Javad Moghadam - Khodahafez.mp3
7.31M
شاید امشب در ظاهر شب مهمی به نظر نرسه، اما دیدید وقتی میرید مهمونی میزبان با توجه به نزدیکیش به شما اگر ببینه چیز زیادی نخوردید براتون کنار میذاره تا ببرید؟خیلی از ما ها بدون اینکه متوجهش باشیم ماه رمضون رو از دست دادیم و از روی سهل انگاری و جهالت هیچی برنداشتیم، امشب رو بیاید سعی کنیم تا لیاقت یه وعده ی برامون کنار گذاشته رو داشته باشیم.
-مــــهتار
الحقیر!
شاید امشب در ظاهر شب مهمی به نظر نرسه، اما دیدید وقتی میرید مهمونی میزبان با توجه به نزدیکیش به شما
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لاَ مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً
بدرود که به هنگام وداع از تو نه غبارى به دل داریم و نه از روزه ات ملالتى در خاطر.
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ
بدرود که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناک.
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا
بدرود که چه بدیها که با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.
اَللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلاَخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا
اى خداوند، با به پایان رسیدن این ماه ما را از لوث گناه پاک نماى و با رفتنش، از ورطه گناهان برهان
سفره جمع میشود و دل تنگ، آشفتگی و سراسیمگی در بند بند وجود جای میگیرد و خطوط عرق سرد میریزند از رفتن گرمای محبت ماهی که ماه را زیباتر و درخشان تر از همیشه در آسمان تاریک قلب نشان میداد، عمری هست برای تجربه ی روز هایی همراه با روزه بار های دیگر؟ نمیدانم، وداعی که سخت خواهد بود چرا که عارفانه های عاشقانه را با خود خواهد برد، لیکن میدانم هرکس اندک لقمه ای از سر این سفره گرفته باشد تا مدت ها از عارفانه ها سیر و از عاشقانه ها لبریز است و بازنده آن است که وقت باخته و برنده آن است که عشق بُـرده.
آخرین روز از ماه رمضان سال 1402
در علم فقه میگویند که زکات فطره را باید بر اساس قُوت غالب (غذای غالب) روزه دار حساب کنند. برخی شُعَرا ابیات لطیفی را بر اساس این قاعدۀ فقهی سرودهاند.
اخوان ثالث میگوید:
بگیر فطرهام امّا مخور برادرجان
که من در این رمضان قُوتِ غالبم «غم» بود
حکیم قاآنی میگوید:
اگر زکات دهی، فطرهی مرا «مِی» ده
که قوتِ غالبِ من «باده» بوده در رمضان
عید سعید فطر مبارک⚘
@Arefane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی امروز حاج مهدی رسولی
یکی بود روزی در این صف که جایش
کنون خالی است و فقط خنده هایش ...
باید از آفاق و انفس بگذری تا جان شوی
وآنگه از جان بگذری تا در خور جانان شوی
طُره ی گیسوی او در کف نیاید رایگان
باید اندر این طریقت پای و سر چوگان شوی
کی توانی خواند در محراب ابرویش نماز
قرنها باید در این اندیشه سرگردان شوی
درره خال لبش لبریز باید جام درد
رنج را افزون کنی، نی در پی درمان شوی
در هوای چشم مستش در صف مستان شهر
پای کوبی، دست افشانی و هم پیمان شوی
این ره عشق است و اندر نیستی حاصل شود
بایدت از شوق، پروانه شکی، بریان شوی
-دیوان امام🌱
میگویم: کاش جسم داشتی
کاش جسم بودی
اینگونه شاید میتوانستم با بغل کردنت، قدری غلیان عواطف درونم را آرام کنم...
کاش جسم بودی،
اینگونه شاید میتوانستم با بوسیدنت
قدری عطش عشق را فروکش سازم...
لیک نه!
تو مبرایی، تو همینگونه زیبایی! همینگونه مجرد، بی نقص، بی ماده، بی بدیل...
