eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غنچه ی صبحی دوباره باز شد آفتاب دیگری آغاز شد تا گلستان جهان سرشار زیبایی شود تا بهار مهرورزیدن تماشایی شود تا تو پلک مخملت را وا کنی تا سری بالا کنی تا سلامی باز با دنیا کنی تا دوباره عشق را با گوشه ی لبخند خود معنا کنی یادگار روزگار زرنگار مشرقی! صبح زیبایت بخیر ... شهراد_میدری ❣
۲۶ دی ۱۴۰۱
. بی هوا صدایم کن من لقب نمی‌خواهم، کم کن این تواضع را، نه! ادب نمی‌خواهم! با صدا بگو جانم؛ تا تو را صدا کردم  من فدا شوم‌های زیر لب نمی‌خواهم ❣
۲۶ دی ۱۴۰۱
تلخ است که راهِ خویش را گم کردی تاریکی و ماهِ خویش را گم کردی بایَست به آغوشِ خدا برگردی ای دل که پناهِ خویش را گم کردی
۲۶ دی ۱۴۰۱
هـوایت مــادرم دست از سرِ مــن برنمی‌دارد دلم آغوش می‌خواهد که غم از سینه بردارد نه آغــوش تو را دارم نه تــاب زنـدگـــانی را که دنیا بی‌تو زنــدان است و زندانم بیـازارد سید محمدرضا شمس (ساقی)
۲۶ دی ۱۴۰۱
دل‌گیرم و دل‌خون و دل‌آزرده و دل‌تنگ بگذار در آغوشِ تو خوشبخت بمیرم
۲۶ دی ۱۴۰۱
🍁 🍁 آن ڪه تاج سر من خاک ڪف پایش بود از خدا می‌طلبم تا به سرم باز آید گر نثار قدم یار گرامے نڪنم گوهر جان به چه ڪار دگرم بازآید
۲۶ دی ۱۴۰۱
نسیم خنکی که موهایت را تکان می‌دهد صدای من است بارها از تو میگذرد و تو او را نخواهی شناخت! 👤 نیما یوشیج
۲۶ دی ۱۴۰۱
شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت که پریشان کندم گر نه پریشان گویم آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم 👤شهریار 🌴🕯🌴
۲۶ دی ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگو در کوی او شب تا سحر بهرِ چه می‌گردی ... ؟! که دل گم کرده‌ام آنجا و می‌جویم نشانش را ... ! 🌴🕯🌴
۲۶ دی ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقَدَر طَعنه شِنیدَم که دِگَر می‌دانَـم عاشِقِ یار شُدَن گوش کَری می‌طلبد 🌴🕯🌴
۲۶ دی ۱۴۰۱
تقدیم به امام خامنه ای هرچه دشمن می کند با تو عداوت بیشتر می شود ما را به تو عشق و ارادت بیشتر هر کجا بگذاشت دشمن پا به میدان نبرد در شما دیدیم آقا جان رشادت بیشتر پا به میدان خطر داری مقاوم مثل کوه داری از هر کس در این میدان صلابت بیشتر ای نگاه دوراندیشت تجلی بخش عشق می وزد از چشم های تو نجابت بیشتر گوی سبقت برده ای از رهبران این جهان چون که داری در مسیر خود درایت بیشتر ای عزیز فاطمه ، ای سید والای ما داری از هر کس در این دنیا صداقت بیشتر گرچه شد مویت سفید اما دلت باشد جوان در تو می بینم ای رهبر طراوت بیشتر همردیف پایمردان جهادی در جهان بلکه بالاتر ، تو داری استقامت بیشتر با دو چشم خویش دیدم زائران چشم تو می برند از کوی تو نور کرامت بیشتر می رسد مانند «یاسر» در حریم لطف تو هر که دارد در وجود خود سعادت بیشتر ** محمود تاری «یاسر» ٢۶ دی ماه ١۴٠١
