eitaa logo
مرکز تخصصی امربه ‌معروف 💕 (موسسه موعود)
86.5هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
5.9هزار ویدیو
595 فایل
تحت اشراف علمی استاد علی تقوی ادمین: 😊 Eitaa.com/amr_nahy123 دوره های مجازی: 🎁 amrn.ir/c کانال نظرات فراگیران👇🏻 amrn.ir/nazar درخواست خرید کتب، سی‌دی و بازیها: 📚 ziadat.ir ♥️ aamerin.ir آپارات موسسه 💻 aparat.com/aamerin_ir تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام و خداقوت موضوع : حمـایـت اطرافیـان موقـع امــر بہ معــروف 📿نماز عید فطــر ڪه تمــام شد، چشمم افتاد به وسط جمعیّت، تعجّب ڪردم، طـرف نمـاز عیـد رو خوانده بود ولی از پشت و جلو موهاشو افشـون و پریشـون ریخته بود یه بلوزی هم پوشیده بود ڪه مثلا مانتوش بود😳 تو دلم گفتم خدایا این دیگہ چرا؟؟😔خطبـه شروع شـده بود، طرفـم خیلی از من دور بود، هر چی نگاه کـردم دیدم نخیر، انگار نه انگار هیچڪس هیچ چی نمیگه، همہ فقط دارن مثل ماست یا همــون سیب زمینی نگاه میڪنن😏 تو دلم گفتم خدایا کاش بیاد از این سمتـی ڪه ما نشستیم بره، تا من بخوام خودمو بهش برسونم از دستم در رفتـه😬 قربونـش برم خدا هم سریع اجابت ڪرد😅چند صف جلوتر از من خواستن ڪه برن، بدو بدو خودمو رسوندم بهشون، مادربزرگه خودشو کامل با چادر پوشانده بود، مادره هم مانتویی بود و کمی موهاش بیرون بود . . . به سمت دختر خانم برگشتم و گفتم : سلام، طاعات قبول، شما ڪه نماز میخوانید، حیفه، حجابتونم رعایت کنید! برگشت وگفت: چه ربطی داره؟😒 ❗️گفتم ربطش به اینه که هم نماز و هم حجاب و هم بقیه واجبات توی قرآن اومده، اگه اون رو عمل میکنید، این حجابم جزء احکامی هست که تو قرآن آمده و باید رعایت بشه! ان شاءالله از این به بعد اینم رعایت کنید، دیگه کفشاش رو پوشیده بود داشت میرفت که برگشت گفت: فکر نکنم بتونم! که دیگه منم برگشتم سر جام نشستم، بعد دیدم از اون سمت دوباره برگشت به طرف ما و بلند گفت : منو توی قبر خودم میگذارند و با عجله میخواست بره که منم بهش گفتم : عزیزم من وظیفمه بهت بگم. و پشت بندش میخواستم بگم اتفاقا منم برای قبر خودمه که امــر به معــروف و...میکنم که دیگه گذاشت رفت🤦‍♂ ✅ اما صدای بقیهٔ نماز گزاران رو شنید که خطاب به من میگفتند، حق باتوعه، راست میگی و... البته شاید اینجا مکان هم تاثیر گذار بود، چون اکثراً افراد مذهبی حضور دارند، اونم عید فطر که طبیعتاً انتظار میرفت از گناهکار حمایت نکنند وحامی آمــر به معــروف باشند☺ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
سلام وقت بخیر مدتی پیش تو تاکسی بودم که موقع حرکت ، آقای راننده موسیقی پلی کردن بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم که آیا تذکر بدم یا نه! دلو زدم به دریا و گفتم که اگر میشه صدای موسیقی رو کم کنید ممنون میشم و ایشونم با ملایمت گفتن چشم ، و صدای موسیقی رو قطع کردن ، و تشکر کردم ازشون خلاصه که بیشتر سوال میپرسیدن چه آهنگ هایی حرامه و درباره امر‌به‌معروف‌ونهی‌از‌منکر‌ صحبت کردیم تا مقصد بعدم تشکر کردن از اینکه به سوالاتشون جواب دادم و ... و همچنین تشکر میکنم از شما و محتوای خوبتون که باعث شد من بیشتر به این واجب (امر به معروف و نهی از منکر) توجه کنم و به سادگی از کنارش نگذرم🙏🌺 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام، بعد از مدتی معطلی، بلاخره اتوبوس آمد، با خوشحالی سوار شدم نیم نگاهی به داخل آن انداختم، تعداد