eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
82 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم کدام کوچه‌ی تنگی؟ کدام کافه‌ی دنجی؟ که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم ببند پنجره‌ها را، ببند پنجره‌ها را- -به روی من که اميدی به انتظار ندارم بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم اگر به خانه‌ی من آمدی، چراغ بياور که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
هرکه یار ماست میل کشتن ما می کند جرم یاران چیست دوران این تقاضا می کند
حالا که مرا چو سنگ دور افکندی بر قلب و دلم غمی چنین آکندی باشد، برو و دگر نکن یاد ز من من خارم و نیست بین‌مان پیوندی 😊
روزها با فکر او دیوانه‌ام، شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم، اما من اغلب بیشتر
ڪار قــلبم قبل تــو، تنها فقط پمپاژ بود حال، جاے عقل مـــن ، دستور صادر میکند...!😩😂😁 "
خلایق در تو حیرانند و جای حیرت است الحق که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر!
همین‌قدر از تو می‌دانم که بر خاکی نمی‌تازی مگر بر پشته‌ای از کشته‌ها پرچم برافرازی به ابرویت قسم وقتی غضب کردی یقین کردم که می‌خواهی مرا با یک نگاه از پا بیندازی بزن چنگی به گندمزار گیسویت مگر قدری زکات خون دل‌های فقیران را بپردازی به شرط آبرو با جان قمار عشق کن با ما که ما جز باختن چیزی نمی‌خواهیم از این بازی از این شادم که در زندان یادت گرچه محبوسم تو از من چون صدف در سینه مروارید می‌سازی
روزِ اندوه و شبِ محنت و ایامِ فراق خبرت نیست که چون می‌گذرانیم ای دوست هنوز نیازه😅
زیـبـای مـن ! روزی که رفتی با خودم گفتم : چیزی که دیگر برنخواهد گشت ، زیبایی است !
جـــز من کـــه تــــــو را قدر بداند ، مرو از من! ترســم کـــــــــه رقیبــــــان بنماینــــد تباهت ..
زیبایی چشمش همه را همدم ما کرد اشک وغزل و پنجره و ساعت و سیگار