[💎] حاج حسین یکتا :
[😊] بـچـه هـا !
[♦️] آقا دنبال یار میگرده ، آقا صبح تا شب به دِلای ما نگاه میکنه، اگه این دِلا مملو باشه از عشق ارباب؛ آقا میاد.
[😊] بچه ها!
بگیر بگیرِ امام زمان(عج) داره شروع میشه.
[♦️] یارگیری ارباب داره شروع میشه.
#اربعین یارگیریِ حسین (ع) برای #پسرش_مهدی(عج)ِ ...
[😊] مراقب باشین جانمونین !
#سیره_شهید
او در سیره شهدا ذوب شده بود...
مــادر از خصوصیـاتش
اینگونه روایت میکند :
علیرضا لباس نو نمیپوشید ...
میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و می گفت:
مگر شهدایما روی تشک میخوابیدند
او بسیجی به تمام معنا بود؛
وقتی از او میپرسیدم
در پادگان چه کاره هستی؟
میگفت : جاروکشم ...
شوخ طبع بود و در عین حال با ادب
از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می دیدم عبا انداخته و دارد قرآن میخواند و گریه میڪند....
#شهدایی
#شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ : مهمترین علت گرفتاری در برزخ...
#حق_الناس
#آیت_الله_مرعشی_نجفی
#بدهکار
#خواب_اموات
دوباره عرض ادب عرض احترام از دور
دوباره سهم یکی می شود سلام از دور
سلام حضرت سلطان ، مرا نمی طلبی؟
ببین چقدر فرستاده ام پیام از دور
منی که دست به سینه گذاشتم هر صبح
سلام داده ام از روی پشت بام ، از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهٔ کوتاه کرده رام از دور
به رغم فاصله ، گلدسته های تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک
اگرچه لطف تو بوده است مستدام از دور
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
🌻✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💐زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💐
🌾الهـــی امین
هدایت شده از سرباز روح الله
بهترین کانال عکس پروفایل با موضوع بندی زیر :
--------------------------------------------------------------
⭐️
#خدا ... #عکسنوشته .. #تولد
💙
#تغییر_خویشتن_به_روش_صحیح
💙
#عکس_دخترانه ...... #عکس_مذهبی
⭐️
#عکس_عاشقانه ....... #عکس_بچه
⭐️
#اقا.. #عکس_ورزشی .. #عکس_زیبا
💙
#جملات .. #عکس_طبیعت .. #پسرانه
لینک ورود به کانال👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3715497990C8568bad91c
12_13920813_Moghadam.Shab.1.Moharam.92.7_(www.rasekhoon.net).mp3
5.79M
کاشکی خونه ام توی کربلابود❤️
توی قلبم یه بروبیابود❤️
یه دلم پای ضریح شش گوش❤️
یه دلم توایوون طلابود❤️
✨مقدم✨
🌹 @abalfazleeaam 🌹
لبیک یا عباس✋
عاشـقی رایـج نبود, عـباس آڹ را باب ڪرد.
او دو دستش را ڪنار علقمہ نذرِ سرِ ارباب کرد
@abalfazleeaam
💔السلام علیک یااباالفضل العباس(ع)💔
دنیاروواسه چی میخوام
وقتی دنیام اباالفـــــ❤️ـــــضله
#پروفایل
🌹 @abalfazleeaam 🌹
🕯بلندشوعلمدارعلم روبلندکن
🕯بیاپرچم این حرم روبلندکن
❤️ @abalfazleeaam ❤️
هدایت شده از ❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
Mehdi Akbari-Zohr 09 Moharam1396-005.mp3
8.99M
🌹بلندشوعلمدار
🌹علم روبلندکن
🌹بازم پرچم این حرم روبلندکن
🌹واسه بچه هایی که چشم انتظارن
✨اکبرے✨
❤️ @abalfazleeaam ❤️
حسن الندب بالسدانة فيــــــه
نال فضلاً عنت له الفضـــــــــلاءُ
نصر الدين بحسن بصيرةِ أمر
صابراً للذي أراد القضـــــــــاء
#ابا_الفضل_العباس
🌹 @abalfazleeaam
چفیه...
پرچم...
چادر...
همه از یک خانواده اند🍃
اما!
چفیه بر دوش شهدا💚
پرچم به دست رزمندگان...
و چادر بر سر توست ای خواهر👌❤️
#حجاب
#پویش_حجاب_فاطمے
🌹 @abalfazleeaam
مازلت ماءً للعطاشى سيدي
ياظَامِئاً والرفقُ فِيهِ يَبْسِمُ.