کمی مسافر داشت. چادرم را جمع کردم و تن خسته ام را روی یک صندلی خالی انداختم، بعد از چند دقیقه به ایستگاه دانشگاه آزاد رسیدیم، بخاطر تعطیلی کلاسها، مسافری در ایستگاه نبود. اتوبوس راه افتاد ولی ذهنم ناخودآگاه، خاطرات قبل از دوران کرونا را مرور کرد که معمولا همیشه این ایستگاه پر از دانشجوهایی بود که بلافاصله بعد از توقف اتوبوس به سمتش هجوم می آوردند تا بتوانند خودشان را درون آن جا بدهند و بعد از آن باید شاهد پوشش نامناسب و موهای بیرون ریخته و چهره‌های آرایش کرده‌ی دخترهای دانشجو باشم و از خودم می پرسیدم که اینجا دانشگاه است یا سالن مد و آرایش؟؟! و بعد از آن با خودم کلنجار می‌رفتم که آیا باید امر به معروف کنم یا شرایطش مهیا نیست و تأثیری ندارد و... ؟ توجیه هایی که از زیر این واجب فراموش شده، شانه خالی کنم. تک تک این فکرها در سرم موج می زد و از شیشه‌ی اتوبوس بیرون را تماشا می کردم که ناگاه نگاهم روی خانمی قفل شد😒 آرایش غلیظی روی صورتش داشت و شالی را آزاد روی سرش انداخته بود که موها و گردن و حتی گوشهایش را به تماشاگرانش نشان می‌داد، همان موقع از روی نیمکتی که نشسته بود، بلند شد و به قصد سوار شدن به سمت اتوبوس آمد. وقتی در ایستگاه متوقف شدیم، پا به داخل گذاشت و با غروری کاذب به آخر اتوبوس رفت و روی صندلی نشست، در این فکر بودم که چرا مثل بقیه ماسک ندارد تا حداقل نیمی از صورتش پنهان باشد، باز همان درگیری فکری به سراغم آمد و توجیه‌های همیشگی مانع تذکر دادن می‌شد.. اما وضع ظاهریش به گونه‌ای بود که نمی توانستم بی تفاوت باشم، سرم را به عقب برگرداندم فاصله‌اش با من زیاد بود پس صدایم به او نمی‌رسید و ماسک هم نمی گذاشت که بتواند با لب خوانی منظورم را متوجه شود، بنابراین مدت کوتاهی به او خیره شدم تا به من نگاه کند، وقتی نگاهش به من افتاد با اشاره‌ی کوتاه دستم به سمت سرم در حالی که به صورت پانتومیم شال فرضی را به جلو می کشیدم، به او فهماندم که حجابش را درست کند. او هم با لبخند ملیحی شالش را جلوتر آورد و گفت اینجوری خوبه؟ که البته نه با صدایش بلکه با لب خوانی متوجه شدم که چه می گوید، من که ماسک داشتم با باز و بسته کردن چشمم حرفش را تأیید کردم، بعد با خودم گفتم حجابش کمی قابل قبول شد کاش آرایش صورتش را هم می توانستم با یک پانتومیم دیگر، از صورتش محو کنم. با این فکرم خندیدم و برای هدایت و عاقبت بخیری خودم و همه‌ی جوان‌های پر شر و شور جامعه، دعا کردم☺️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* تو واگن🚇 خواهران که بودم، با اینکه اکثریت، شل حجاب بودن، ولی یه خانومی که مقابل بنده بود و پشت بهم، کشف حجاب بود! خیلی تقلا کردم رهنمودش کنم، تو جزع و فزع بودم حسااااااابی، تا اینکه دو مرد👥 دستفروش وارد واگن ما شدند! یکی از سمت راست، دیگری از سمت چپ، فرصت رو غنیمت دیدم و دم گوشش گفتم: آقایون آمدن، روسری تو بنداز رو سرت، افتاده چپ و راست رو یه نگاهی انداخت و چند لحظه مکث و بی‌اعتنایی کرد و دیدم شالش روکشید رو موهاش. دوباره خم شدم تو گوشش گفتم درود👌 به اون شیری که مادرت داده از حرفم خوشش اومد😊 برگشت با لبخند رضایت گفت: چطور مگه؟ گفتم : برای اینکه محرم و نامحرم سرت میشه و تذکر روی جانت تاثیر داره، معلومه لقمه حلال خوردی . .