باران مرا به رسم رفاقت سوارکرد
درپیچ وتاب خاطره دل را دچار کرد
کردم گلایه از غم واز روزگارخود
چشم مرا میان وجودش حصار کرد
دستی کشید از سرمهرش به روی شعر
با نم نمش دو چشم غزل را خمار کرد
باران تمام شد و رنگین کمان عشق
با دست رنگی اش دل ما را مهارکرد
#مستان
نمیدونم تا چه حد رو وزنه صرفا جهت مشارکت
😐
.
باید برای دوست ترک دیار کرد
گاهی برای زنده شدن انتحار کرد
باید فقط میان من و عطر بودنت
آن لحظه های دلهره را هم مهار کرد
منکه بدون تو نفسم تنگ میشود
"بارانمرا به حال عجیبی دچار کرد "
باران که در ترنم و طبع ترانه بود
تحریر رعد، اوج صدا را نثار کرد
حتما ، دوباره بعد خزان فصل عاشقی ست
این جمله را برای همیشه شعار کرد
وقتی تمام قصه به تو ختم میشود
باید که خاطرات مرا سنگسار کرد
#بداهه
#رخسارهخضری
🍁🍃
بعد از این در سکوت هستم تا
شعر از عمق باورم باشد
ساده تر میکنم بیانم را
"شاید این شعر آخرم باشد"
#سید_تقی_سیدی
کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
«آرزوی وصل» از «بیم جدایی» بهتر است
فاضل نظری
هر وقت پیش خاطرهها کم میآورم
در لابهلای شعر، کمی غم میآورم
#صیقل زدم به خاطر عشقت به شیشهام
حالا اگر که بشکنیاش، کم میآورم
با من نگو دلیل #عقبگرد عشق چیست
چون در ردش دلایل محکم میآورم
در راه عشق، کاهلی و #بزدلی بس است
در زیر این علم، کمرِ خم میآورم
#طاعون بیوفایی تو شهر را گرفت
هر طور هست... دارو و مرهم میآورم
میبینمت به خواب و #سراسیمه میپرم
تعبیرهای ناقص و مبهم میآورم
باشد! تو سرد و خشک خداحافظی بکن
من مثل ابر، بارش نمنم میآورم
#راجی
وقتش رسیده مثل من امروزبرداری
آن قاب عکس کهنه را از کنج انباری
با آستینت خاک هایش را بگیری باز
بر نقطه ضعف خاطراتت دست بگذاری
دستان من خاکی ست ، قدری گریه کن بانو !
دستم معطر می شود وقتی که می باری
دیشب به یادت "گریه ها" را خواندم از اول
اصلا کتاب شعر "فاضل" را تو هم داری ؟
دیگر نپرس از فکر من این روزها، قطعا
من هم به آن چیزی می اندیشم که تو ... آری !
ترکت نخواهم کرد من با اینکه می دانم
سیگار قلابی برای ترک سیگاری..
#سعيد_صاحب_علم
چای دم کن ...
خسته ام از تلخی نسکافه ها !
چای با عطر هل و
گل های قوری بهتر است ...
#حامد_عسکری
#چایعصرونه
🌸باران مرا به حال عجیبی دچار کرد🌸
چشم مرا پر از گریه ی بی اختیار کرد
یاد تو و پرسه زدن زیر آن هوا
بغض فرو خورده ی من را هوار کرد
یاد تمام خاطرات بر باد رفته ام
ناگه مرا پیش خودم بی اعتبار کرد
بی مهری تو دگر شهره شد به شهر
یک شهر را سنگدلیت زارو خوار کرد
عمری به هوش بودم که دل به کس ندهم
شیرین زبانی تو مرا چون حمار کرد😐🤦♂
دور از تو و نگاه پر از فتنه بوده ام
آخر دلم را تیر نگاهت شکار کرد
رفتی به هر چه وفا بود پشت پا زدی
اما دلم به وفای خودم افتخار کرد
#_سلام786
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم!
بدنبودایدوستگاهیهم تودلمیباختی
#فاضل_نظری