eitaa logo
مستشار دینی و فرهنگی ( عباس احمدی )
230 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
88 فایل
جهاد تبیین در کلام حجت الاسلام عباس احمدی ارتباط با مدیر @ammarha1399
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♻️ در تصویر سمت چپ، وضعیت فرزندآوری و زنگ خطری که در کشورمان به صدا در آمده را می‌بینید. تمام همّت رسانه‌های غربی در خصوص ایران و کشورهای اسلامی روی کاهش فرزندآوری و نگه‌داری سگ در خانه‌های برای پر کردن خلاء عاطفی نبود فرزند متمرکز شده. تصویر سمت راست اما نسخه‌ای است که آنها برای خودشان می‌پیچند. ایلان ماسک به جای آن که قلاده یک سگ دستش بگیرد و وارد جشن پیروزی ترامپ شود، با اینکه ۱۲ فرزند دارد اما در اقدامی سمبلیک، فرزندش را کول گرفته! | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2557345827C5a933ecdf7
🛑 بازگشت غذاهای حرام‌گوشت به فهرست اسنپ‌فود تهران! تبیان، رسانه سازمان تبلیغات اسلامی نوشت: 🔹با وجود حذف موقت برخی از این غذاها در یک سال گذشته از فهرست فروش آنلاین، اکنون شاهد بازگشت مجدد بسیاری از آن‌ها هستیم. در مناطق شمال و غرب تهران، بسیاری از رستوران‌ها این غذاها را دوباره وارد فهرست خود کرده‌اند و حتی برای فرار از توجه عمومی، از نام‌های متفاوت استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، "کرب" به جای خرچنگ و "کالاماری" به جای ماهی مرکب به کار می‌رود. 👈طبق نظر مراجع تقلید خوردن گوشت صدف، خرچنگ (کرب)، هشت‌پا، لابستر و ... حرام است | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2557345827C5a933ecdf7
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
شنبه صبح (۲۰ آبان ۱۴۰۳) به مدرسه تیزهوشان شهید بهشتی در دولت آباد رفتم. ابتدا مقدمه ای یک ربعه گفتم و بعد به سوالات بچه ها جواب دادم. مثل سایر مدارس، گستره سوالات دانش آموزان زیاد بود و از مسائل سیاسی و اقتصادی تا اجتماعی و سیاست خارجی و مطالبه از مجلس و... را شامل میشد. همچنان معتقدم اگر هر کدام از مسئولان (اعم از نمایندگان، دولتی ها، نظامی ها و...) وقت بگذارند و ماهی به یک مدرسه بروند و حرف دانش آموزان را بشنوند و سوالات شان را پاسخ دهند، اثرش در تربیت سیاسی نسل جدید چشمگیر خواهد بود‌. بعد از جلسه با دانش آموزان نیز جلسه خلاصه تری با جمعی از معلمان مدرسه داشتم و حرفهایشان و گلایه هایشان از بی توجهی مسئولان به وضعیت آموزش و پرورش را شنیدم که عموما نکات درستی بود. کاش میشد بعد از روی کارآمدن دولتهای مختلف در همه این‌ سالها، یک بار هم دولتی را تجربه میکردیم که به معنای واقعی کلمه تمرکزش روی اصلاح و ارتقای آموزش و پرورش باشد. افسوس..‌. @Sabety_ir
هدایت شده از ایران‌مهر
🔹 ماجرای شیخ احمد کافی و صاحب کاباره عظیمیه کرج شیخ احمد کافی (۱۳۱۵ - ۱۳۵۷ش)، خطیب نامدار و روحانی سنتی شناخته شده معاصر است. وی در منابر و مجالس مختلف، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی علیه وضعیت اجتماعی دوره حکومت پهلوی می‌پرداخت، از این‌رو بارها توسط ساواک بازداشت و ممنوع‌المنبر شد. کافی، احیاگر دعای ندبه و مؤسس «مهدیه تهران» است. خاطره اش از شهر کرج را در ادامه مطلب بخوانید: یک روز در کرج می‌رفتیم جلوی یک جایی، دیدیم خیلی مردم می‌روند آنجا. گفتیم‌ اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا ‌اینجا کاباره است. من هم یک جوری هستم در برنامه تبلیغی‌ام که ‌این قدر یاس و ناامیدی در قاموس لغتم نیست. من گفتم صاحب‌ اینجا کیست؟ گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت، قایق توی آن می‌گذاشتند و زن‌ها، پسرها، دخترها، مردها همه مختلط بودند. غوغایی و یک رسوایی عجیبی بود. عرق، شراب، ویسکی، کنیاک و اینها می‌خوردند. گفتم: می‌شود ما ‌این صاحبش را ببینیم؟ گفتند: نه حاج آقا، یک طوری هست. من هم دلم درد می‌کند برای ‌این کارها. هر چه فکر کردم که چطور با ‌این صاحب کاباره تماس بگیریم، دیدم یک بچه هیئتی را سراغش بفرستیم با ‌این رفیق نیست. یکی از این داش‌های کرج را من دیدم. گفت: حاج آقا سلام علیکم، امری داشتید؟ گفتم: سلام علیکم، آره بیا ‌اینجا ببینم. گفتم: شما با ‌این صاحب کاباره‌ رفیق هستی؟ گفت: آره. گفتم: آنجا هم رفتی؟ گفت: خیلی. گفتم: ما یک کار داشتیم. گفت: چیست؟ گفتم: فقط می‌خواهم‌ این (صاحب کاباره) را دو ساعت به من برسانی. گفت: کجا بیاد؟ گفتم: من فردا یک خرده زودتر، از تهران می‌آیم کرج. یک ساعت می‌آیم خانه تو. آمدیم و نشستیم. یک خرده انداختم در وادی شوخی و تفریح و دو تا قصه و یک خرده حالش آوردم تا یک انسی با من پیدا بکند. راه دارد این کارها. بعد گفتم فلانی روزی چقدر اینجا (کاباره) درآمد داری؟ گفت: خدا می‌رساند. گفتم: کاباره و عرق و شراب، خدا می‌رساند؟! گفت: روزی هفت هشت (هزار) تومان در می‌آید. گفتم: هفت هشت هزار تومان فروشه؟ گفت: نه؛ روزی هفت هشت هزار تومان درآمد هست. گفتم: هفت هشت هزار تومان چیزی نیست، هفتاد هشتاد هزار تومان چیزی نیست، هفتصد هشتصد هزار تومان چیزی نیست، هفت هشت میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتاد هشتاد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتصد هشتصد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفت هشت میلیارد تومان در روز برای تو چیزی نیست. گفت: چطور؟ گفتم: با ‌این چوبی که خدا بناست در قیامت به تو بزند ‌این پول‌ها چیزی نیست. گفت: چه چوبی؟ گفتم: آقای عزیز، قرآن می‌گوید حرامه، امام می‌گوید حرامه، دین می‌گوید حرامه، اطباء دنیا داد می‌زنند می‌گویند استعمال مشروبات الکلی، خون‌ریزی مغز می‌آورد، دیوانگی درست می‌کند، زخم معده درست می‌کند. تو چرا همچین کردی؟ به جان شما، هرچه از قرآن و روایات و نصایح بلد بودم گفتم، دو سه ساعت راجع به شراب و عرق به ‌این (صاحب کاباره) گفتیم، دیدیم نه آقا، ‌این گوشت ناپزه. به ‌این زودی‌ها پخته نمی‌شود. حوصله می‌خواهد. ‌این را برایتان می‌گویم گوش کنید حرفم را بگیرید. به صاحب ‌این مجلس امام صادق علیه السلام قسم، از ‌این توسلات، من چیزها گرفته‌ام. یکی‌ این است. تا خسته شدم، دیدم هر کاری کردم در این صاحب کاباره اثری نکرد. یک دفعه همین‌طور که با ‌این حرف می‌زدم، زبانم با او (صاحب کاباره) حرف می‌زد ‌این دلم را فرستادم درِ خانه خدا. گفتم خدایا! می‌دانم می‌خواهی به من بفهمانی، بگویی حاج کافی حرف‌هایت را بزن، ببین اگر من اثر در آن نگذارم هیچ عرضه‌ای نداری... گفتم خدایا! اثری بگذار ‌این صاحب کاباره منقلب بشود. به حقّ حق قسم، تا ‌این توجه قلبی را به ذات مقدس حق پیدا کردم التماس خدا کردم کمکم کن، دو کلمه به صاحب کاباره گفتم، یک دفعه دیدم مثل بمب منفجر شد، ‌این سرش را دارد به دیوار می‌زند، داد می‌زند. گفتم: چی شده؟ گفت: حاج آقا چکار بکنم؟ گفتم داداش، درِ کاباره را ببند. گفت: یک گرفتاری دارم، هفتاد هزار تومان قرض (بدهی) دارم، دست یکی از رباخورهای کرج هست. گفتم: تو که گفتی روزی هفت هشت هزار تومان درآمد داریم. گفت: تا یک چیزی جمع می‌شود سر میز قمار می‌نشینم و می‌بازم. همیشه بدهکارم. گفتم: حالا می‌گویی چکار کنیم؟ گفت: اگر شما می‌توانی هفتاد هزار تومان یک جایی برای من قرض بکن، مجانی نمی‌خواهم، خانه هم دارم رهن می‌دهم. گفتم: دو ساله من هفتاد هزار تومان پول قرض می‌کنم به تو می‌دهم. گفت چهار ساله. گفتم چهار ساله. گفتیم بسم‌الله. به امام حسین علیه السلام قسم، یک ریالش را جایی سراغ نداشتم اما با خودم گفتم خدایا ما روی میخ تو می‌پریم تا روی عرش. یقین دارم اگر برای تو (خدا) هست درست می‌کنی. اگر هم که توی بازی هستم بگذار در تهیه پول بمانم. ‌این دیگر مربوط به نیت است... ادامه 👇