۲۶ دی ۱۴۰۱
🔸 بداهه‌ی طنز شاعران گروه راه‌راه به مناسبت روز زن 🧔 وقت ستم بر بشری چون من است روز زن و مادر و مادرزن است 🧕 وقت ستم؟! مُهر بزن بر دهن! کادوی در شأن بخر بهر من! 🧔 رد شدی از جیب کتم مثل تانک حال به تو هدیه‌ کنم قسط بانک؟! 🧕 شوهر گل! دست ببر توی جیب نصر من الله و فتحٌ قریب 🧔 حال که در دست تو هستم اسیر جان من و کادوی خود را بگیر 🧕 بحث نکن! کوک نما ساز را خرج بکن کل پس انداز را 🧔 دور نزن این همه بازار را! کارت بکش یکسره کن کار را! 🧕 یاد بگیر! این همه مرد خفن نیست یکی خسته، چنان شوی من 🧔 خستگی؟ اصلا ابدا! کو؟ کجا؟ خسته نباشم که گرفتم تو را! 🧕 خواهر من، شوهر خود را چلاند از سفر کیش و دبی جا نماند 🧔 کیش؟؟ دبی؟؟ زیر پتو در اتاق، هی فتوشاپیده فقط باجناق! 🧕 حرف اضافه نزن عشق عزیز وای به حالت نخری سینه‌ریز 🧔 اخم نکن! خانه خرابم نکن! خشم برانداز! عذابم نکن 🧕 حیف ز جوراب و بریز و بپاش چاره همین است کنم اغتشاش 🧔 گنج ندارم که! نکن اعتراض برهه‌ی حساس کنونی‌ست باز 🧕 مشکل من را تو بکن برطرف تا بزند فالوورم سوت و کف 🧔 مشکل تو دخل سه سال من است روز خوش توست، وبال من است 🧕 زود بخر کادوی روز مرا تا نشود جنگ جهانی به پا 🧔 پس بده از کفش خودت زود سایز تا که به کفشی کنمت سورپرایز 🧕 کفش بخر پاشنه‌اش آهنین تا که به فرق تو بکوبم چنین 🧔 زخم زبان کم‌ کن و آرام باش حیف نباشد که شوی آش و لاش؟! 🧕 مردک بی‌مایه‌ی بی‌چشم‌ورو قهرم! و با تو نشوم روبرو! 🧔 خورده‌ام اصلا دوسه‌کیلو شکر! قهر نکن تا که نباشم پَکَر 🧕 گرچه جواهر بدهی عالی است جیب تو انگار پر از خالی است 🧔 چون تو زنی خوشگل و خوش‌خلق‌وخو بین بهشت است فقط شویِ او! 🧕 حیف که انداخته‌ام با گله بین خودم با چو تویی فاصله 🧔 اخم نکن، غر زدن و ناله پَر خرس ولنتاین منی! ای جگر 🧕 باز شدی رند و زرنگ و چموش؟! تا که بخندیم بشو مثل موش 🧔 چای بیاور بخورد همسرت پول ندارم؟! به فدای سرت! 🧕 آه از این فهم عمیق و شعور! هدیه تویی! چشم حسود از تو دور 🧔 سفره بینداز که شد وقت شام! هدیه فقط عشق بود، والسلام! 🧕 بس که تک دل مرا می‌بری عین «کریم»ی، به خدا کافری ✍ بداهه‌سرایان: ابوالقاسم سیفی، ابراهیم صفایی، محمود حسنی‌مقدس، محمد عظامی، سیدمحمد صفایی‌نویسی، فرشته پناهی، ناهید رفیعی، زهرا فرقانی، محمدحسین رحیمی، صامره حبیبی، زهرا محبی، عباس تافته، زهرا آراسته‌نيا، فریبا رییسی، علی‌اکبر مدرس‌زاده، الهه جاودانی 😂😂😂
۲۶ دی ۱۴۰۱