#ابا_الفضل_العباس
🌹 @abalfazleeaam
#شاه_امام_حسن💚🌱
قسم بہ حـضرت منّان
| دوشنبه ها | را ما
میانـ صحن حسن
«روضه - هفتگے» گیریم 😍
🍃••|یاکریماهلبیــت|••🍃
🌹 @abalfazleeaam
#داستان_شب
🔴داستان هفت شوهر دختر ابلیــس
ابلیس برای اینکه بهترین فرد را برای همسری دخترش انتخاب کند،در میان شیاطین عالم،هفت مسابقه برگزار کرد.در شش مرحله از این مسابقهها یک نفر برنده شده و به مرحله بعد راه می یافت و همسر دختر ابلیس می شد تا اینکه مسابقه به مرحله هفتم رسید:
ابلیس قبل از همه به محل برگزاری مسابقه آمد.شیاطین هم از راه رسیدند.ابلیس دو دستش را در هم حلقه کرد و گفت:”حالا به مرحله پایانی رسیدیم.برایم یک کالبد بشری بیآورید.همین”.
در میان شیاطین عالم، همهمه در گرفت:”چطور کالبدی؟ چه شکلی باشد؟ زن باشد یا مرد؟ برای چه منظوری؟”….
ابلیس با همان آرامش قبل ادامه داد:”جسم یک مرد زیبا را برایم بیاورید که جوان و بی نقص باشد.قد بلند و میان باریک. شما باید بتوانید جسم او را صاحب شوید تا فرزندی خاکی با جسم بشری به وجود آوریم.یک هفته مهلت دارید که زمین را کاوش کنید و چنین مردی را بیابید و جسمش را برایم بیآورید”.
شیاطین به سوی زمین به پرواز درآمدند.از این خانه به آن خانه.از این ده به آن ده.از این شهر به آن شهر پر میکشیدند و به تماشای مردان جوان میایستادند تا آن مرد رویایی بی نظیر را بیآبند.
تا این که پس از چهار روز بالاخره یکی از شیاطین مردی بلند قامت را در حال شخم زدن یک زمین بزرگ پیدا کرد.شیطان روی پرچین کنار زمین نشست و به جوان کشاورز خیره شد. سپس دور جوان چرخی زد و به قد و قامتش نگاهی دقیق انداخت. لبخندی زد و دو دستش را بر هم مالید و گفت خودش است. دوباره چرخی زد و کوچک شد و بر شانه جوان نشست.سرش را به گوش جوان نزدیک کرد و گفت: “حیف تو نیست که با این همه زیبایی باید توی مزرعه کار بکنی؟”
مرد جوان بیلش را رها ساخت.با پشت دستش عرق پیشانی اش را پاک کرد و گفت: “آخه خوشگلی که نون و آب نمی شه”.
شیطان گفت:”ولی تو می تونی زیبایی ات را با تمام ثروتهای دنیا معاوضه کرده و مثل شاهان زندگی کنی”. او پاسخ داد: “کاش یک نفر پیدا
میشد که زیبایی من رو بخره. چه مزخرفاتی.کاش به جای زیبایی،مال و منال داشتم”.
شیطان از روی دوش او برخاست.چرخی به دور خود زد و به همان هیبت اصلی اش بازگشت و بر کشاورز ظهور کرد.مرد جوان وحشت زده جستی بهعقب زد و نفس زنان به سرتاپای آن موجود آتشین نگاه کرد.شیطان لبخندی زد و پرسید:”چرا ترسیدی؟مگه دلت نمی خواست به جای زیبایی خیره کننده،ثروتی بی پایان داشته باشی؟”
مرد جوان سعی کرد بر خود مسلط شود.چند نفس عمیق کشید و پرسید: “تو چی هستی؟ از کجا اومدی؟”
شیطان گفت:”من فرشته آرزو هستم.آرزوهای آتشین.اومدم تا آرزوی دست نیافتنی تو را برآورده کنم.هنوزم می خواهی مرد ثروتمندی باشی؟”.مرد جوان مغلوب اغوای شیطان شد.جسمش را به شیطان داد و شیطان هم او را وارد کالبد تازه ای کرد.سپس به آسمان پرواز کرد و کالبد مرد زیبا رو را با خود به کاخ ابلیس برد.
در آخرین روز مسابقه،تمام شیاطین در کاخ ابلیس جمع شدند.هر کدام با خود یک کالبد بشری آورده بود.از شاهزادههای جوان گرفته تا همان مرد جوان کشاورز..
جوان طمعکار فریفته شیطان شد و جسم و روح خود را فروخت ...
📚چکیده ای از رمان
قصه زندگی نوه سفاک ابلیس
محمدرضا حیدرزاده
رمان شینگاهوس
🌹 @abalfazleeaam
هدایت شده از ❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
🎆✨🌙✨--------------------🌟