💠 نور واحد
🔸 اسلام گذشته از اینکه یک سلسله احکام فقهی برای ظاهر دارد، گاهی هم آن اسرار باطنی را در فقه هم می آورد. «بِهال» یک تضرّع و زاری است که «دعای ابتهال، دعای ابتهال» می گویند یعنی تضرّع و زاری. در این بِهال، لعان هم مطرح است و اصلاً لعان را قسمی از مباهله دانستند و این لعان گاهی در اصول دین است و گاهی در فروع دین. در اصول دین همان جریان مباهله معروف با نصارای نجران است که همین لعان است و غیر از لعان چیز دیگری نبود. در فروع دین همین مسئله «نفی ولد» است.
🔸 قرآن کریم هر دو را مطرح کرده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» و سوره مبارکه «نور»[1] این دو بخش مطرح شده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» لعان و مباهلهای که به اصول دین برمیگردد، در سوره مبارکه «نور» بِهال و لعانی که به حکم فقهی برمیگردد. در سوره مبارکه «آل عمران» آیه شصت و 61 این است: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلاَ تَكُن مِنَ الْمُمْتَرِینَ ٭ فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ﴾ در همین حق، ﴿مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم﴾ برای تو مطلب مسلّم است، ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با ابتهال و تضرّع ـ چه ما و چه شما ـ منکر حق را لعنت می کنیم، ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با تضرّع از خدا می خواهیم که منکر حق را لعنت کن! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ﴾؛ آن قدر این بِهال اثر دارد که نمی گوییم خدایا تو او را لعنت کن! وقتی ما به جایی رسیدیم که دعای ما مستجاب است، خود ما لعنت را بر آن شخص قرار می دهیم، نه «نَسئَلُ اللهَ أن یلعَنَهُ»! حالا این مطلب در خصوص این ذوات قدسی است و نمی شود این را به همه جا سرایت داد. نفرمودند ما از خدا می خواهیم که خدایا او را لعنت کن، ما با ابتهال به جایی می رسیم که کلید لعنت به دست ماست! ما آنها را لعن می کنیم و لعن یعنی طرد، این کم حرفی نیست! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ﴾. بعد هم فردا شد و آن ذوات قدسی را آوردند.
🔸 به عرضتان رسید که این جریان «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»[2] (سلام الله علیهما)، انسان خیال میکرد به اینکه «حُسَینٌ مِنِّی» (سلام الله علیهما) برای اینکه نوه اوست؛ «أَنَا مِنْ حُسَین» برای اینکه به وسیله کربلا و عاشورا و شهادت این خاندان، دین زنده شد، این توجیهی بود که قبلاً می کردند. بعد معلوم شد که این حرف درباره وجود مبارک امام حسن (سلام الله علیه) هم هست،[3] یا این دو تعبیر درباره وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) هم هست: «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی»،[4] این یک قدری توجیه می خواست. وقتی شما به آیه «مباهله» برمی خورید می بینید که خیلی روشن و شفاف است؛ وقتی می فرماید: ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾،[5] این ذات همان ذات است، «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی»، این نیازی به توجیه ندارد؛ چون اینها «مِنْ نُورٍ وَاحِد»[6] هستند، «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»،[7] «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»، «فَاطِمَةُ مِنِّی»[8] (سلام الله علیهما)، ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾!
🔸 بنابراین آنها برکات دیگری است؛ دین را یاری کردند، جانشین او بودند، امامت را حفظ کردند، اینها سر جایش محفوظ است؛ اما مصحّح این دو جمله ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾ است، «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی» یا «فَاطِمَةُ مِنِّی»، اینها یکی هستند.
[1]. سوره نور، آیات4 الی 10.
[2]. كامل الزیارات، النص، ص52.
[3]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط ـ القدیمة)، النص، ص156؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه».
[4]. الأمالی (للصدوق)، النص، ص9.
[5]. سوره آل عمران، آیه61.
[6]. علل الشرائع، ج1، ص134.
[7]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306.
[8]. وسائل الشیعة، ج20، ص232.