اگر تو به راحتی دست یافتنی بودی مخلوقاتت در آتش هجرانت نمیسوختند تا بزرگ شوند، از ماده قطع تعلق کنند و از برزخ هم قطع تعلق کنند و از حجب نورانی دیگر بگذرند تا به تو برسند!
تو در اوج کبریای خویش، استوار، بر عرش خویش تکیه ی فرمانروایی داده ای و مملکت خویش را با عشق سوی خوشی و سعادت رهنمون می شوی!
به راستی چه بیچاره ست او که از تو فرار میکند... به کجا می رود؟ کجا غیر از مملکت تو یا بهتر از مملکت تو وجود دارد که سعی دارد به آن برسد؟ و بیچاره ما مدعیان که دل نداده ایم تا به سویت حرکت کنیم... بیچاره ما مدعیان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است...
مناجاتی زیبا از خواجه عبدالله انصاری:
بارالها؛
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
نكند فرق به حالم
که برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...
آمین
همونجا که سید علی قاضی تو کتاب کهکشان نیستی میگن :
روز و شب در آرزویِ محبوس در سینهام میسوختم و در هر فراغتی که برایم ممکن میشد دورکعت نماز میخواندم ؛ دست به سوی آسمان بلند میکردم و فراهم شدن سفر به نجف را از خداوند میخواستم ..
دقیقا همونجا :)
هدایت شده از •سیودو | فیاض•
ای که با یک سنگ کوچک
خاطرت گِل میشود،
مشکل از اطفال شیطــان نیست،
دریا نیستی!
#شاه_بیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو درست کردم
برای وقتایی که دلم تنگ میشه:)
آقایرئوف
در کنار تو نامم سلامت است، سعادت است. دلم همسایگی خداست. روحم دردهای شفاگرفته است.
دلم را برهنه بر دست گرفته ام و روبه روی تو نماز شده ام. قبله را جز سوی نگاه تو نمیدانم پاسخ سؤالهای آغشته به رنج را جز صدای آینه زار خانه ات نمیدانم.
پاییزی که چهار فصل غزلهای من است در زیارت رحیمانه تو به هم میریزد. برگهایی که در من فرو ریخته اند، در کنار تو به شاخساران خویش بر میگردند. تو مرا بشکوفان. تو مرا جواب باش. تو مرا در باران بهبود زندگانی حل کن.
من به اعجاز اجدادی تو سخت پابندم.
من به رنگ آسمان قصرت اعتقاد دارم.
به گنجشکهای زیارتگاه تو مؤمنم.
دل خوشی مناند، جادههایی که به بادیه شرق میرسند.
آدمیزاد
🔗 @usddrr313
الحقیر!
اینو درست کردم برای وقتایی که دلم تنگ میشه:) آقایرئوف در کنار تو نامم سلامت است، سعادت است. دلم
دقیقا برای همین لحظه درستش کردم🥲
الحقیر!
اینو درست کردم برای وقتایی که دلم تنگ میشه:) آقایرئوف در کنار تو نامم سلامت است، سعادت است. دلم
تو کمان کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین
همه ی غمم بود از همین
که خدا نکرده خطا کنی :)
یکی از عللِ اینکه گفتهاند #حاجات_کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم.
اگر خدای متعال کمک نكند، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. شاید در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه بسته بود و یا حادثهای پیش آمد.
بنابراین، هر چیز را از #خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچکترین اشیا را و حتّی قوت روزانه خود را...
بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ما - که میگوییم «من» و خیال میکنیم
مجمع نیروها ما هستیم - بشکند.
این «من» انسانها را بیچاره میکند... :)🍃
#سیدعلیخامنهای💚
میگُفت :
#طلبه ها باید
انقدر با #خانومشون
مهربون باشَن،
که همه ی دُختراا،
دلشون بِخواد
با #طلبه ازدواج
کنن...♥️
#شهید_عباسی
آیتالله مجتهدی تهرانی میگفتن :
گاهـی انسـان بايد بنشـيند با نفـس خود حساب كتاب كند.🧮
پدر ما را اين نفس در مى آورد.
به نفس خود بگوييد:
تا كى؟! چقـدر؟ بس است ديگـر! به فكرِ خودت باش..