هدفی كه در قرآن كریم آمده است در اولین خطبه نورانی نهج ‌البلاغه حضرت امیر (سلام الله علیه) آمده است كه ذات اقدس الهی رسول گرامی را مبعوث كرد «فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ»؛ یعنی ذات اقدس الهی پیامبر را مبعوث كرد تا پیامبر جامعه جاهلیت فرو رفته در شرك و الحاد را از آن حالت سوختگی و غرق انقاذ كند. اگر وجود مبارك سالار شهیدان شده «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ»،[5] این هم تعلیم داد در چند سال، هم انقاذ كرد جامعه را نجات داد؛ لذا وقتی در شام از وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) سؤال می‌ كنند كه در این جریان چه كسی پیروز شد؟ فرمود ما، ما پیروز شدیم «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم»؛[6] فرمود اگر خواستی ببینی در این جریان كه پیروز شد؟ موقع نماز اذان و اقامه بگو ببین نام چه كسی را می بری، ما رفتیم این نام را زنده كردیم و برگشتیم؛ حالا زنجیر به گردن حضرت است ... بازوان آنها با طناب بسته عرض كردند چه کسی پیروز شد؟ فرمود ما! ما رفتیم حقمان را گرفتیم، دِینمان را ادا كردیم و برگشتیم، ما رفتیم این نام را زنده كردیم! [1]. مصباح المتهجد، ج‏2، ص772. [2]. تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج6، ص52؛ «وَ رُوِی عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِی ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ خَمْسٌ‏ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم». [3]. سوره بقره، آیه2 [4]. سوره جمعه، آیه2. [5]. کامل الزیارت، ص52. منابع اهل سنت: سنن ابن ماجه، ج1، ص152؛ سنن ترمذی، ج5، ص475؛ «حُسَینٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ، أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَینًا، حُسَینٌ سِبْطٌ مِنْ الْأَسْبَاطِ». [6]. الأمالی (للطوسی)، ص677. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/12/09 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 چراغ علم و هدایت ▪️ در تبیین سخنان نورانی امام مجتبی (صلوات الله و سلامه علیه) طبق نقل مرحوم كلینی كه فرمود: «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَى»،[1] این هماهنگی استنباط می‌ شود كه انسان هم باید چراغ علم داشته باشد و هم چراغ هدایت; چراغ علم داشته باشد كه راه خود را ببیند, چراغ هدایت كه راه دیگران را نبندد و به دیگران راه بدهد؛ ولی هماهنگی علم و عمل در این است كه آن چراغ به دست همین علم افروخته می ‌شود، روغن زِیت و زیتونه آن را باید همین علم فراهم كند. اگر علمی باشد كه چراغ ‌افروز نباشد این علم, دودمان‌ سوز است نه چراغ ‌افروز, اگر علمی باشد كه «زیتونه» فراهم نكند, «مشكاة» فراهم نكند, «مصباح» فراهم نكند, «زجاجه» فراهم نكند, دیگر ﴿نُّورٌ عَلَی نُورٍ﴾[2] نخواهد بود و مصباح هدایت نمی ‌شود. ▪️ شرح حدیث نورانی امام مجتبی (صلوات الله علیه) كه مرحوم كلینی نقل كرد: «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَى» یعنی چراغ ‌ساز باشید, «مشكاة»‌ ساز باشید, «زجاجه»‌ ساز باشید, «زیتونه» ‌ساز باشید, فتیله این چراغ را خود بسازید و این فتیله را بالا بیاورید تا این چراغ به همگان نور دهد. اینكه فرمود: ﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ﴾[3] از همین قبیل است و مردم از نورانیت یك عالِم طَرْفی می‌ بندند از همین قبیل است و اگر در نماز و تعقبیات نماز به ما گفتند بگویید: خدایا به ما علم نافع بده! از همین قبیل است, به ما دستور دادند از علم غیر نافع محفوظ بمانیم از این قبیل است. ▪️ سه مطلب را از بیان نورانی امام مجتبی می‌ شود استفاده كرد: یكی تحصیل علم, دوم افروختن چراغ و سوم اینکه چراغ‌ افروزی به بركت همان علم باید باشد كه انسان هم در علم مستقل و به بیگانه نیازمند نباشد، هم در چراغ به بیگانه محتاج نباشد، هم در تأمین نیازهای این مصباح هدایت از چراغ بهره‌ ببرد. [1] . الكافی(ط ـ اسلامی), ج1, ص301. [2]. سوره نور, آیه35. [3]. سوره انعام, آیه122. 