#مباهله
#طرد
#مقام_لعن
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس خارج فقه نکاح _ جلسه 308
تاریخ: 1396/11/25
🆔 @a_javadiamoli_esra
moredi_2539 ss---.mp3
5.36M
💠 صوتی #پیام_موضوعی
#باز_نشر
🔸 موضوع: مباهله
🔹 تاریخ: 1394/07/13
#حضرت_آيت_الله_جوادی_آملی
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 طهارت دل
🔹 در سورهٴ «حشر» سخن خدای سبحان این است كه مردان الهی از خدای سبحان طهارتِ دل می طلبند ﴿لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾؛[1] خدایا توفیقی عطا كن، كه ما كینه كسی را در دل نداشته باشیم! یعنی بهشتی زندگی كنیم؛ یعنی شما در قرآن فرمودید، مردانی كه در بهشت زندگی می كنند، زنانی كه در بهشت زندگی می كنند، آنها اهل كینه نیستند، ﴿وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ﴾[2] بهشتی ها كینه یكدیگر را ندارند، مهربان، عطوف و ودود هستند. همان معنایی را كه بهشتی ها به عنوان حیاتِ سالم و سلامتِ دل و سلامتِ تن در بهشت دارند، همان را مردان الهی از خدا مسئلت می كنند و همان را امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: سخنان ما تأمین می كند، «وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْضٍ».[3]
🔹 مستحضر هستید، این مَثل معروف كه می گویند، سنگ روی سنگ، بند نمی شود، یك پایگاه و پناهگاه علمی و عقلی داشته و دارد و سخنی بر حقّ است. این برج هایی كه ساخته می شود، با ملات نرم بالا می رود؛ بین دو سنگ سخت و سرد، یك ملات رقیق و نرم است، آن نرمی ملات، این سنگ ها را كنار هم جمع می كند، وگرنه سنگ روی سنگ، بند نمی شود. جامعه را مهربانی و عطوفت و صداقت و لطف و صفا، سامان می بخشد، اگر بخواهند كاخ رفیع شوند، در سایه عطوفت و مهربانی است. اختلاف مرض است؛ كینه مرض است؛ دروغگویی مرض است؛ اختلاس مرض است؛ سرقت مرض است؛ روی میزی و زیر میزی گرفتن، هر دو مرض است. اگر ربا، ریا، «سُمعه» و مانند آن شد، اینها مرض است؛ با بیماری هرگز نمی تواند، كاخ رفیع امّت اسلامی را بنا نهاد، پس اساس قرآن، بنابر سورهٴ «انفال» حیات بخشی است و اساس قرآن بنابر سورهٴ «نحل» حیات طیب بخشی است.
🔹 سخنان نورانی امام ششم (سلام الله علیه) بر این است که جامعه را مهربانی، اداره می كند، كمك، اداره می كند، تعاون، اداره می كند، ایثار، اداره می كند. می فرماید، كمك یكدیگر باشید، ﴿تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی﴾،[4] نه تنها كمك یكدیگر باشید، دیگری را بر خود در وسایلی كه مورد نیاز است مقدّم دارید، ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾.[5]
🔹 الگوی ایثار هم در سورهٴ «انسان» در جریان امیرمومنان و فاطمه زهرا و امام مجتبی و امام حسین (سلام الله علیهم) آمده است كه ﴿وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یتیماً وَ أَسیراً﴾،[6] آن معنا اگر مقدور ما نبود، كارِ انصار مدینه، مقدور ما هست. آن چه که گفته می شود، مقدور ما نیست یا بسیار دشوار است، آن است كه در سورهٴ «انسان» خدای سبحان، فرمود؛ اهل بیت (علیهم السلام) كه روزه گرفتند، هنگام افطار سهمیه خود را به یتیم و مسكین و اسیر دادند. مستحضر هستید، در مدینه اسیر مسلمان نبود و مسلمان در مدینه به اسارت در نمی آمد، جنگ هایی كه بین مسلمین و كفّار رخ می داد، از طرفین اسیر می گرفتند؛ مشركین و كفّاری كه در جنگ ها به اسارت مسلمان ها در می آمدند، در مدینه به سر می بردند. این اسیر ممكن است که اسلام آورده باشد; ولی سابقه كفر داشت و دلیلی هم بر اسلام آوردن او نبود و اگر علی و اولاد علی (سلام الله علیهم اجمعین)؛ یعنی اهل بیت روزه میگیرند و سهمیه افطار خود را به یك كافر میدهند، این نشان آن است كه حیاتِ جامعه در سایهٴ ایثار است.
🔹ما اگر نتوانیم، در پرتو قرآن، به این بارگاه رفیع بار یابیم، حداقل از كارگاهی كه در آن گرفتار هستیم باید نجات پیدا كنیم و برابر آیهٴ سوره «حشر» به ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾ برسیم، اگر به آن نرسیدیم، لااقل به آیهٴ ﴿تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی﴾ برسیم.
