eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪجایے ڪز غمت دل را اَنیسی، جز خیالت ، نیـــست.....
بر زبـانت مدّتی حرفِ فــراق افتـاده است آنچه می ترسیدم از آن، اتفاق افتاده است
گفتم غم تو دارم😊 گفتا غمت سرآيد😒 گفتم چه خوشگلي تو😍 گفتا چشت درآيد😂
خواستم  تا یک جهان آرام جان باشد نبود گفته بود آرام جان یک جهان باشد نبود پیش چشم پرهیاهوی تلاطم پرورش خواستم طبع غزل گویم روان باشد نبود  قصد بدمستی نبود اما امان از چشم او در کنار خمره باید استکان باشد نبود من خجول و پشت هر نه جام دیگر می‌رسید ساقی مجلس که باید همزبان باشد نبود برف بود و مستی و گرمای آغوش نگار آن چه باید از خجالت در میان باشد نبود در زمین بازی شطرنجی پیراهنش  راضی ام هرچند می باید زمان باشد نبود
خلوت‌سرای جسم ز جانانه پر شده‌ست جان کوچه‌گَرد گشته، بلی! خانه پر شده‌ست زاین ایمنم که تیغ جدایی عَلم کنی هر قطره‌خونم از تو جداگانه پر شده‌ست در دست عشق تا سرِ زنجیر زلف توست سر تا به پایم از دل دیوانه پر شده‌ست گاهی که داده نرگسِ شوخت تنی به خواب از ناز و عشوه، بستر افسانه پر شده‌ست...
این دل دیوانه من یار میخواهد بیا این سر بی درد هم دستار میخواهد بیا در دلم آشفته بازاریست بی تو نازنین حسن رویت را سربازار میخواهد بیا من در این طوفان امواج بلا چون کشتی ام کشتی بیچاره سکاندار میخواهد بیا عاشقی در حالتی از انقراض افتاده است ثبت احوال از جنون آمار میخواهد بیا هر که جز لیلا مسیرش هست آسان نازنین مرد مجنون راه ناهموار میخواهد بیا ورژن فرهاد وشیرین چون نمی آید بکار قصه ی اسطوره ها تکرار میخواهد بیا گرچه این شهر دلم ویرانسرایی بیش نیست بم که باشد باز فرماندار میخواهد بیا    🌹
سرِ سجّاده‌ی شعریم و دعاگوی شما چه سبک می‌شود آدم که تو را می‌خواند... ‏ 🌴🕯🌴
حتی شبیه اسم تو را هم که می‌بَرند با هر اشاره بند دلم پاره می‌شود
☆ بی مِهـری تـو کـار مـرا ساخته است یک‌ عمر مرا به‌زحمت انداخته است رفتی و نشـد حـال دلـم هیچ ردیف بعد از تـو دلم قـافیه را باخته است
آبادی شعر 🇵🇸
☆ بی مِهـری تـو کـار مـرا ساخته است یک‌ عمر مرا به‌زحمت انداخته است رفتی و نشـد حـال دلـم هیچ ردیف
خواب دیدم که شبی من مردم و به تعبیر همان پژمردم زد و خوردی شده بین من و تو زده ای جا و منم جا خوردم ظاهراً گرچه که پیروز شدی بازیِ باخته را من بردم
خورشید نویدِ شادمانی میداد پیغامِ امید و زندگانی می داد هر صبح شبیه قاصدک می آمد؛ تا حضرت ماه مژدِگانی میداد!
گل وا شده، عطرِ خوشِ یارآمده است بلبل به طوافِ لاله زار آمده است برخیز و نگاه کن در این صبح قشنگ خورشید به دیدنِ بهار آمده است صفیه قومنجانی