📚 دانش هدایتگر جلسه دوم 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 توحید محض 🔹 از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) سؤال کردند که اگر ذات اقدس الهی ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ است، پس چرا ما او را مشاهده و زیارت نمی ‌کنیم؟ فرمود شما بین خود و خدا پرده گذاشتید! حجاب است! حجاب کجاست؟ چیست؟ آن را توضیح می‌ دهند که «لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرُ خَلْقِهِ احْتَجَبَ بِغَیرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَیرِ سِتْرٍ مَسْتُور».[1] 🔹 در کتاب شریف توحید صدوق صفحه 179 ایشان از وجود مبارک أبی ابراهیم موسی بن جعفر (سلام الله علیهما) می‌ فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی كَانَ لَمْ یزَلْ بِلَا زَمَانٍ وَ لَا مَكَانٍ وَ هُوَ الْآنَ كَمَا كَانَ»؛ گرچه فیض خدا و فعل خدا با همه هست ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَینَ ما كُنْتُمْ﴾[2] اما هیچ چیزی با او نیست؛ این یک معیت یک طرفه است، فوقیت یک طرفه است، اضافه «متوافقة الاطراف ما متخالفة الاطراف» آن حضرت است. فرمود: «لَمْ یزَلْ بِلَا زَمَانٍ وَ لَا مَكَانٍ وَ هُوَ الْآنَ كَمَا كَانَ لَا یخْلُو مِنْهُ مَكَانٌ وَ لَا یشْغَلُ بِهِ مَكَانٌ وَ لَا یحُلُّ فِی مَكَانٍ ﴿ما یكُونُ مِنْ نَجْوی‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ﴾،[3] این از دقیق‌ ترین لطایف آیات قرآنی است که «ثالث ثلاثه» کفر است، «رابع ثلاثه» توحید محض است، این چه کتابی است؟ ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ﴾. اینکه نظیر کتاب جواهر و مانند اینها نیست که شما درس بخوانید یا درس بگویید! «ثالث ثلاثه» کفر است، «رابع ثلاثه» توحید ناب است. «﴿ما یكُونُ مِنْ نَجْوی‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَینَ ما كانُوا﴾». بعد در ذیل فرمود: «لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرُ خَلْقِهِ». 🔹 حجاب همیشه سه ضلعی است: یک «محجوب» داریم، یک «محجوب عنه» داریم، یک «حاجب». حجاب دو ضلعی نداریم که بین «الف و باء» حجابی نیست! ما هر چه از حجاب شنیدیم این است که یک «الف»ی است یک «باء»ی است و یک «جیم»ی، این وسطی حاجب است. اما اینجا فرمود شما یک «الف» دارید و یک «باء»، خود این «باء» حجاب است و نمی ‌گذارد «الف» را ببیند! «لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرَ خَلْقِهِ»، این «غَیرَ» منصوب است چون کار «إلّا» را می ‌کند «غَیرَ خَلْقِهِ احْتَجَبَ بِغَیرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَیرِ سِتْرٍ مَسْتُورٍ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْكَبِیرُ الْمُتَعالِ»؛ انسان تا خودش را می ‌بیند خدا را نمی ‌بیند. 🔹 ایران یک کشور بزرگی است، شما یک شاعر، یک حکیم یا یک فیلسوف قبل از اسلام بیاورید که این حدّ از حرف‌ های حافظ و امثال حافظ را بزند: میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست ٭٭٭ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز[4] این را از کجا یاد گرفتند؟ شما یک نمونه حکیم یا فیلسوفی قبل از اسلام نام ببرید که این حرف‌ ها که بین خلق و خالق حجاب خود خلق است بود! تا خودش را می ‌بیند خدا را نمی ‌بیند؟ این مثل «لا تنقض»[5] نیست که با هفت هشت سال درس خواندن طلبه ها حل بشود. فرمود بین خدا و خلق حجابش خود خلق است، می‌ فرماید چرا اینها فکر نمی‌ کنند که خلقت تجلّی است؟ چرا خودشان را می ‌بینند؟ [1]. التوحید(للصدوق)، ص179. [2]. سوره حدید، آیه4. [3]. سوره مجادله، آیه7. [4]. دیوان حافظ، غزل266. [5]. وسائل الشیعة، ج1، ص245؛ «لَا تَنْقُضِ الْیقِینَ أَبَداً بِالشَّكِّ وَ إِنَّمَا تَنْقُضُهُ بِیقِینٍ آخَر». 📚 درس تفسیر سوره مبارکه غاشیه جلسه چهارم تاریخ: 1398/11/21 🆔 @a_javadiamoli_esra
تازه های نشر؛ جلد 56 «تفسیر تسنیم» منتشر شد این جلد از تفسیر تسنیم، به تفسیر آیات 1 تا 77 سوره مبارکه انبياء اختصاص دارد. برای تهیه کتاب از لینک ذیل اقدام نمایید https://b2n.ir/936687
