eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
82 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از ماجرای گریه ی آدم مشخص است راهی برای توبه ی ما هم گذاشته عشق حسین موهبتی کبریایی است ماندم چه منتی سر عالم گذاشته
دوری از شارع بین الحرمین یک درد است و فراق سحر کرب و بلایت سخت است حرمت؟ این دل من؟ کار خدا یا قسمت؟ و در این غائله تشخیص مقصر سخت است
باید تو را پنهان کنم در بین اشعارم باید کسی جز تو نفهمد دوستت دارم
شانه هایم مال تو شب گریه هایت مال من نغمه ی زیبا و طناز صدایت مال من شور و احساس غزل هایم همیشه مال تو چشم های تا همیشه آشنایت مال من قیمت ناز نگاهت چند باشد می خرم برق افسون نگاهت ، چشم هایت مال من واژه ها را فرش راهت کرده ام در این غزل آن قدم های پر از نازو ادایت مال من گر گناهی هم کنم باتو روا می دانمش اخم و تنبیه و مجازات خدایت مال من یک دل دیوانه دارم تا قیامت مال تو آن دلی که کرده من را مبتلایت مال من شادی و شور و صفا و عافیت تقدیم تو ای تمنای دلم ، درد و بلایت مال من ..🌹🌻❤🌻🌹
محبوب منی دارو ندارم شده ای تو آشوب منم صبر و قرارم شده ای تو دل در قفس عشق تـو آزادتـرین است دلخواه ترین بند و حصارم شده ای تو لبـخنـد تــو نقـاشی زیبــای خـداوند سرسبز ترین فصل بهارم شده ای تو با بودن تو هیچ نیازم به کسی نیست غمخوار منی وکس و کارم شده ای تو غیر از تو دگر من به کسی دل نسپارم مهتابِ شبِ تیره و تارم شده ای تو آغوش تو هست امن ترین نقطه ی دنیا ازغصه و غــم راه فــرارم شده ای تــو صد شکر خدا را تو شدی سنگ صبورم همدردم و همصحبت و یارم شده ای تو تقدیم به ❤️.....❤️ ✏️‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙💙⸙჻ᭂ࿐
ای تو برجسته ترین نقش به دیواره ی قلبم نفسم بسته به جانت که تویی چاره ی قلبم تو نبودی که ببینی جگرم سوخت ز هجران تو نماندی که بگویم به تو در باره ی قلبم به هوایت دل و جانم همه شب در تب و ماتم چه کنم دست خودم نیست تویی پاره ی قلبم همه جا فکر و خیالت به سرم هست و ندانی که من آواره ی این عشقم و آواره ی قلبم تو نوای خوش عشقی ٬ ز تو خوش تر نشنیدم شده آهنگ فراقت غمِ همواره ی قلبم به تو وابسته شدن بود اگر جرم و گناهی غم هجران تو جانا شده کفاره ی قلبم..✌️❤️
با دیدن چشمان تو زیبا شده شعرم... همرنگ غرلنامه ی نیما شده شعرم... با این دل دیوانه ی من باز چه کردی... بی پرده ببین با تو هم آوا شده شعرم... ای مریم تنهایی من بانگ بر آور... فریاد پس از مرگ مسیحا شده شعرم... سوگند به باران تو ای عشق بهاری... بی آتش زرتشت ٬ اوستا شده شعرم... خوابم شده بیداری چشمان تو امشب... انگیزه ی روییدن فردا شده شعرم... بگذار که این پنجره ها بسته بمانند... بر روی تو دروازه ی دنیا شده شعرم..
ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟! ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟! جای "بنشین" و "بفرما", "بتمرگی" گفتند..! ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟ "تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوز ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟! دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟! چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟✌️❤️ ࿐🌼🍃🦋.. ..🦋🍃🌼࿐
بعد از غدیر و جلوه مستانه نجف تعظیم می‌کنیم به آقای کاظمین...
عاشق فصل خزانی؟من خزانت میشوم با همه بی رنگی ام، رنگین کمانت میشوم تکیه کن بر شانه ام هر قدر میخواهی ببار با همه بی جانی ام، آرام جانت میشوم در زمان جنگ بین عقل و دل پیشم بیا بی چماق و اسلحه من پاسبانت میشوم راه را گم کرده ای درگیر حس مبهمی میلت از هر سو بیفتد راهبانت میشوم پیش دریای وجودت من شبیه قطره ام اندکی فرصت دهی قد دهانت میشوم در گذشته مانده و با خاطراتت دلخوشی من شبیه آن زنِ ابرو کمانت میشوم هر چه میخواهی بکن اما ز من غافل نشو از غمت میمیرم و خاطر نشانت میشوم
غزل غزل شدنم را بهانه می گيري سکوت چشم مرا از ترانه می گيري دو چشم خیس تو صیاد مي شود و شبی مرا به دام خودت عاشقانه مي گيري منم به قامت باران و آه و عشق ... و تو از اين کلام ...دمی عارفانه مي گيري اگر كه اين دل رنجور در مقام تو نيست چرا تو قلب اسیری نشانه می گيري بهشت را به تو بخشيده ام به اين اميد که تو مي آيي و غم را شبانه مي گيري تمام طول زمستان به خواب مي ديدم كه روي شانه من آشيانه مي گيري ترا به قهر از اين شعر هر چه مي رانم ميان هر غزلم باز خانه مي گيري به زلف مي کِــــــشي و با نگاه مي راني بگو که جان مرا پس چرا نمي گيري
یوسف قلب خرابم شده ای میدانی؟ بازهم حرف دل از دیده ی من میخوانی؟ شده ام خانه خراب از غم بی مهری تو! تو چرا بی خبر از حال دلم می مانی ؟ خنده بر لب نزدی؛ وااای دو چشمم تر شد! ای دلم زار نزن ! شکوه نکن پنهانی! شده چشم سیهی قاب به دیوار دلم بی خبر مانده ای از حالِ دلم؛ نالانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