💐 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* امر به معروف جالب امام‏ (ره) در جلسه‌ی دیدار مردم امام خمینی (ره)‏ هرگاه شرایط نهی از منکر و امر به معروف وجود داشت،‌‎ بی‌درنگ وظیفه خود را انجام می‌دادند. پس از فوت‌‎ ‌‏آیت الله کاشانی، عده‌ای از اقشار مختلف مردم تهران برای‌‎ ‌‏دیدن حضرت امام به قم آمدند، آنها با صدای بلند می‌گفتند :‌‎ ‌«الکاشانی رَجَع الینا مرجعاً» یعنی اگر کاشانی به رحمت‌‎ ‌‏خدا رفته است، ولی به جای ایشان خمینی به ما برگشت و‌‎ ‌‏در واقع فردی به ما داده شد که تمام خصوصیات کاشانی‌‎ ‌‏را دارد، به اضافۀ اینکه مرجع هم هست.‏ در همان مجلس یک نفر که جلو آمد تا دست امام را‌‎ ‌‏ببوسد، انگشتری طلا در دست داشت، در همان حال که‌‎ می‌خواست دست امام را ببوسد، امام دست او را نگه‌‎ ‌‏داشت و فرمود: «عزیزم! این انگشتری برای مرد حرام است،‌‎ ‌‏شما این انگشتر را درآورید و انگشتر دیگری دست بکنید» آن شخص هم با اختیار و رضایت، همان جا انگشتر‌‎ ‌‏طلا را از دست بیرون آورد‏. منابع: (کتاب پا به پای آفتاب، ج۴ ص۱۴۹، راوی: آیت‌الله مسعودی، کتاب سبزتر از سبز مهدی غلامعلی ص۲۲ - کیهان) 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* تازگی ها یه مغازه باز شده تو خیابونمون لباس زنانه و جوراب و ... می فروشه امروز که کار داشتم با عجله داشتم رد میشدم که موسیقی🎼 شاد با صدای بلند به گوشم خورد، اول فکر کردم ماشین بود بعد متوجه شدم مغازه ای که تازه باز شده است! به خودم گفتم یادم باشه برگشتم بهش تذکر بدم، همینجوری که داشتم برای کارم میرفتم همش فکر میکردم چجوری بهش بگم که جبهه نگیره؟ بعد برگشتم و رفتم داخل مغازه و تشکر و خوش آمد بابت مغازه ای که تو محل و خیابان ما زده کردم و گفتم خیلی خوشحالم که شما و همچین مغازه ای توی خیابان ما باز شده بعد گفتم : صدای موسیقی تون خیلی زیاده 🔊و اصلا در شان شما و این محله نیست که کاسب بخواد موسیقی شاد با صدای بلند بذاره، اول انکار کرد، بعد قبول کرد و به دخترش که تقریبا ۸ ساله بود گفت : صدا رو کم کن و منم تشکر کردم اومدم بیرون . . 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام وقت بخیر، خداقوت، میخواستم از نهی از منکری که انجام دادم بگم شاید برای دیگران هم مفید باشه. رفته بودیم پارک، یک خانم داشتند تاب بازی میکردند و روسری شون هم افتاده بود و اصلا عین خیالشون هم نبود . . من با خواهرم رفتیم کنار تاب ایستادیم و گفتم خانم روسریتون افتاده! گفت: میدونم، منم گفتم خب بزارین سرتون و گفتن منتظر دستور شما بودم! ولی من چیزی نگفتم، ایشون هم از تاب پیاده شدن و روسریشون رو هم گذاشتن سرشون اولش با استرس رفتیم و ترسیدیم که دعوا بشه اما به لطف خدا همه چی خوب پیش رفت. تازه ایشون با لحن خوب گفتن: شما تاب بازی نمیکنین؟😊 گفتیم نه ممنون و از اونجا رفتیم. ما قرار نبود بریم پارک، قرار بود جای دیگه ای بریم، ولی رفتیم پارک و چند دقیقه بعد اون خانم رو دیدیم و تذکر دادیم بهش... حکمت خدا بود🌷 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام، داشتم از کلاسم برمی‌گشتم به خانه، در فاصلهٔ خیلی کمی از کلاسمون مسجد بود و شنیده بودم که اگه توی مسجد بریم و بشینیم و فکر کنیم، خیلی خوبه، چون توی محیط خیلی خوبی هم قرار گرفتیم. با اینکه خسته بودم، رفتم داخل و از پله ها بالا رفتم، شنیدم صدای روضه میاد، پس با شوق بیشتری رفتم به طبقه بالا رسیدم که متوجه شدم مراسم ترحیم هست (صلواتی برای سلامتی امام زمان (عج)، شادی روح ایشان) رفتم داخل و دو رکعت نماز خواندم و بعد