eitaa logo
ابرفقه
1.4هزار دنبال‌کننده
454 عکس
409 ویدیو
19 فایل
امیرالمؤمنین (ع): عقل‌ها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلب‌ها، قلبها امامان حس‌ها و حسها امامان عضوها العقولُ أئمةُ الأفکار والأفکار أئمة القلوب والقلوب أئمة الحواسّ والحواسّ أئمة الأعضاء. کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰ کتاب ابرفقه: https://24on.ir/g/21
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 فقه سیاسی مطیع بودن حضرت عباس، قدرت و وفای ایشان شیعه عقلی (نه شیعه اعتقادی) هم‌گِل و هم‌دل با اهل بیت (ع) است و با اندوه آنان می‌اندوهد و دست و چشم و قلب عباس، پاره‌ای از آنان نیز هست: «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله» ◾️عبد، بالاترین مقام در عالم است که خدا این وصف حضرت محمد را بر مقام رسالت وی مقدم می دارد؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛ ◾️«صالح» یعنی در اینجا منظور از عبد، همان «عبد» حقیقی است نه صرفاً کسی که آفریده خدا است؛ و خدا واجب کرد که هر روز پنج بار روضه ابوالفضل در معراج مؤمن (نماز) خوانده شود؛ بر همه واجب است: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» مصداق برجسته «عبد صالح» حضرت عباس است؛ ◾️«مطیع» یعنی از دل، فرمان پذیر است؛ ◾️در اینجا باید مطیع دو دسته بود؛ یکی مطیع «خدا» و دیگری مطیع «پیامبر خدا» و این دو، هیچکدام جای دیگری را نمی‌گیرد. مطیع خدا بودن لازم است، اما باید مطیع رسول خدا هم بود. احکام خدا از طریق پیامبر به ما می‌رسد؛ مانند نماز. اما این احکام، احکام خدا است؛ نه حکم رسول خدا. حکم رسول خدا و اولی الامر، غیر از حکم خدا است. حکمی است که «امام» برای اداره جامعه بیان می‌کند: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ» نساء، ۵۹. در روز قیامت، مردم عادی نیز میان اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر خدا را جدا می کردند: یا لَیتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا» احزاب، ۶۶ ✅ نتیجه؛ نفی حسبنا کتاب الله و حسبنا مرجع التقلید پس معلوم می‌شود که احکام الهی و احکام ولایی، دو چیز اند. نخستین اثر فهم درست این دو چیز، رسوا کردن شیطان است که اطاعت از خدا را شش هزار سال پذیرفت ولی حاضر با اطاعت از رسول خدا (حضرت آدم) نشد. چنان که در پایان سلسله انبیاء نیز برخی با گفتن «حسبنا کتاب الله» حاضر به اطاعت از پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهما السلام) نشدند و فاجعه کربلا به سبب نفی همین نکته بود. امروزه نیز برخی با گفتن «حسبنا مرجع التقلید» در پی نپذیرفتن امتداد «اولی الامر» در ولیّ فقیه هستند. ◾️خب نگاه کنیم الان اطاعت از ولی فقیه آیا آسان است؟ چیز ساده‌ای نیست؛ وگرنه عباس را با آن توصیف نمی‌کردند. مگر می‌شود حضرت عباس را در زیارت نامه‌اش به یک فضیلت ساده و دست یافتنی توصیف کرد؟ ◾️سخن امام صادق (ع) درباره کسانی که به زبان می‌گویند «امام»ی هستند و به نام امام آویزان می‌شوند: «یقُولُون إِمامٌ، أَما و اللَّهِ ما أَنا بِإِمامٍ إِلّا لِمَن‏ أَطاعَنی‏، فَأَمّا مَن عَصانی فَلَستُ له بِإمامٍ، لِمَ‏ یتَعَلَّقون بِاسمی؟» کافی، ۱۵: ۸۲۰. ✅ گرانیگاه زیارت حضرت عباس: مطیع بودن؛ یعنی توان خدایی کردن ❌ برخی می‌گویند که حضرت عباس افراد زیادی را کشته است یا می‌توانست بکشد. اما قدرت ایشان، چقدر است؟ آیا راست است که حریف همه بود، پس چرا نتوانستند آب بیاورند؟ ◾️خدا می‌فرماید: «أنا مطیعٌ لمن‏ أَطَاعَنی‏». هر کس مطیع خدا باشد، خدا مطیع وی است؛ یعنی او مانند خدا، خدایی می‌کند. آیا کسی حریف خدا هست؟ آیا خدا می‌توانست برای طفلان امام حسین (ع) آب بیاورد؟ برای حضرت عباس، آب آوردن، مثل آبِ خوردن، بود؛ مثل «آب» نوشیدن. ◾️اگر کسی بپندارد که حضرت عباس نمی‌توانست آب بیاورد، اما حتما می‌گوید که می‌توانست آب بنوشد. پس چرا ننوشید؟ به همین سبب که نتوانست آب بنوشد، نتوانست آب بیاورد. ✅👈اما او چنین نکرد، چون نسبت تدبیر خدا ادب و وفا داشت و هم آب خوردن و هم آب بردن، چون هر دو، ترک اولی بود، ترک وفا بود، ترک ادب بود و باید برخی قوانین ظاهری عالم را در هم می شکست: «إلهی أَقِمْنِی بِتَدْبِیرِک‏ لِی عَنْ‏ تَدْبِیرِی‏ وَ [بـ]اخْتِیارِک لِی عَنِ اخْتِیارِی‏» ابن طاووس، علی، إقبال الأعمال، ۱: ۳۴۹. ◾️آری عباس زیباچشم بود، اما «نافذ البصیرة» بود؛ وگرنه رد امان شمر برای تراز ابوالفضل (ع)، بصیرت بیشینه نیست؛ این بدترین دشنام به ابوالفضل (ع) بود؛ او را کشت که شمر بی‌حیا در وی طمع کرده بود؛ او را کشت. ✍️نوشته کامل در ابرنگار
فقه سیاسی مواضع اعلامی ایران نسبت به افغانستان به نام خدای مهرای ویژامهر مقدمه (طرح شبهه) یک مقاله که حدود دو ماه پیش از سقوط دولت اشرف غنی نوشته شده است را در این جا می آوریم و پاسخ آن در اصل مقاله در پایگاه «ابرنگار» آمده است. با توجه به همسایگی ایران و افغانستان و مسلمان و مظلوم بودن مردم افغانستان و به ویژه مظلومیت بسیار طولانی و ژرف و گسترده شیعیان افغانستان، چرا واکنش ایران نسبت به ستم‌های که به این مردم می‌شود، برجسته نیست و در برابر واکنش ایران نسبت به فلسطین بسیار برجسته است؟ چرا کشته‌های سنی سلفی فلسطینی را عموم رسانه‌های ایران شهید اعلام می‌کنند اما کشته‌های شیعیان علوی افغانستان را گاهی شهید و گاه قربانی تروریزم اعلام می‌کنند؟ در حالی که طبق شبهه‌ای که تشیع انگلیسی ترویج می‌کند، باید دشمنی ایران بیشتر با کسانی باشد که دشمن اهل بیت (ع) بوده و هستند نه کسانی که دشمن دشمنان اهل بیت یعنی دشمن فلسطینی‌ها هستند؛ یعنی با اسرائیل و آمریکا! پس ایران در هر دو سو اشتباه می‌کند؛ هم در دلسوزی برای فلسطین سنی سلفی به جای شیعیان افغانی علوی و هم در دشمنی کردن؛ که به جای دشمنی با وهابیت و سلفی‌ها، به سراغ دشمنی با آمریکا و اسرائیل می‌رود و حتی دلسوز سلفی‌ها می‌شود! تشیع انگلیسی آنگاه نتیجه می‌گیرد که ایران چهل سال است به جای مبارزه با دشمنان ضعیف اهل بیت یعنی عربستان، به سوی مبارزه با یک ابرقدرت جهان رفته است که مسیحی است و قاعدتا جزء نزدیک‌ترین افراد به مؤمنین هستند. پس ایران بزرگترین ضربه را به آرمان شیعه می‌زند؛ زیرا دشمن را یعنی سلفی‌های فلسطین و عربستان را رها کرده است و با کسانی که می‌توانند با شیعه دوست باشند، می‌جنگد و خود را تباه می‌کند و فرصت برای تقویت وهابیت ایجاد کرده است! ❌معنای این شبهه این است که از هر طرف که به انقلاب ایران نگاه می‌کنیم، بی‌مهری به شیعیان و قربانی کردن آنان و خدمت به اهل سنت و وهابیت و سلفی‌گری را می بینیم! پاسخ بسیار دقیق و فقهی به این شبهه را در ابرنگار بخوانید. در این مقاله، هم چنین به مبانی فقه سیاسی شیوه مواجهه ایران با مسائل افغانستان تبیین شده است. 📚ابرفقه
