کوچه برفی شد و هوس کردم
باتو بانو کمی قدم بزنم
دست در دست سرد دلبرکم
پشت پا یک شبی به غم بزنم
خیره در چشمهای شهلایت
فارغ از های و هوی تلخ زمین
بوسه هی پشت بوسه، نیمه شبی
مملو از عشق را رقم بزنم
باز برف آمد و خیالاتم
تا کجا می برد مرا ای وای
نه نباید که از تو در شعرم
بعد از این عاشقانه دم بزنم
یاد تو لذت حرام من است
خواستم تا حلال من بشوی
دیدنت شد حرام من تا لب
بر لب جام دمبدم بزنم
کوچه برفی شد و دل سرخوش
رفته با یاد تو قدم بزند
پشت در یخ زدم نیامد باز...
باید این رسم را بهم بزنم
#محمدجواد_منوچهری
📚گیدا
هدایت شده از بارشهای قلم من
موسیقی شعرهای من باران است
چشمان غزل برای تو گریان است
تو رفتی و داغ دوریات بر دل ماند
بی خندهی تو جهان من زندان است
#مستان
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
از بسکه گرم کاری و از خویش بیخبر
سرمستی تو طعنه به انگور میزند
#پروانه_نجاتی
(بسم الله القاصم الجبارین)
دیدیــم دوباره شــدت طـــوفـان را
این پاســخ سختِ لشــــکر ایران را
با بیست و چهار موشــک بالستیک
وقتی که گسـست لانهٔ شیــطان را
#سپاه_مقتدر
#پاسخ_سخت
#شهدای_کرمان
#تروریسم_نابوداست
#رقیه_سعیدی_کیمیا
شرمندهی نوازشِ گردون نماندهام
گر چاک دوخت، جامه به مزدِ رفو گرفت...
#غالب_دهلوی
تخته کردم خانهی دل،
قفل کردم سینه را
بعدِ تو ویران بمانَد خانهی ویرانهام!
#راحم_تبریزی
هدایت شده از نبض قلم
برخیز که آسمان به هوش آمده است
آوازه ی گنجشک به گوش آمده است
برخیز دو استکان غزل نوش کنیم
قوری و سماور به خروش آمده است
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
هی باده ی شعر، در سبویم می ریخت
از شربت عشق، در گلویم می ریخت
وقتی غزل آخر خود را می خواند
انگار که سقف آرزویم می ریخت
#حسین_جعفری
دل#رباعی
پیغامِ غمت سوی دلم میآید
زخمت همه بر روی دلم میآید
دل پیش دَرَت به خاک خواهم کردن
کز خاکِ درت بوی دلم میآید
#خاقانی
بیشه ای سوخته در قلبِ کویری ست، منم!
وندر آن بیشه ی آتش زده شیری ست، منم!
ای فلک! خیره به روئین تنی ات چشم مدوز،
راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری ست منم!
تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست،
هرکجا در همه آفاق اسیری ست منم!
زندگی سنگ عظیمی ست، ولی می شکند
که روان زیرِ پِی اش جوی حقیری ست، منم!
در پِی آبِ حیاتی؟ به خرابات برو
- خسته از عُمر - در آن زاویه پیری ست، منم!
گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد
آنچه کوه است در آن دامنه، دیری ست منم!
#حسین_جنتی