اومدم بیرون که صاحب مراسم با اصرار به من گفتن که بسته بردارم، نمیخواستم، ولی چون اصرار کردن برداشتم و تشکر کردم توی راه برگشت به خانه،برای دیدن جایی از مسیری رفتم که هیچوقت نمی رفتم! که دیدم دختری که خیلی ازم دور بود، شال از سرش افتاده و حتی تی‌شرت تنش هست 😳 الحمدلله رفتم تا تذکر بدم چون میدونستم اگر جلوش گرفته نشه، روز به روز بیشتر میشه، با اینکه از من دور بود، دویدم و رفتم و صداش زدم که برگشت به سمتم! صلیبی دور گردنش بود و احتمال دادم شاید مسیحی باشه! با محبت بهشون گفتم: عزیزم حجابتون مناسب بیرون نیست ... اینجا کشور اسلامیه☺️ خیلی ناخودآگاه بسته رو دادم دستش، با اینکه تعجب کرده بود، ولی تشکر کرد و بسته رو گرفت و رفت😄 من هم برگشتم و متوجه شدم که همه اینها حکمت خدا بوده که من برم مسجد و بسته خوراکی رو بگیرم و از مسیر جدید برم و بتونم به ایشون تذکر بدم! من ۱۴سالم هست و گفتم تا جوونای همسن من بدونن که به اونها هم واجبه، پس شجاع باشن و نسبت به خواهر و برادرانشون بی تفاوت نباشن😊 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام، به همراه تعدادی از دوستان، به صورت خانوادگی به فضای سبزی در خارج از شهر رفته بودیم، 🌳 فرشها را که پهن کردیم، آقایون روی یکی از فرشها نشستند و طبق معمول، مشغول کارشناسی مسائل اقتصادی و سیاسی کشور شدند و ما خانمها هم روی یکی دیگر از فرشها دور هم نشستیم و همانطور که مشغول درست کردن سالاد بودیم و مقدمات ناهار را آماده می کردیم، از در و دیوار و هر چیزی که به ذهنمان می رسید، ایده و نظر می دادیم. در همین موقع با صدای بلندِ آهنگی، از جا پریدیم، به اطرافمان نگاهی انداختیم تا اینکه منبع صدا را پیدا کردیم، آن آهنگ متعلق به سیستمِ صوتیِ بی‌نقصِ یک ماشینی بود که دورتر از ما کنار درختی متوقف شد و از داخل آن تعدادی از پسرهای جوانِ پر شر و شوری، پیاده شدند و در حال خندیدن و شوخی کردن، وسایلشان را از صندوق عقبِ ماشین بیرون می آوردند. زمزمه های خانمها هم شروع شد که بهتر است از اینجا برویم، همسر من از جایش بلند شد و به سمت آن ماشین رفت، یکی از خانمها بلافاصله به من گفت : « چرا نشستی؟ سریع برو جلوی شوهرت رو بگیر» گفتم:« برای دعوا که نمی رود فقط به آنها تذکر می دهد» یکی دیگر از خانمها هم با نگرانی گفت : « برای آنها که تذکر و دعوا فرقی نمی‌کند، ممکنه چاقویی یا قمه‌ای داشته باشند، خیلی خطرناکه» با تعجب گفتم : « چرا این اتفاق ساده رو جنایی می‌کنید؟ امر به معروف واجبه و من در این مواقع بجای اینکه جلوی شوهرم رو بگیرم، مشوقِ او هم هستم» نگاه بقیه هم نشان می داد که اُمیدی به نتیجه‌ی کار همسرم ندارند و حتی با نگرانی منتظر اتفاق ناخوشایندی هستند، اما مدت کمی بعد، صدای موزیک قطع شد و همه با چشمهای گشاد شده از تعجب، به آن صحنه‌ی دور از انتظار که دست دادن و خداحافظی همسرم با آن جوانان بود، خیره شده بودند و او با همان آرامشی که رفته بود، گام برمی داشت و به ما نزدیک می شد. وقتی روی فرش کنار آقایون نشست، یکی از آنها که زودتر از بقیه از شوک درآمده بود، پرسید : « به آنها چه گفتی که اینقدر زود قانع شدند و آهنگ را قطع کردند؟» با لبخندی که لبهایش را زینت داده بود و مرواریدهای سفید دندانش را به نمایش می گذاشت، گفت : « آهنگ رو که قطع نکردند فقط صدایش را پایین آوردند تا ما اذیت نشویم» یکی دیگر از آنها پرسید : « خب همین هم دور از انتظار ما بود چگونه حاضر شدند که صدای موزیک را کم کنند؟» همسرم جواب داد : « فقط گفتم که برای رفع خستگی یک هفته کار کردن و کسب آرامش و شارژ مجدد بدن، به اینجا آمده ایم، اما این صدای بلند سیستم صوتی شما، مانع است، الان حتی اگر شما مداحی را هم با صدای بلند می گذاشتید، مزاحم آسایش ما بود، لطفا مراعات حال ما را هم بکنید. 