❌ داستانی عجیب از کرامت#حضرت_رقیه سلام الله علیها
یکی از علمای ساکن #سوریه به نام سید ابراهیم دمشقی ۳ تا دختر داشت و هرچه توسل میکرد خدا فرزند پسری بهش عنایت نمیکرد.
یک شب دختر بزرگ ایشون، حضرت رقیه (س) رو در خواب میبینه و حضرت بهش میفرمایند: «به پدرت بگو که به حاکم شام بگه که بین سنگ لحد و جسد من آب افتاده و بدن من در اذیته، بیاد و قبر رو تعمیر کنه».
دختر بزرگ صبح قضیه رو به پدرش میگه ولی سید از ترس اهلسنت به خواب دخترش اعتنا نمیکنه! شب دوم همین اتفاق برای دختر وسطی میفته و باز اعتنا نمیکنه! شب سوم دختر کوچیک همین خواب رو میبینه و باز پدر ترتیب اثر نمیده! شب چهارم حضرت رقیه به خواب خود سید میان و میفرمایند چرا حاکم شام رو خبر نمیکنی؟!
سید از خواب میپره، میره پیش حاکم شام و قضیه رو تعریف میکنه. حاکم شام دستور میده علمای شیعه و سنی همه بیان، غسل کنن و لباس تمیز بپوشن و به دست هرکس که قفل درِحرم باز شد همون شخص بره و حرم رو تعمیر کنه.
همه اومدن و کلید در قفل گذاشتن اما درِحرم جز به دست سید ابراهیم باز نشد! اومدن توی حرم همهٔ علما کلنگ رو به زمین زدن که قبر رو بشکافن ولی زمین تکونی نمیخورد تا اینکه سید کلنگ زد و زمین شکافت. همه فهمیدن این کار رو سید باید انجام بده! حرم رو قرق کردن، سید رفت و لحد رو کنار زد، دید بدن حضرت که بیش از هزار سال از دفنشون میگذره هنوز صحیح و سالمه اما قبر رو آب گرفته! سید تا نگاهش به بدن مبارک افتاد غش کرد.
زیر بغلاشو گرفتن گفتن چی شد؟ گفت ما شنیده بودیم یزید لعنة الله غساله و کفن فرستاده اما الان فهمیدم دروغ بوده چون بیبی رو با لباس مبارک دفن کردند! من بدن رو از حرم بیرون نمیبرم چون میترسم دیگه این بدن رو به نام رقیه بنت الحسین (س) نشناسن و من شرمنده اباعبدالله بشم!
سید بدن حضرت رو رو پاهای خودش گذاشت و مدام گریه میکرد تا قبر رو تعمیر کردن! وقت نماز با احترام بدن رو بالای بلندی میذاشت و نماز میخوند و باز بدن مبارک رو نگه میداشت! و با معجزه بیبی در طول این سه روز نه نیازی به غذا پیدا کرد نه آب نه استراحت نه تجدید وضو! موقع دفن دعا کرد خدا پسری بهش عنایت کنه و با عنایت بیبی در پیری به او پسری عنایت شد! حاکم شام بعد از این قضیه تولیت حرم رو به سید ابراهیم واگذار کرد.
منابع:
۱-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
۲-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
۳-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
۴-تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.
✍️ مهدی حاجی پور
#کنیز_نمیخوای_بیبی_جان😭😭😭
┄┅┅❅🏴🏴🏴🏴🏴❅┅┅┄
ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
🖤 @Abalfazleeaam
وای از آن دم که از سَرِ طفلی،
دستِ یک مرد، روسری بکشد!
وای از آن دم که بـر سَرِ بـابـا،
دخـتـری دستِ مـادری بکشد!
آرام در آغوشِ پدر بخواب رقیه جان..
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
🥀 @Abalfazleeaam
وقتی از بالا می افتادی زمین
نمیدونی چی میومد به سرم
همه رو شاید ببخشم ولی از
نیزه دار سر تو نمیگذرم....💔
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
🥀 @Abalfazleeaam
4_5900022735161003839.mp3
14.94M
از سفر برگشتی...
قربونت برم چرا تو طشت زر برگشتی؟!
نامرتبم ببخش چه بیخبر برگشتی..
بدنت رو جا گذاشتی و با سر برگشتی😭😭😭😭
باحالمناسبگوشبدید🥀
#روضه #لطمه_زنی
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
🥀 @Abalfazleeaam
15.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام خانوم خانوما...
دیر اومدم میدونم....
[داغ سه ساله دختر تو میکشد مرا💔]
+ذره ذره آب میشم با این کلیپ..