[1]. سوره حشر، آیه10.
[2]. سوره اعراف، آیه43؛ سوره حجر، آیه47.
[3]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص186.
[4]. سوره مائده، آیه2.
[5]. سوره حشر، آیه9.
[6]. سوره انسان، آیه8.
#نزول_سوره_انسان
#روز_خانواده
#حیات_جامعه
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 پیام به همایش سلامت در پرتو قرآن مجید
تاریخ: 1393/08/18
🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فیض خاص
🔹 سالگرد بازگشت آزادگان سرفراز ایران اسلامی است. این گروه جزء مظلوم ترین افراد انقلاب و این نظام بودند و ذات اقدس الهی مستقیماً پاداش اینها را داد.
در دعاها یك راهی است كه این فقط در عرفان مطرح است، در كتاب های كلامی و حكمت نیست. معمولاً در كلام و حكمت از راه اسباب و مسببات با نظام علت و معلول سخن می گویند، اما یك راهی كه مستقیماً بنده با خدا داشته باشد و خدا با بنده داشته باشد و هیچ واسطه ای در كار نباشد این در كتاب های حكمت و كلام نیست، ولی در عرفان هست و منشأش هم این ادعیه است كه منشأ ادعیه قرآن كریم است. گرچه نظام علّی و معلولی را قرآن تثبیت می كند، اما اینچنین نیست كه سلسله علل وقتی به آن اوج رسید سر آغاز سلسله خدا باشد وگرنه او می شود محدود. خدا جایش اول سلسله نیست، خدا «هو الاول» است، «هو الاخر» است، «بین الاول و الاخر» است، «هو الظاهر» است، «هو الباطن» است، بین «هو الظاهر» و «هو الباطن» است. اگر همه جا اوست ﴿هُوَ مَعَكُمْ﴾،[1] گاهی ممكن است یك فیض خاصی به انسان برساند كه احدی دخیل نیست و آن جریان آزادگان است.
این آزادگان سرفراز می دانید که خیلی رنج دیدند و دعاها كردند آزاد بشوند، اما در روی كره زمین كسی اقدام نكرد آنها را آزاد بكند، كسی حرف اینها را گوش نمی داد! این روابط دیپلماسی بی اثر بود، خواهش ها بی اثر بود، ذات اقدس الهی به استناد آیه سوره «انعام» كه فرمود: ﴿كَذلِكَ نُوَلّی بَعْضَ الظّالِمینَ بَعْضًا﴾؛[2] ما از ظالمی به وسیله ظالم دیگر انتقام می گیریم، این صدام بعثی افلقی پلید را بر امیر كویت مسلط كرد كه كویت مظلوم بود و نه مأجور، در این گیر و دار كه ظالمی به جان ظالم افتاد ناچار شدند در زندان را باز كنند و آزادگان آزاد بشوند، كسی وساطت نكرد! حرف كسی اثر نكرد! آزادی این شرافتمندان مَرهون احدی نیست.
🔹 هفده ربیع كه به عتبه بوسی ثامن الحجج مشرف بودیم، این عزیزان سرفراز پیاده از حرم امام تا بارگاه ملكوتی امام هشتم مشرف شدند. شانزده روز این هشتصد كیلومتر راه را پیاده طی كردند، روز دوم پای بعضی از این آزادگان در اثر آسیب های فراوانی كه دیده بود، حساسیت داشت، تاول زده و متورم شده، یکی خواست برگردد مردد بود كه آیا راه را با پای ورم كرده و تاول زده ادامه بدهد یا نه؛ به عالمی كه در بین این كاروان بود مراجعه كرده استخاره بكند كه آیا با پای ورم كرده روز سوم به بعد را ادامه بدهد یا همین دو روز بس است. وقتی قرآن را باز كرد این كریمه آمد ﴿فَاخْلَعْ نَعْلَیكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی﴾،[3] این روحیه است! این پاداش نصیب هر كسی نیست! اینها ذخایر مملكتند! این پیاده روی نشان می دهد كه افراد مشتاق هنوز در كشور هستند كه اگر خدای ناكرده بیگانه خواست طمع خامی در سر بپروراند همین نیرو هست و هیچ فرق نكرد!
[1]. سوره حدید، آیه4.
[2]. سوره انعام، آیه129.
[3]. سوره طه، آیه12
#سالروز_ورود_آزادگان
#ذخایر_ایران
#منشأ_فیض
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 خطبه های نماز جمعه
تاریخ: 1375/05/26
🆔 @a_javadiamoli_esra