🌿با شنیدن این حرف، همه سکوت کردند شاید با خودشان فکر می‌کردند که چرا اینقدر در ذهنشان، این واجب فراموش شده را، سخت تصور می کنند در حالی که در بیشتر مواقع به آسانیِ آب خوردن است. 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* خاطره‌ۍ یه هموطـن از امـر به معـروف با روۍ خوش: 🌱یکی از دوستان میگفت داشتم میرفتم خانه، توۍ راه دیدم از یه مغازه یه خانم مانتویی با ظاهر نامناسب با دختر و پسرش از یه مغازه بیرون اومدن. لباسی ڪه تن دختــر خانم ۱۰، ۱۱ ساله اش بود، جوراب شلواری توری زنبوری مشکی با یه پیراهن کوتاه آستین توری مشکی که این لباس رو الان توی عروسی‌ها، خانمها میپوشن و موهای بلند دخترشون که از بالا دم اسبی کرده بودند.😒 منکه دیدم خیلی دلم آشوب بود، این دختر با این وضع😔 یه مردی ببینتش و کلی فکر و خیال🤭 حدود پنجاه، شصت متر ازشون دور شدم، توی این مدت چندبار برگشتم نگاهشون کردم، ولی همش فکرم مشغول اونها بود😕 تا اینکه تصمیم گرفتم برم دنبالشون😊بدو بدو رسیدم بهشون وارد کوچشون شدن، منم دنبالشون رفتم، قلبم تند تند میزد... توی دلم توسل کردم یا خانم فاطمه زهرا(س) یا خانم فاطمه زهرا(س) کمکم کن، صدا زدم : خانم ...خانم ...✋🏻 برگشت عینک آفتابیشو داد بالا و گفت: بله😎 فرصت ندادم، با روی خوش گفتم سلام، دختر شماست؟😍 گفت: بله، گفتم: ماشاالله چه خوشگله😍 گفت: ممنونم😊 گفتم: خدا براتون نگهش داره، به این خوشگلی، مواظبش باشین، اینجور نیارینش بیرون😊 بپوشونینش😊 بپوشونینش🙃 و برگشتم و از کوچه اشون خارج شدم😉 توی دلم میگفتم اگه دوستای محجبه‌ۍ من هر کدوم که این موارد رو میبینن، اگه توی مسیر رفت و برگشت این خانم چندین بار تذکر با زبون و روی خوش بشنون، حتی اگه خوششون هم نیاد ولی حداقل بیرون اومدنی میگه این لباسهارو نپوش همش گیر میدن!!😐 نظر شما چیه؟ اگه هر کدوم از ما این واجب رو به خودمون بقبولونیم و مثل نماز بهش پایبند باشیم قبح خیلی از گناهان نمیریزه!. دوست من، من و تو فردای قیامت مسئولیم و باید جوابگو باشیم، پس روش صحیح امر بمعروف رو یاد بگیریم. 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
270.3K
📌اگر برادران و خواهران دینی ببینند کسی مرکتب گناه شده وظیفه دارند اون فرد رو نهی از منکر کنند 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️مۍخــواهـی مــن ڪلاً بمـیــرم، شمـا راحـت شــی⁉️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام خدمت شما عزیزان من قبلاً یه خانم مذهبی رو تشویق کردم به امربه معروف کردن و تراکت دوره آموزشی رو هم بهشون دادم که شرکت کنند و خیلی برام جالب بود که چندوقت بعد ایشون وقتی منو دیدن، بهم گفتن: از وقتی که شما بهم گفتی امـر به معـروف باید بکنیم، من دوره رو شرکت کردم و از اون موقع دارم انجام میدم😊 البته من ایشون رو یادم نمیومد ولی اون خانم منو کامل یادشون بود😅 فقط دوباره بهش گفتم که خیلی کار خوبی انجام میدی👏مطمئن باش خدا یاریت میکنه فقط یه چیز دیگه هم حتماً انجام بده و اون اینڪه دیگران رو هـم تشویـق ڪن ڪه حتما امــر به معــروف کنند.👌 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
