تا کی دلت از چرخ حزین خواهد بود؟
با محنت و درد همنشین خواهد بود؟
#هلالی_جغتایی
خوش باش که روزگار پیش از من و تو
تا بود چنان بود و چنین خواهد بود
#هلالی_جغتایی
بوی خدا وَزَد همه دم از سبوی او
عالم شده ست اسیرِ یکی تارِ موی او
#مجتبی_دسترنج
آزردهدل از کوی تو رفتیم و نگفتی . . .
کی بود؟ کجار رفت؟ چرا بود و چرا نیست!
#شهریار
دستش چو دست فاطمه مشکل گشا شده ست
او حیدری ترین علی و، مرتضی شده ست
#مجتبی_دسترنج
میتوانم رد پایت را بگیرم عشق من؟
در خیابان دستهایت را بگیرم عشق من؟
زیر باران میروی ...ادم هوایی میشود
میشود اب وهوایت را بگیرم عشق من؟
این مسیرو این خیابان این هوای بیکسیت
از تو باید انزوایت را بگیرم عشق من
خسته ای تا مرز مردن خود کشی ها میکنی
باید از قلبت هدایت را بگیرم عشق من
من فراموشت شدم حتما خدایی با تو هست
از تو میخواهم خدایت را بگیرم عشق من
چوب لای چرخ این احساس بیتابم نریز
عشق یعنی ادعایت را بگیرم عشق من
فیلم بازی میکنی و کارگردانم بیا
صد پلان از هر نمایت را بگیرم عشق من
گرم خواهد شد زمستانم اگر یک ثانیه
گرمی انگشت هایت را بگیرم عشق من