eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بس‌که چشمم به‌هوای‌حرمت تر شده است شیشه پنجــــــره انگـــار مشجّر شده است بس که هـــر آه فقط نام تــو را زمزمه کرد از نفس‌های من این خانه معطر شده است دم به دم فـــــال گرفتــــم که می‌آیم یا نه رازقی‌هـــای اتاقــــــم همه پرپر شده است مثـــل آنهـــــا که هـــــــوادار رکابت بودند نخل صبر منِ بی‌حوصله بی‌سر شده است پای مـــن در سر خــــود میل حریمت دارد حس من سمت حــرم باز کبوتر شده است دل هــر پیــر که پابوس تو و تخت‌ات شد شک نداریم که صدسال جوانتر شده است
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم پای تو مانده ام آنقدر که ویران بشوم منم و شهر حسودان ، منم و این همه بغض بغلم کن که در آغوش تو پنهان بشوم ابرم و بر تن تنهایی خود می بارم دوست دارم که بر اندام تو باران بشوم باش و بی رحم تر از ارتش نازی ها باش تا در اشغال تو یک عمر لهستان بشوم من دیوانه به امید تو عاشق شده ام تو بلد باش مرا تا کمی آسان بشوم من خودم را بلدم، غیر جنون راهی نیست! کمکم کن که در آغوش تو درمان بشوم عهد بستم که کنار تو به پایان برسم من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم
زیباست نگاه اعتمادآور تو من مست صدای اعتیادآور تو هرچیز در این جهان که زیبا باشد در چشم و دل من است یادآور تو
دُو فِنجان چای دَم کَردم که صُبحت را بیارایم کنارِ قـــندِ لَـب‌های تو شیرین گَشت دُنـــیایم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند هزار فتنه به هر گوشه‌ای برانگیزند!
‍ می دمد صبح و دلم شاد ز خندیدن ٺوسٺ ؏ـاشقی رسم دو چشم من و رقصیدن ٺوسٺ.... می شود تازه ڪَل زندڪَی ؏شـق به دوسٺ معنی ڪام دلم لحظه ی بوسیدن ٺوسٺ🥰
.
برخیز ابراهیم!... عشقی به جز عشق وطن در دل نداریم دلبسته‌ی این کشورِ پر افتخاریم سرتاسر تاریخ این کشور گواه است ما پای ایران مایه از جان می‌گذاریم از خود گذشتن‌های‌مان کرده‌ست ثابت با جان و دل ایران‌مان را دوست داریم وقتی که حرف از مام‌ِمیهن در میان است ما تن به تن ایرانیان جان نثاریم ما و جدایی از مسیر عشق؟ هرگز! ما با شهیدان خدایی هم‌تباریم ما با صبوری دشمنان را خسته کردیم سختی گواهی داده ماها بردباریم اما چقدر این قصه‌ی محنت کشیدن؟ تا کی به این رنج و گرفتاری دچاریم؟ تا کی عدالت مثل یک رویا بماند؟ دیگر قراری نیست در دل، بیقراریم دل‌خسته‌ایم از اختلاس و دزدی و ظلم تا کی از این حدِ ستم دم بر نیاریم خوب است یک مسئول با جرات بگوید از حال و روز مردم خود شرمساریم دل‌خسته از اجحاف بُت‌های فسادیم ای بت‌شکن بر خیز ما چشم‌انتظاریم برخیز ابراهیم، پس کو وعده‌هایت؟! داریم تنها روزها را می‌شماریم حالا که در جرّاحی این اقتصادی دستی بجُنبان حال مطلوبی نداریم دستی بجنبان زیر خط فقر مطلق داریم ما درماندگان جان می‌سپاریم مسکن که جزء آرزوهای محال است چندی‌ست بی‌نان سر به زانو می‌گذاریم سرخ است صورت‌هایمان با سیلی امّا حتی برای نان‌مان در اِضطراریم جارو بزن پس مانده‌هایِ کینه‌جو را همت کن آقای رییسی بیقراریم از خودروی ملی دلی پر درد داریم بازیچه‌ی این مافیای مرگ‌باریم هر لحظه تهدیدی برای جان ماهاست ارابه‌ی مرگی که روی آن سواریم دل‌خسته‌ایم از بانیان وضع موجود این روزها از هر طرف تحتِ فشاریم برخیز کاری کن،که همراه تو هستیم از وضع‌مان ناراضی ، اما پایِ کاریم فرمانِ رهبر بوده در امیّدواری امر امام ماست، پس امیّدواریم یک روز می‌آید بهار باغ هستی با جانمان چشم‌انتظارِ آن بهاریم
و شاعر آئینی در سیصد و شصت و پنج روزی که گذشت هر روز به یاد روی ماهت بودیم
عمر که بی عشق رفت، هیچ حسابش مگیر آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر... عشق چو بگشاد رَخت، سبز شود هر درخت برگ جوان بردَمد، هر نَفَس از شاخ پیر هر که شود صید عشق، کِی شود او صید مرگ؟ چون سپرش مَه بُوَد کِی رسدش زخم تیر
محبوب‌ترین خاله‌ی عالم هستی رعنا و قشنگ و دلربا هم هستی از بین تمام شاخه‌گل‌ها، خاله! تو شاخه گل سفید مریم هستی