318.5K
🔵 آیا ببینــم و چیزۍ نگــم⁉️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀خاطرات امــر به معــروف در شمـال🍀 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امر به معروف در 😳 🤯مگه توی این وضعیت میشه به مردم تذکر داد که داشته باشن😨اونم توی سواحل شمال😱 http://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda به کانال آمرین بپیوندید👆
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ 🌱روش جدید و جالب تذڪر👌 دیروز در دو خانم کشف حجاب جدا از هم سوار مترو شدند، الحمدلله رعایت حجاب دادم و طبق معمول جواب های تکراری منم برگشتم بلند با این مضمون گفتم :📣 خانمها کشف حجاب هر جا دیدید عکس بگیرید بفرستید 113 و 114، بعضی از اینها عضو سازمان‌های جاسوسی و مجاهدین و ... هستند که به صورت گروهی میان در مکان‌های عمومی و ...! یکی از بی حجاب ها که دیگه باهام بحث نکرد و کرد و حتی فکر می‌کنم از ترس عکس، روشم برنمی‌گردوند و مسافر روبروئیش هم شروع کرد بهش اعتراض کردن اما یکی دیگه اشون که نوجوان و مدرسه ای بود شروع کرد به بحثهای سیاسی و اقتصادی کردن که جالبه چهار پنج نفر از مسافرین که مانتویی هم بینشون بود شروع کردن باهاش به بحث کردن و مخالفت کردن وحتی بهش یه جورایی می دادن مقنعت رو سرت کن به خاطر اینکه عکست رو نگیرن البته یه چند نفری هم به شوخی گرفته بودن و می گفتن خوب عکس بگیرن، ولی هیچ کدوم نه کشف حجابی کردن و نه درگیری و دعوایی و فقط یه سری بحثهای معمول اقتصادی و شبهه های معمول رو مطرح می‌کردن شبش هم در به همین صورت تقریبا اتفاق افتاد و حتی کشف حجاب کرده شالش رو سرش کرد☺️ امروز هم در اتوبوس سوار شدم، دو تا خانم کشف حجاب سوار شدند، همون ابتدا بهشون رفتم تذکر دادم حجابتون رو رعایت کنید و به حرف نکردن و متاسفانه 😔باز هم یه خانم مانتویی محجبه شروع کرد به دفاع از کشف حجاب منم برگشتم گفتم خانمها هرجا کشف حجاب دیدید عکس بگیرید و بفرستید برای 113 و 114، بعضی از بی حجاب ها از اعضای مجاهدین، بهائیت، سازمان های جاسوسی اند، که به صورت گروهی میان بیرون و... هم اون مدافعشون دیگه ساااااااااااکت شد و هم هیچ کس دیگه ای ازشون حمایت نکرد و هم خودشون ساکت شدند ✌️ ضمن اینکه یه خانمه دیگه هم بلند بلند شروع کرد به اعتراض کردن بهشون الحمدلله به برکت خون شهدا 🌷و ناراحتی ها و دلخوری های شدید از وضعیت حجاب، به تجربه ی شخصی، چند روزه شاهد شکسته شدن کم کم سکوت بعضی از مردم در مقابل کشف حجاب ها و تذکر بیش از پیش در فضای جامعه هستم 😍 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
318.5K
🔵 آیا ببینــم و چیزۍ نگــم⁉️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱) 🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!! ‌‌➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑 ➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟ ➖فورا گفت نه❗️ ➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔 ✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟 دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭 ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ➕‏به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته‌ی منو برآورده کن. ➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚 شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃 برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻 همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال... من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد.. منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... 