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 علم الیقین 🔹 در قرآن كریم فرمود عدّه ‌ای از مردان الهی هستند كه از اسرار و رموز كارهای دیگران باخبرهستند ﴿إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیینَ ٭ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّیونَ ٭ كِتَابٌ مَرْقُومٌ ٭ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾[1] بندگان اهل قُرب آنها كه به قُرب فرایض یا نوافل بار یافتند و جزء مقرّبین‌ هستند هم ‌اكنون كه در دنیا می‎ باشند از نامه اعمال ابرار باخبر هستند، اینها نه تنها بهشت و اهل بهشت را می ‌بینند، بلکه از اعمال و ضوابط اعمال ابرار در دنیا با خبر هستند، اگر «علم‌ الیقین» به این بارگاه منیع بار نیابد این همان علمِ مصطلح حوزوی یا دانشگاهی است كه مشكلی را حل نمی ‌كند، بلكه مشكل‌ ساز است. 🔹 مطلب نظری و پیچیده را با مشهودات باید حل كرد، هرگز با مفاهیم حصولی، با مفهوم بدیهی و روشن، آن مطلب عمیقِ پیچیده حل نمی‌ شود، آن مطلب عمیق نظری كه برای ما روشن نیست و در دسترس ما نیست به منزله خون دل است، آن خون دل را باید با آب توبه شست، آن خون را با مفهوم نمی‌ شود تطهیر كرد. مجهول نظری را با مفهوم حصولی نمی‌ شود حل كرد، اگر حل كردیم که كارِ غالب حوزویان و دانشگاهیان همین است، این می ‌شود علمِ رسمی و علمِ اسمی که این «علم ‌الیقین» قرآنی نیست و اگر «علم ‌الیقین» قرآنی بود زمینه شهود دوزخ را فراهم می ‌كرد. 🔹 پس اگر «علم‌ الیقین» است كه زمینه «عین ‌الیقین» است كه آن زمینه «حقّ ‌الیقین» است این اقسام سه‌ گانه زیر مَقسم خاص قرار دارند و آن هماهنگی ظرفیت علم و مصباح هدایت شدن است. سه اصل را وجود مبارك امام مجتبی (سلام الله علیه) بیان كردند:[2] یكی داشتن علم صائب، یكی داشتن سراج منیر و چراغ شفاف و روشن‎ گر، دیگر اینكه این علم همه نیازهای آن چراغ را فراهم كند. [1]. سوره مطففین، آیات18 ـ 21. [2]. الكافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص301؛ ««كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَى»». 📚 دانش هدایتگر جلسه سوم 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 هواپرستی 🔹 اگر كسی در جریان ولایت و امامت و نبوت و خلافت كج ‌راهه رفته است، معروف او چیزی است كه خود به رسمیت بشناسد و منكر او چیزی است كه خود او را به رسمیت نشناسد؛ لذا در آن خطبه نهج البلاغه وجود مبارك حضرت امیر بین جریان امر به معروف و نهی از منكر از یك سو و جریان ولایت و امامت و خلافت و رهبری از سوی دیگر یك انسجامی قائل شد، فرمود سرّ اینكه اینها امر به معروف و نهی از منكر را ترك كردند این است كه «الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ ما عَرَفُوا وَ الْمُنكَرُ عِندَهُمْ ما أَنكَرُوا»؛ هر چه خوششان می ‌آید معروف است و هر چه بدشان می ‌آید منكر است، سخن از رضای خدا و پیغمبر مطرح نیست! فرمود «مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی الْمُهِمَّاتِ عَلَى آرَائِهِمْ كَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ».[1] 🔹 سرّ اینكه هر كسی خود را امام خود می‌ داند، همان است كه ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود یك انسان هوا مدار و هوس پرست خدای خود را هوای خود قرار داد. اگر كسی هوا مدار بود نه تنها امام خودش است، پیغمبر خودش هم هست، قرآن خود را خود می ‌سازد و می ‌بافد و می ‌دوزد و عمل می ‌كند، خدای خود را هم خود می ‌سازد و برابر او عمل می ‌كند؛ هر كسی در درون خود خدایی دارد و بتكده ‌ای خواهد داشت. اینكه فرمود ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾[2] آن ریشه قرآنی برای سخنان حضرت امیر است، غالب فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) بلكه همه فرمایشات ائمه (علیهم السلام)، مخصوصاً امیر المومنین (سلام الله علیهم اجمعین) تفسیر آیات قرآن كریم است، آن آیه اگر خوب روشن بشود خطبه نهج البلاغه هم خوب تبیین خواهد شد؛ در آن آیه ذات اقدس الهی فرمود یك انسان تبهكار هوای خود را خدای خود قرار داد ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ﴾. اگر كسی تمام همّش این باشد كه از میل خود تبعیت كند، چنین انسانی به جای خدا مداری هوس مدار است! فرمود ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾. 