eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
81 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
می شد ای کاش که سجاده ی من کوی تو بود جای تربت سرِ من بر سرِ زانوی تو بود می شد ای کاش مُکبّر سرِ تکبیر نماز به لبش “حولِ ولا قوة " بازوی تو بود شاخصِ قبله نما ، سمتِ جنوب است ولی قبله ام کاش میانِ خمِ ابروی تو بود خسته از ذکر نمی شد لب من ، در همه عمر نخ تسبیحم اگر رشته ای از موی تو بود از کجا مات توام؟ پیش تر از خلقت خویش چشم و گوش و لبم از نطفه ثناگوی تو بود
با هر سلام صبح به ارباب بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ام صلی الله علیک یا اباعبدالله
تو بهونه ی منی واسه سو سو زدنم یه نظر کنی به من شعله میگیره تنم
شاعران را شب کند شاعر وگرنه روزها کاسب و علامه و معمار و بنا میشوند...
آن دل که تو دیده‌ای زغم خون شد و رفت وز دیدهٔ خون گرفته بیرون شد و رفت روزی به هوای عشق سیری میکرد لیلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت
این غم انگیز ترین شعر جهان خواهد شد... شاعری واژه به سر دارد ومعشوقی، نه...!
فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا⁉️ در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم😊 "
سرنوشتم اگر این است که می بینم حکم تغییر قضا را به که باید گفت؟ ...
ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم تو حس لذت آور شهناز دارد چشم تو می نوازد روح را دیدار گرم چشمها یک نگه شیرینی اواز دارد چشم تو... شهریار
عشق فهماند کہ یک کوه اگر عاشق شد... متلاشی شدنش با پر کاه اسٺ فقط!
نفهمیدی که روی بیت بیتَش وزن کم کردم نوشتی شعر هایت شادتر ٬ کم آه تر ٬ بهتر ،،،!
بے تو با خاطـره اٺ هم سـر دعـوا دارم! قـول دادم بہ ڪسے غیر تو عـادٺ نڪنم...