💥الحمدلله شکر💥 خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ❁﷽❁ سلام خدمت دوستان عزیزم🌱 مدتها بود از اینکه در کنار همسرم بتونم تذکر بدم توی خیابان یه ترس گنگی داشتم، میگم گنگ چون خودمم علتشو نمیدونستم🤷‍♀️ شاید شاید، غرورم جلو همسرم جریحه دار میشد که فحش بخورم، بعداز مدتها کلنجار و فکر، با خودم گفتم🤔 اگه همسرم یه خانم محجبه تو خیابون ببینه در حال تذکر حتما طرفداری میکنه از حق و دستور خدا! حالا اون خانم محجبه همسرشه😊 یا برعکس اگه من بخوام تذکر بدم و ببینم یه آقایی شبیه همسرم از کنارم رد میشه دلم قرص میشه که یه مرد مومن و مذهبی همین حوالی هست و اگه اتفاقی بیفته هوامو داره... با همین استدلالها امروز یه ساعتی رفتیم بیرون، چندین مورد تذکر دادم. خوشبختانه خود حضرت صاحب الزمان (عج) آبرو خرید برام و هیچکس بازخورد بد نشون نداد و این شد که طلسم تذکر در مقابل چشمان همسرم شکسته شد، خیلی خوشحالم💐🌿 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* چند وقت پیش من و خواهرم از شهرمون رفته بودیم شهر دیگه نوبت دکتر داشتم، برگشتنی سوار ماشینی شدیم که یه مسافر آقا هم همراهش داشت. راننده صدای آهنگ رو زیاد کرد، خواهرم که میدونست من با آهنگ میونه خوبی ندارم، چشمکی نثارم کرد و لبخند زد منم زنگ زدم به دوستم که از قضا طلبه هم بود و به راننده گفتم ببخشید میشه صدای آهنگ رو قطع کنید؟ تلفنم زنگ میخوره ! در پاسخ تلفن گفتم : سلام حاجیه خانم چه خبر خوبی، راستی من امتحان دارم این چند روزه گرفتار بودم هیچی نخوندم میشه بفرستی برام گوش کنم؟ تلفن رو قطع کردم اون آقای همراه دوباره آهنگ گذاشت، همزمان خواهرم چند تا پیامک فرستاد بعد یه ویسی رو باز کردم صداشو کم کردم گذاشتم دم گوشم، راننده که دید دارم گوش میکنم آهنگ رو خاموش کرد، اون آقا با اعتراض گفت چرا خاموش کردی تا برسیم دوره حوصله ام سر میره، ولی راننده گفت: می‌بینی که خانم گفت خاموش کنم من به گوش دادن ادامه دادم تا رسیدیم شهرمون، آخر سر من از راننده تشکر کردم و گفتم خیلی ممنون که احترام گذاشتید و آهنگ رو خاموش کردید، دعای من بدرقه راه شما ان شاءالله، همیشه پایدار باشید کرایه رو حساب کردیم رفتیم..🌱 و از این بابت خیلی خوشحالم و بگم که این رو مدیون هستم که بهم جرئت دادند ان شاءالله دست حق یارشون🤲 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام، من راستش اصلا فکر نمیکردم امر به معروف و نهی از منکر واجب باشه حتی بهش فکر نمیکردم😔 تا اینکه یک روز تو مدرسه یکی از کادرهای دفتر داشتند با دوستم صحبت می‌کردند و منم حرف هاشون رو شنیدم بعد گفتن یه آقای تقوی هستند که امر به معروف آموزش میدن من خیلی دوست داشتم بدونم مگه امر به معروف آموزش هم داره و چه جوریه؟؟🤔 به خاطر همین همون روز وقتی برگشتم خونه زدم تو اینترنت آقای تقوی امر به معروف، خب اولش نتونستم آدرسشون در ایتا رو گیر بیارم ولی از کسایی که فکر میکردم شاید ایشون رو بشناسن سوال کردم بعد از چند روز یکی از دوستام تو مدرسه گفتن که من دارم😃 بعد از این طریق تو کانال اصلی شون عضو شدم و دیدم که آموزش هم دارن نمیدونم چه چیزی منو آنقدر جذب کرد، تو کلاسها شرکت کردم و خیلی زیبا بود و دقیق مطالب استاد رو توضیح میدادن👌 بعد از اینکه📜 گواهیم رو گرفتم به همون دوستم گفتم تو شرکت کردی؟ گفت نه و همونی که استاد رو به من معرفی کرد من اون رو به دوره‌های آموزشی استاد دعوت کردم😏 الان خیلی راضیم و از تمام زحمات استاد و شما متشکرم💐 اون کادر دفتری که من رو آشنا کرد طرح امین مدرسه مون بود (نمیدونم در جریانید یا نه ولی هر مدرسه ای یه نفر رو داره که بچه ها باهاش دردودل می کنند یه حالتی مثل مشاوره داره ولی یکم فراتر از مشاوره) انشاءالله هممون احیاء کننده این دو واجب فراموش شده باشیم و بتونیم راه رو برای فرج آقا فراهم کنیم🤲🏻 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱 سلام، تازه ملبس شدم (لباس طلبگی پوشیدم) ۲ هفته هم نیست چند شب پیش که از جلوی باشگاه رد می‌شدم صدای بلندی از اونجا میومد..🎶🎶 تو خودم احساس بدی داشتم از اینکه شب علیه السلام بی‌تفاوت بگذرم😞 از طرفی هم باشگاه بود و حضور من در اونجا باعث تمسخر و حتی شاید کتک خوردن هم میشد..! متحیر بودم ... نزدیک۳-۴بار رفتم اونور خیابون و برگشتم 😐 بالاخره خدا به دلم انداخت که دست خالی نریم؛ ولی نه با چماق!☺️ از بالای همون باشگاه که مغازه بود یه بسته خرما گرفتم و رفتم داخل باشگاه! همین که منو دیدن چنتاشون خندیدن... رفتم سمت صاحب باشگاه! خرما رو دادم و مودبانه گفتم قابلتونو نداره و تذکر رو دادم. واکنششون غیر قابل انتظار بود🤗 کلی ازم تشکر کردن و صدا رو قطع کردند، حتی من رو تا دم در بدرقه کردند😃 عجله داشتم و زود رفتم، ولی مطمئنم اگر میماندم سریع باهم رفیق میشدیم. ✅ خلاصه خواستم بگم نهی از منکر یه کم میخواد و یه کم ، همیشه نباید چکشی باشه❗️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ❁﷽❁ سلاااام🌱 خییلی خوشحالم هم با استاد تقوی بزرگوار هم با واجب فراموش شده آشنا شدم☺️ قبل از کلاس کسی رو میدیدم بی حجاب یا کلا مورد دار اصلا پیش نمیرفتم و فقط تودلم غوغا میشد. ولی الحمدلله از زمانی که ثبت نام کردم و صوت های استاد تقوی رو گوش دادم و تا حدی کتاب رو خواندم، مصمم شدم واسه این راه و از زمان کلاس به اینطرف اگه جایی رفته باشم و موردی باشه با روی خوش تذکر میدم😊 تازه دارم سعی میکنم همسرم هم همراه کنم😁😁 ممنون استاد که باعث قوت قلب آمرین هستین، ان شاءالله همیشه سلامت باشین و در رکاب قائم آل محمّد🌻 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... https://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda به کانال آمرین بپیوندید👆
یه شب داشتیم با ماشین دوستم میومدیم 🚘 خونه که بحث مرجع تقلید شد، بهش گفتم: مرجع تقلیدت کیه؟ _گفت ندارم! گفتم: پس چطور نماز می‌خوانی؟😳 _ گفت : نمی‌خونم! شمر هم که امام حسین رو کشته نماز می خوند!🫢 اون شب و چند شب دیگه باهاش درباره اسلام و نماز گفتم، امروز دیدم اینو برام فرستاده🥰👇👇 [ داش، من عاشق شدم، عاشق کسی به اسم الله، بعد ۱۵ سال نماز خوندم، صبح دورکعت، ظهر چهاررکعت، شبم سه رکعت با چهار ] نمازهاش رو خونده و عاشق خدا شده❤️ فکر نمی کردم اثر کنه ولی اثر کرد!😍 تشکر از 🙏🏻 پرقدرت ادامه بدید💪 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ... https://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda به کانال آمرین بپیوندید👆