🔹 هر كسی در درون خود یك بتكده‌ای دارد، اینكه بزرگان اهل معرفت گفتند هیچ كس گناه نمی‌ كند مگر اینكه در حال گناه كردن بت پرست است سرّش این است! اگر كسی در اثر غفلت یا در اثر سهو و نسیان یا در اثر جهالت، اضطرار، اكراه، اجبار و این‌ گونه از علل و عوامل منفی دستش به خلاف دراز شد كه معصیت نیست، تنها جایی گناه است كه انسان عالماً و عامداً گناه بكند؛ یعنی می‌داند این حرف خلاف است و بر خلاف گفته خدا است و او هم می ‌تواند ترك كند ولی بدون اضطرار، بدون اجبار و بدون اكراه روی میل و رغبت خود معصیت می‌ كند، چنین حالتی به بت پرستی برمی‌گردد؛ چرا؟! زیرا معنای این گونه از اقدام جائرانه و جسورانه این است كه من می ‌دانم خدا این‌ چنین گفت ولی به نظر من عیب ندارد. هیچ كس گناه نمی ‌كند، مگر اینكه در درون خود یك وثنیت و بت پرستی دارد. [1] . نهج‌البلاغه، خطبه 88. [2] . سوره جاثیه، آیه 23. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1379/01/22 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 مرگ جاهلی ▪️ جریان امامت در تلوِ رسالت و نبوت قرار دارد. مردم اگر پیامبر نداشته باشند در جاهلیت به سر می برند، اگر امام نداشته باشند آن هم در جاهلیت به سر می برند. این حدیث نورانی را همه علمای اسلام اعم از شیعه و سنّی از وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثّناء) نقل کرده اند که «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة».[1] مستحضرید که مرگ عصاره زندگی است؛ یعنی تمام مدت حیات به منزله میوه های ویژه است كه عصاره این را هنگام مرگ به انسان می‌ چشانند, اگر ـ ان ‌شاء الله ـ انسان شجره طیبه بود كه آن عصاره شیرین است و مرگ برای مؤمن بسیار لذیذ است و اگر ـ معاذ الله ـ درخت خبیث بود، عصاره آن بسیار تلخ است، مرگ برای غیر مؤمن، توانفرساست. مرگ كه عصارهٴ زندگی است، اگر كسی در دوران زندگی با عقل و عدل زندگی كرد، مرگ او حیات طیبه است و اگر بدون عقل و عدل زندگی كرد مرگ او مرگ جاهلیت است. پس اصل اول این است كه همه از وجود مبارك رسولمان نقل كردند: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة». ▪️ اصل دوم آن است كه ما می‌ گوییم امامت «عهدالله» است، از طرف خداست و امام «ولی ‌الله» است، اما آنها می‌ گویند امامت «عهد الناس» است و امام «وكیل ‌الرعایا و وكیل ‌الناس» است. تعبیر قرآن در جریان امامت بعد از نقل داستان وجود مبارك ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) این است كه فرمود: ﴿وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتی‏ قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ﴾؛[2] وجود مبارك ابراهیم كه امامت را برای ذریه خود درخواست كرد، فرمود به ذریه تو می ‌رسد، اما آن ذریه ‌ای كه عاقل و عادل‌ اند و منزّه از ستم‌ اند؛ زیرا امامت، عهد من است، فاعل «لاینالُ»، «عَهدِی» است، «ظالمین» مفعول است، همان طوری که قرآن نازل می ‌شود, نبوت نازل می ‌شود, رسالت نازل می ‌شود از بالا می ‌آید، امامت هم این چنین است. امامت «عهد الله» است، آن «عهد الله» باید به افراد برسد ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ﴾ رسالت, عهد الهی است و خدا می‌ داند به چه كسی می‌دهد، چون از درون و بیرون افراد باخبر است، از عصمت آنها مستحضر است؛ لذا عهد خدا همان ‌طوری كه به صورت رسالت ظهور می‌ كند ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ﴾، به صورت امامت هم جلوه می‌ كند كه فرمود: ﴿لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ﴾[3] و همان ‌طوری كه زندگی بدون رسالت, زندگی جاهلیت است، زندگی بدون امامت و امام‌ شناسی هم زندگی جاهلیت است؛ لذا فرمود: «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة». [1] . الكافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص377؛ کمال الدین، ج2، ص409. اهل سنت: مسند احمد بن حنبل، ج28، ص88؛ «مَنْ مَاتَ‏ بِغَیرِ إِمَامٍ‏ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً». [2] . سوره بقره،آیه124. [3] . سوره انعام،آیه124. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/10/11 🆔 @a_javadiamoli_esra