eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بحر تا سیلاب را صافی نسازد بحر نیست هر که ما را در جوانی پیر سازد، "پیر" ماست
. حالا که مرا ز چشم خود افکندی در جان و دلم غمی چنین آکندی باشد گل من دگر نکن یاد مرا من خارم و نیست بین ما پیوندی
بوی تو می‌ دهد آغوش خالی ام ای واقعیت عشق خیالی ام ...
نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود..
؏شـقم چنان ربود ڪه دنیا و آخرٺ افٺاد چون دو قطره اشڪ از نظر مرا.....
قلب من درد گرفت تا تو طبيبش باشى... نوش دارويى به از مستى چشمانت نيست...
از دایره ات ای عشق! بیرون نروم هرگز... هرگونه که تقدیرم سرگشته بگرداند!
با آن که جز سکوت جوابم نمیدهی در هر سوال از همه پرسیده ام تو را
. یـک یـار بـرای دل دیـوانه بــس است دل‌بسته به غیر یار بودن هوس است دل‌داده‌ی هر نگـار و شــیرین شـده‌ای جـای دل بیــمار فقـط در قـفس است
چنان تصمیم رفتن را بدون شبهه میگیری که دیگر هیچ حرفی از "نمی مانی؟" نمی ماند
به خانه‌اش روم و این کنم بهانه‌ی خویش که مست بودم و کردم خیالِ خانه‌ی خویش...
ز سرگذشت چمن دل به درد می‌آید ببند پنجره را باد سرد می‌آید دریغ باغ گل سرخ من که در غم او همه زمین و زمان زار و زرد می‌آید نمی‌رود ز دل من صفای صورت عشق و گر بر آینه باران گرد می‌آید به شاهراه طلب نیست بیم گمراهی که راه با قدم رهنورد می‌آید تو مرد باش و میندیش از گرانی درد همیشه درد به سروَقت مرد می‌آید دگر به سوز دل عاشقان که خواهد خواند دلم ز ناله‌ی بلبل به درد می‌آید