هدایت شده از ایران‌مهر
ادامه 👇 برای ‌اینکه ‌این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم ‌این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. به مردم گفتم که قرار شده ‌این (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمی‌خواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک می‌نویسم هفتاد هزار تومان به‌ تو می‌دهم. گر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمی‌گذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درِ کاباره را می‌بندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان می‌بندم. سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درِ کاباره. آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت ‌اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره! گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. گفت: به فرمان ولی عصر (عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که ‌این مست کرده دارد یک چیزی همین‌طوری می‌گوید. یک دفعه ‌اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. من در مهدیه اعلام می‌کنم و همه رفیق‌ها با ماشین می‌آییم ‌اینجا، داخل صف می‌ایستیم هر نفر ده تومان به تو می‌دهیم ناهار می‌خوریم که خیال نکنی چهار تا عرق‌خور که رفت مذهبی‌ها مُرده‌اند. فقط انسان خوب درست نکنید ‌این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبه‌کن درست نکنید ‌این توبه‌کن را جمع و جورش بکنید. یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو می‌گذاشتند و جمعه‌ها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. همه ناهارها را خوردند، با میل هم پول‌هایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند. همه هفته جمعه‌ها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها می‌رفتند ‌این هفته بچه مذهبی‌ها می‌خواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیده‌ای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبری‌ها آمدند... جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کرده‌ام می‌خواهم بروم مکه... - برداشت از  بانک سخنرانی‌های شیخ احمد کافی 🔗 البرز پژوهی @alborzology
اطلاعیه شماره یک شرکت توانیر درخصوص مدیریت انرژی در دوره سرد سال 🔺اطلاعیه شماره یک شرکت توانیر درخصوص مدیریت انرژی در دوره سرد سال منتشر شد. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو (پاون)، در این اطلاعیه آمده است: 🔺به اطلاع هموطنان گرامی می‌رساند با توجه به شروع فصل سرما و افزایش مصرف گاز در بخش خانگی و محدودیت تأمین سوخت گاز نیروگاه‌ها و مطابق تصمیمات اتخاذ شده مبنی بر عدم مصرف مازوت در برخی از نیروگاه‌ها، ضمن تاکید بر صرفه جویی جدی در مصرف گاز و برق، مشترکان محترم می‌توانند جهت اطلاع از برنامه زمان بندی اعمال محدودیت برق در بخش خانگی و تجاری به سایت شرکت توزیع نیروی برق مربوطه یا سامانه برق من مراجعه کنند. 🚧 دوستان , اصولگرای معتدل حامی پزشکیان (ساپ) تحویل بگیرند , این هم دست پخت شماست ای خنجر از پشت زنان , قطعا نفرین مردم مستضعف بخاطر حمایت شما که باعث رای آوردن غربلیسان مزدور وطنفروش و .... شد همیشه همراهتان هست , خداوند فرزندان و عزیزانتان را به دردی بی درمان گرفتار نماید . 🤲 🔴 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┄┅═✧☫ ☫✧═┅┄ @Anusism
برق کشور قراره منظم قطع بشه! ولی خدا روشکر آیفون سری ۱۴ به بعد، ریجستر شد! حالا با نور گوشی آیفون میتونیم تمام خونه رو راحت ببینیم. و نوجوانمون تو تاریکی خونه، با گوشی آیفون تو اینستا و تلگرام بدون فیلتر زندگی کنند و نابود بشن 🔴 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┄┅═✧☫ ☫✧═┅┄ @Anusism :