#بمیرم_برات
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
🥀 @Abalfazleeaam
46.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه هر دَم سایه داره روی سرم رقیه
عنایتی شه دختری بهم بدن بشه کنیزش
به نیتش من اسمِ دخترم رو میذارم رقیه
#شور
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
🥀 @Abalfazleeaam
اگر دست عمو در دستم میبود
کسی جرعت نداشت نزدیک بیاید...
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
#بمیرم_برات
🥀 @Abalfazleeaam
مداحی آنلاین - منهنوز دخترتم مگه نه بابا - مهدی اکبری.mp3
4.89M
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
🌴من هنوز دخترتم مگه نه بابا
🌴سورهی کوثرتم مگه نه بابا؟
🎙 #مهدی_اکبری
#مداحی
#حضرت_رقیه
🥀 @Abalfazleeaam
زنجیــر هـا گلــوی مرا زخـــم کردهاند
ای مـــرهـــم رقیه گـلــــوی مرا ببوس
زهرا تکـانـد خـــاک روی چــــادر مــرا
پــس چــادر بـدون رُفـــوی مرا ببوس😭😭
#حــَـــضرَت_رُقیـــــه
#یابــِـــنتُ_اݪحــُـــسِینمددی
❌ داستانی عجیب از کرامت#حضرت_رقیه سلام الله علیها
یکی از علمای ساکن #سوریه به نام سید ابراهیم دمشقی ۳ تا دختر داشت و هرچه توسل میکرد خدا فرزند پسری بهش عنایت نمیکرد.
یک شب دختر بزرگ ایشون، حضرت رقیه (س) رو در خواب میبینه و حضرت بهش میفرمایند: «به پدرت بگو که به حاکم شام بگه که بین سنگ لحد و جسد من آب افتاده و بدن من در اذیته، بیاد و قبر رو تعمیر کنه».
دختر بزرگ صبح قضیه رو به پدرش میگه ولی سید از ترس اهلسنت به خواب دخترش اعتنا نمیکنه! شب دوم همین اتفاق برای دختر وسطی میفته و باز اعتنا نمیکنه! شب سوم دختر کوچیک همین خواب رو میبینه و باز پدر ترتیب اثر نمیده! شب چهارم حضرت رقیه به خواب خود سید میان و میفرمایند چرا حاکم شام رو خبر نمیکنی؟!
سید از خواب میپره، میره پیش حاکم شام و قضیه رو تعریف میکنه. حاکم شام دستور میده علمای شیعه و سنی همه بیان، غسل کنن و لباس تمیز بپوشن و به دست هرکس که قفل درِحرم باز شد همون شخص بره و حرم رو تعمیر کنه.
همه اومدن و کلید در قفل گذاشتن اما درِحرم جز به دست سید ابراهیم باز نشد! اومدن توی حرم همهٔ علما کلنگ رو به زمین زدن که قبر رو بشکافن ولی زمین تکونی نمیخورد تا اینکه سید کلنگ زد و زمین شکافت. همه فهمیدن این کار رو سید باید انجام بده! حرم رو قرق کردن، سید رفت و لحد رو کنار زد، دید بدن حضرت که بیش از هزار سال از دفنشون میگذره هنوز صحیح و سالمه اما قبر رو آب گرفته! سید تا نگاهش به بدن مبارک افتاد غش کرد.
زیر بغلاشو گرفتن گفتن چی شد؟ گفت ما شنیده بودیم یزید لعنة الله غساله و کفن فرستاده اما الان فهمیدم دروغ بوده چون بیبی رو با لباس مبارک دفن کردند! من بدن رو از حرم بیرون نمیبرم چون میترسم دیگه این بدن رو به نام رقیه بنت الحسین (س) نشناسن و من شرمنده اباعبدالله بشم!
سید بدن حضرت رو رو پاهای خودش گذاشت و مدام گریه میکرد تا قبر رو تعمیر کردن! وقت نماز با احترام بدن رو بالای بلندی میذاشت و نماز میخوند و باز بدن مبارک رو نگه میداشت! و با معجزه بیبی در طول این سه روز نه نیازی به غذا پیدا کرد نه آب نه استراحت نه تجدید وضو! موقع دفن دعا کرد خدا پسری بهش عنایت کنه و با عنایت بیبی در پیری به او پسری عنایت شد! حاکم شام بعد از این قضیه تولیت حرم رو به سید ابراهیم واگذار کرد.
منابع:
۱-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
۲-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
۳-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
۴-تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.
✍️ مهدی حاجی پور
#کنیز_نمیخوای_بیبی_جان😭😭😭
┄┅┅❅🏴🏴🏴🏴🏴❅┅┅┄
ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
🖤 @Abalfazleeaam
30.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سایه ی سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از آن کوچه به بازار افتاد
🏴مراسم عزاداری دهه اول صفر ۱۴۴۶
#سوریه_حرم حضرت رقیه سلام الله علیها
#اربعین #حضرت_رقیه📿