eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
88 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
افطار که شد مرغ و پلو خواهم خورد هم ماهی و جوجه و چلو خواهم خورد از بس که سحر معده‌ی خود پر کردم تا وقت اذان تلو تلو خواهم خورد
کسی که طعمِ زبانش عسل نمیفهمد تو هرچه هم که بخوانی غزل، نمیفهمد سید مرتضی آخرتی
با آنکه غرورم را زد خورد و خمیرش کرد دیوانهء او بودم،دیوانهء یک نامرد
کسی باور نمی‌کرد این پسر با این غرورش به زانویش نشیند،اینچنین هم اشک ریزد چه کردی با دل زارم چه کردی با غرورم که دیگر قلب من بر عشق خود هم سنگ میزد
هرکسی از عشق، با خود یادگاری می‌برد یادگارِ من غمی در جان و زخمی بر تن است
‌ دارد صفا صبحانه ای با تو سرِ میز، قندِ لبت، یک چایِ داغ از عشق لبریز صبحِ مرا با خنده‌های خود عسل کن، کم دارم آغوشِ تو را من را بغل کن
من دعا کردم برایش تا بگوید زود آمین در جوابم گفته ممنون از دعایت لطف دارین😐
ای بمیری نام عشق الحق که بی رحم و خری😐 هرچه من عاشق ترم جایش تو هم ظالم تری
سوختم در تب عشقت تو کجا فهمیدی زیر خاکستر و آتش که مرا میدیدی ‌شاید از سوختن من تو خوشت می آمد مثل یک شمع به پروانه فقط خندیدی
ندارم جز غم و فکر تو من اندیشه ای دیگر چه کردی با من ای دختر ،چه کردی با من ای دختر!
مثل تست طعم حلوا با زبان روزه دار بوسه بر لب،علت بطلان ایمانم نشد
در روز ششم تشنگی طفل رباب سوزانده مرا با عطش و شرم جواب