#امام_حسن مادرم رفت،پدررفت،حسن جان هم رفت بعداز این قول بده تا تو کنارم باشی #سیدحسین_میرعمادی شام شهادت امام حسن مجتبی(ع) آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🏴

🔴 خطر واکسیناسیون سراسری ♻️ در بیماری‌های تنفسی که منبع حیوانی دارد، نمی‌توان با واکسیناسیون آن را ریشه کن کرد. واکسیناسیون سراسری همه مردم فاجعه است!!! بعد از ده سال نصف جمعیت از بین خواهد رفت! برداشتن شرط سنی اشتباه است. دستور #جهاد_تبیین و روشنگری صادر شد ! به فرمان رهبری #افشاگری_کنید ! حقیقت کرونا را بگوئید ! #واکسن و کرونا سلاح دشمن علیه اسلام‌گرائی ، عقلانیت ، اربعین و ظهور.. اخیرا از پروفسور کرمی هم ناامید شده بودیم ،چه عجب‼️ حتما حتما ببینید و نشر دهید 👉 🙏و لطفا فقط جلوی پاتون رو نبینید،آینده رو هم ببینید

#پاسخ_به_شبهات #شبهات #شبهه_48 ❌ امروز گفتیم، فردا چی❗️ 💎از مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🏴

🔴 خطر واکسیناسیون سراسری ♻️ در بیماری‌های تنفسی که منبع حیوانی دارد، نمی‌توان با واکسیناسیون آن را ریشه کن کرد. واکسیناسیون سراسری همه مردم فاجعه است!!! بعد از ده سال نصف جمعیت از بین خواهد رفت! برداشتن شرط سنی اشتباه است. دستور #جهاد_تبیین و روشنگری صادر شد ! به فرمان رهبری #افشاگری_کنید ! حقیقت کرونا را بگوئید ! #واکسن و کرونا سلاح دشمن علیه اسلام‌گرائی ، عقلانیت ، اربعین و ظهور.. اخیرا از پروفسور کرمی هم ناامید شده بودیم ،چه عجب‼️ حتما حتما ببینید و نشر دهید 👉 🙏و لطفا فقط جلوی پاتون رو نبینید،آینده رو هم ببینید

#خاطره3697 سلام دوستان.دیشب با همسرم رفته بودم بیرون از جلو یه فست فودی رد شدیم، دیدم چهار نفر ۲دختر و۲ پسر جوون نشستن روی صندلی( یادم نیست داشتن شام میخوردن یا منتظر غذا بودن) دخترا با یه وضع افتضاحی یکیشون فقط یه دونه از اینایی که حالت دستمال سر هست،از اونا سرش بود موهای بلندش از پشت کلا بیرون بود اون یکی یه لباس حالت کت وشلوار تنش بود،قد شلوارش تقریبا ۸۰ ، با موهای بلند کلا بدون روسری 😱 ما کمی اونطرف تر جایی کار داشتیم اولش که رد شدم فقط یکی دوباری برگشتم نگاهشون کردم که متوجه بشن ولی ندیدن، منم رد شدم و رفتم وقتی کارمون انجام شد دوباره از همون مسیر باهمسرم برگشتیم و از جلوی اونا رد شدیم ولی بازم دیدم با همون وضع نشستن خیییلی راحت کمی که دور تر شدیم دیدم واقعا نمیشه بی تفاوت رد شد به همسرم گفتم بیا بریم داخل مغازه فست فودی فروشنده ش یه خانم بود سلام وخسته نباشید گفتم، بعد یه همچین مکالمه ای بینمون رد و بدل شد گفتم خانم این مشتری های بیرون مربوط به مغازه شما میشن؟ -بله +الان این دوتا خانم چیزی سرشون نیست یه تذکر بهشون بدید -خانم من مسئول حجاب خودمم،شما الان دوست داری با چادر بیای اینجا اون خانومم دوست داره اینجوری بیاد گفتم چادر من قانونی رو نقض نمیکنه -فقط این یه نفر نیست روزی ۵۰تا آدم اینجوری میاد اینجا آخر شبا بیا ببین مردای آرایش کرده میان و.... من که نمیتونم به اینا نفروشم پس جنسمو چجوری بفروشم و.... منم گفتم درسته ولی اگه شما نگید منم نگم پس کی باید جلوشون بایسته؟ من نمیگم که شما بهشون نفروشید ولی یه تذکر بهشون بدید گفت خانم شما میتونی برو تذکر بده ببین دوتا فحشم بهت میده گفتم: شما از صبح اینجا زحمت میکشید برا نون حلال ان شاءالله خدا برکت بده به کسب وکارتون ولی اگه بخواد اینجوری باشه من مجبور میشم به اماکن بگم گفت باشه منم دیگه اومدم دوباره داشت میگفت خانوم من مسئول حجاب خودمم که دیگه من داشتم از مغازه خارج میشدم دیدم یه آقایی اومد، گفت خواهر من! شما درست میگی دیگه صلوات بفرست (بعد یه داستان عجیب و غریب تعریف کرد که خیلی نفهمیدم چی میگه می‌گفت دو ماه پیش بابامو کشتن و...😳 نمی‌دونم اصلا چه ربطی به این موضوع داشت مثلا میخواست بگه به جای این که به حجاب گیر بدید برید قاتلا رو جمع کنید😕 من فقط سرمو انداختم پایین تا حرفش تموم بشه زودتر برم) ادامه👇

