●دعای زنده دلان● ● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه #زمینه #شب_هفتم_صفر

حتماً تو نیز جنس غمت فرق می کند آشفتگی زلف خمت فرق می کند محتاج دستهای کریمانه ات، کرم از بس که شیوه ی کرمت فرق می کند [ یا حسن مجتبی(ع) ]

یا حســــــــــــین🍃: بــــــــر آن عهـــــــدی که بستیم هستیم.✌️ شیپور یاری حسین نواخته شده است آن هایی که میدان را خالی میکنند کسانی هستند که تا دیروز حرف از یاری امام زمانشان را سر میدادند🏴 #بابی‌انت‌وامی‌یااباعبدالله #العراق ‌#لایمکن‌الفراق‌بین‌الایران‌والعراق #اربعین_حرم

#پروفایل شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام تسلیت باد🏴 ◾️همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن ◾️سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن ◾️گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد ◾️مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن... ◾️زائرى در وسط صحن غریب الغربا ◾️دید تا گنبد زیبای حرم، گفت حسن... ◾️قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه ◾️خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن

#مخاطب_خاص چندروزی است که تا می‌شنوم حرفش‌را اربعین... کرب‌وبلا... این دل‌ من می‌ریزد!😔😭 💔 @abalfazleeaam 💔

دکلمه ای بسیار زیبا و سوزناک از حمید علیمی💔 روضه حضرت اباالفضل علیه السلام🌹 📢 وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای . . . 🎀کانال اباالفضلي ام افتخارمه🎀 @abalfazleeaam

#یا_حسن_غریب_مادر سلام غریب تر از هر غریب سلام مزار بی چراغ سلام آتشفشان صبر سلام سینه شعله ور سلام جگر سوخته سلام پیکر تیرباران شده سلام امام غریب من😭💔 هفتم صفر سالگرد شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع) پیشاپیش تسلیت باد🏴 #السلام_علیک_یا_حسن_بن_علی_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج ✔️ @abalfazleeaam

●ما سینه زن هایت حسن کم گفته ایم● ● بانوای: #حاج_میثم_مطیعی #روضه #شب_هفتم_صفر ✔️ @abalfazleeaam

📜 هفتم صفر 📜 🔘 #بخش_اول _ یزید گفت: "قصد دارم وفا کنم، سه حاجتی را که به تو وعده کرده ام." + سیدالساجدین گفت: "اول آنکه، سر مقدس پدرم را به من دهی،" "دوم آنکه، اموال به غارت رفته مان را باز پس دهی،" "سوم آنکه، اگر قصد کُشدن مرا داری، بانوان را با فرد امینی به مدینه بفرستی." _ یزید گفت: "صورت پدر را، هرگز نخواهی دید،" "زنان را تو خود به مدینه ببر، از کشتن تو صرف نظر کردم." "و در ازای اموالتان، چندین برابر عوض می دهم." + سیدالساجدین گفت: "از اموال تو، هیچ نمی خواهیم، اموال تو ارزانی خودت،" "آنچه از ما به غارت برده اند را باز گردان،" "چون در میان آنها، بافته ها و مقنعه و گردنبند و پیراهن مادرم فاطمه است." 🔺یزید پذیرفت و بازماندگان کاروان، آمادۀ سفری دگر شدند.🔻 🔹صدای زنگولۀ اشترانِ زینت شده با منگوله ها و زنگوله ها، در کوچه پس کوچه های شهر پیچید🔹 🔸نعمان بن بشیر، همراه قافله بود که بازماندگان کاروان را تا مدینه همراهی کند🔸 🔸رهگذرانِ کنجکاو، به دنبال قافله روان شدند تا به باب الصغیر رسید.🔸 •••بازماندگان کاروان، از ویرانه بیرون آمدند••• ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۳ روز تا #اربعین ● #روایت_کاروان_عشق #روزشمار_محرم #مجتبی_فرآورده ✔️ @abalfazleeaam