eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق تو به تار و پود جانم بسته است بی روی تو در های جهانم بسته است از دست تو خواهم که بـــرآرم فریاد در پیــــش نگاه تو زبانم بسته است َ
نگه کن آب و یخ در آبگینه فروزان هر سه همچون شمع روشن گدازیده یکی دو تا فسرده بیک لون این سه گوهر بین ملون  
کاش قلبم درد تنهایی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت کاش میشد راه سرد عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
قول دادم پس از این کفر نمی‌گویم من به خداوندیِ چشمانِ سیاهت سوگند 🌱
پیراهنی‌است عشق، تنِ هر که می‌رود چون بند پاره کرد ندارد دگر رفو
سردی ولی دوست دارمت تو ظهر بخیر منی آفتاب نیمروز دی می تابی بر من که سوز آذر را حس نکنم به انگیزه بودن باتو واژه های سبزم را ردیف می کنم نوروز دیگری در راه است
دلتنگ توام جانـ🧡ـا هر دم کہ روم جایے با خود بہ سفر بردم یاد تو و تنهایے...! مولوے
مثل هرشب مانده ام در حسرت یک شب بخیر... ‌ گاهی آدم بی قرار چیزهای ساده است... ‌
امروز ڪسے محرم اسرار ڪسے نیست!!! ما تجربه ڪردیم ،ڪسے یار ڪسے نیست ..!!
مخمـور جام عشقم ســـاقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطـرب بزن نوایی ســـاقی بده شرابی شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نرانـد ما را به هیـــچ بابی
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد
دو قدم پیش بیا ای قدمت بر سر چشم دو قدم تا که تو را تنگ بگیرم به برم ❤️