#خاطره3698 اومدیم بیرون ،رفتم سمت میزی که دختر و پسرا نشسته بودن آروم گفتم خانوم شالتو سرت کن -من همینطوری راحتم،شما ناراحتی؟! +نمیشه که قانونه بعدش پسری که بغل دستش نشسته بود دست زد به لباس دخترِ و بهش گفت سرت کن خودشونم مونده بودن چیکار کنن، چون اصلا چیزی نداشت که سرش کنه گفتم که بی روسری اومده بود یهو اون یکی دختری که فقط دستمال سر داشت ،گفت ببین گیر نده برو دیگه اون دختری که روسری نداشت شروع کرد گفت الان روزی ۳ساعت برق میره،فلان جا دزدی شده همینجوری پشت سرهم می‌گفت ... منم میخواستم بهش بگم قبول دارم منم اگه دستم برسه به اونا هم تذکر میدم خلاصه این شروع کرد بلند بلند حرف زدن یهویی یکی از همون دو تا پسر که اولِ بحث ما پیش ماشینش بود، اومد داد زد که چیه چیکار دارید چرا تشنج درست میکنید..... همسرم میخواست آرومش کنه صداش زد گفت شما یه چند دقیقه بیا داد زد من کاری با تو ندارم نزدیک بود به همسرم حمله کنه ،همینجوری داد وبیداد میکردن ،چند نفر دورمون جمع شدن ما ازشون فاصله گرفتیم که زنگ بزنیم پلیس بیاد همون پسری که اول به دخترِگفت شالتو سر کن اومد باحالا دعوا گفت آقا چیکار می‌کنی مثلا گوشی دستت گرفتی که چی؟قطع کن دست برد طرف زنجیری که توگردنش بود گفت منو اینجوری نگاه نکن من خودم طلبه بودم😂😂 خواهر و مادر منم مثل ناموس شماهستن(فکرکنم منظورش این بود که محجبه هستن) آقا شما امربه معروفتو کردی، نهی از منکرتو کردی خیلی ممنون برو دیگه حالا همزمان با پسر که داشت حرف میزد همسرم داشتن به پلیس آدرس میدادن، متاسفانه انقدر پلیس لفتش داد که دیگه اوناهم داشتن سوار ماشینشون می شدن برن اصلا ناراحت نیستم از اینکه تذکر دادم فقط اگه به نظرتون جایی از تذکرم اشکال داشته ممنون میشم نقد کنید اول اینکه کسی تجربه داره، اینجور موارد رو میشه به اماکن گزارش داد یانه؟(با توجه به اینکه مشتری اون فست فودی بودن و خود فروشنده می‌گفت هر روز کلی آدم اینجوری میاد اینجا) دوم در مورد نحوه تذکرم اگه نقدی هست بفرمایید خواهرای عزیز ببخشید طولانی شد

🦋 ادامه گفتگو با دوستانم در بهشت برزخی... 🦋 "آن‌سوی مرگ" جلسه_سی‌‌_و_چهارم آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🏴