1.62M
🖌 پرسش: طب اسلامی داریم یا نه؟ 📚 پاسخ ابوالفضل امامی؛ دکترای فقه سیاسی و کاشف ابرفقه ۱. بود یا نبود نظام سلامت اسلام و نظام درمان اسلام: اکنون نیست! ۲. وجود داشتن نظام سلامت اسلام و نظام درمان در اسلام: بله چنین چیزی در اسلام هست. ۳. نبود نظام سلام و نظام درمان در غرب ۴. وجود نظامواره سلامت و درمان در غرب ۵. نبود دو قطبی بین فقه طب (طب اسلامی) و طب تجربی
📚گونه‌های سخن و سنجه‌های هر یک؛ ... جان من! خطا اینجاست! «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» فراخوان به راه پروردگارت با حکمت و اندرز نیک و جدال کن با آنان به گونه‌ای که نیکوتر است؛ هانا که پرورگارت، همو به آنکه از راهش گم شد داناتر است و او به ره‌یافتگان داناتر است. ◾️در گفتگوی درست با مردم، هم سخن تراز هست، هم اندرز هست و هم احسن. ◽️برای نمونه هنگامی که سرورمان ابراهیم، درودش باد، در سخنی تراز، به نمرود فرمود که: پروردگارم، اوست که می‌زیاند و می‌میراند! [نمرود] گفت «من»، می‌زیانم و می‌میرانم» و با کشتن یک بی‌گناه و ول کردن یک اعدامی، مردم را فریب داد؛ در این هنگام حضرت ابراهیم به جدال نیکو رو آورد و با باوری، که از دید علمی نادرست است، به نمرود گفت: «هانا که خدا خورشید را از خاور می‌آورد، پس تو‌اش از باختر بیاور! پس آن که [راستی را] پوشاند، بُهتش زد! ما می‌دانیم که زمین بر گرد خورشید می‌چرخد نه خورشید که بخواهد خدا او را از خاور بیاورد و دیگری بخواهد از باختر! ◾️پس در رویارویی خردورزانه با سخن درست، باید گونه‌های سخن را به درستی شناخت و با سنجه ویژه خودش، آن را ترازو کرد؛ «حکمت» را با سنجه حکمت باید سنجید، اندرز را با سنجه خود و جدال را نیز با سنجه جدلی. روشن است که گزاره «خدا خورشید را از خاور می‌آورد» سخنی است که برای پذیرش عمومی گفته شده است؛ نه در آموزشگاه اخترشناسی؛ پس آن را باید با هنجارهای فهم متناسب با بافت تخاطب، سنجید؛ نه با هنجارهای اخترشناسی. 🔷 «سخن شناس نه‌ای جان من، خطا این جاست»! 🔻در سخن رهبری درباره واکسن اِمریکایی و انگلیسی نیز ما یک بخش تراز داریم که آن همانا «بی‌اعتمادی به دشمن» است؛ که آشکارترین و استوارترین استدلال است. این بخش، ستون سخن است! و یک بخش‌هایی نیز به گونه جدلی به میان آمده است؛ که هر کدام را باید با سنجه خود، ترازو کرد. 👈 آ. بخش استدلالی سخن ولیّ‌امر حکومتی که کانون بیوتروریزم است و متهم به تولید ویروس و نیز دشمن جانی «ایران» و «اسلام ناب» است؛ نمی‌توان به دارویی درمان یا واکسنی پیشگیری‌اش، اعتماد کرد. این سخن را باید با موشکافی علمی و استدلالی واکاوی کرد. 👈ب. بخش جدلی سخن رهبری اگر آمریکا واکسن‌درست‌کن است، چرا این اوضاع کشتار کرونایی‌اش است؟ دشمنی که خودش در بحران است، آیا حاضر است همان زمان به حل همان بحران، اما در کشور دشمنش کمک کند؟! ◾️این سخن نیز یک کُبرا و هنجار کلی دارد که درست است و یک صغرای جزئی دارد که باید با نگاه جدلی به آن نگریست؛ و آن این است که اگر فایزرشان دردی درمان می‌کند، چرا این همه کشته دارند؟ خُب این سخن برگردان ضرب‌المثل «کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی» است. خب ممکن است کسی بگوید چه ربطی دارد؟ بله از نظر منطقی و علمی این سخن نادرست است؛ چون ممکن است که فرایند درمان ریزش موی کَل، طول بکشد و دارویی که به کار رفته، به این زودی اثر نکند! اما اگر شنونده عاقل باشد و با نگاه جدلی و به جان ماجرا نگاه کند، در حد خود، تقریبا سخن درستی است! خب در اینجا مخاطب سخن رهبری، مراکز واکسن شناسی نیستند که با هنجارهای آنان سخن را بسنجیم، بلکه عموم مردم هستند و باید سخنی گفت که با منطق فهم عادی (نه منطق فهم علمی) سازگار باشد: آمریکای فایزرساز اگر چاره ساز است، سرِ کَلِ خودش را دوا کند. ❌ اگر برخی ذهنها لغزیده نیست، چرا به تجربه بسیار پیروزمندانه چین در مهار کرونا نگاه نمی‌کنند؟ چین با فایزر و اساساً با واکسن کرونا را مهار کرد؟ نهادهایی که بزرگان‌شان در پی کاهش جمعیت جهان در پوشش واکسن و دارو بوده‌اند و حتی داروی بیماران پروانه‌ای را برای کودکان معصوم و زخمالود به ایران نمی‌دهند، آیا باید کشور را معطل «برجام واکسنی‌شان» کرد؟ آن هم واکسن‌های مستعد بیوتروریزم و تغییرات ژنتیکی! آری ستون استدلالی رهبری (بی‌اعتمادی)، درست و استوار است و بخش‌های دیگر سخن را باید با سنجه‌های همگن آن سخن سنجید. بله اگر مشکل بی‌اعتمادی واگشاید، چیزهای دیگر، بسته به شرایط، بازنگری‌پذیر است. 🔥اهانت به رهبری در این ماجرا خواست گلوبالیست‌ها است؛ تا از غوره شکست‌شان، شراب پیروزی بگسارند. 🌹 لغزش بزرگی است که «أعِزَّةٍ عَلی الکافرین» را تکبر در برابر حق یا مردم و مؤمنین بپنداریم. 🌼 گرم گل نرگس باشیم 👈 وای از ستم به طب ایرانی اسلامی و تشیع گلوبالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 فقه مایه‌کوبی عمومی امام خامنه‌ای: «واکسیناسیون عمومی مسئله‌ بسیار مهمّی است که حتماً باید انجام بگیرد و قرنطینه هوشمند» ۱. واکسیناسیون: اسم مصدر؛ در نقش نهاد ۲. عمومی: بستار (قید) ۳. واکسیناسیون عمومی: پیوست بستاری (ترکیب قیدی) که معمولا ترکیب وصفی پنداشته می‌شود که نادرست است ۴. باید انجام شود: بیان امری. انجام‌شدن، یعنی انجام‌شدن؛ نه فراهمش امکان انجام ۵. چرای مجهول بودن فعل؟ فاعلش کیست؟ دولت یا مردم؟ هر دو! ۶. معنای واکسیناسیون عمومی؟ عمومی در اینجا یعنی فراگیر و گویا در برابر اختصاصی است؛ نه خصوصی ۷. فرق است میان حمل‌ونقل و مایه‌کوبی ؛ اولی در برابر خصوصی است و دومی در برابر اختصاصی ۸. ظاهراً بستار (قید) در اینجا است نه عام مجموعی و نه عام استغراقی. گویا عام جمعی و پیوست بستاری، در سال ۹۳ کشف شد ۹. در عام مجموعی، حتی اگر یک نفر واکسن نزند، فرمان ولیّ امر امتثال نشده؛ مانند شماره تماس که اگر یک رقمش کم باشد سودی ندارد! ۱۰. عام استغراقی: هر نفری که واکسن بزنند، به همان اندازه امتثال امر شده و اثربخش است؛ اما چون اقدام بخشی از مردم، اثر مطلوب ندارد، پس «عمومی»، عام استغراقی هم نیست! ۱۱. عام جمعی: آن اندازه از کسانی که از دید متخصصین، فراهم‌آور هدف (ایمنی مطلوب) هستند، باید واکسن بزنند؛ مثلا ۹۰ درصد ۱۲. پس گویا مایه‌کوبی از آن رو که بتواند ایمن‌ساز باشد، معنای قید «عمومی» است و گویا بر همگان، واجب کفایی باشد ۱۳. گویا هم محدود کردن «گستره عام جمعی» تخلف باشد و هم «الزام» برای بازتر کردن گستره افرادی که باید واکسن بزنند
📚 فقه ضد ولایت فقیه در مایه‌کوبی عمومی ابوالفضل امامی؛ دکترای فقه سیاسی 1️⃣ خاستگاه احتمالی مرگ بر ضد ولایت فقیه امام (ع)، حجت خدا است و ولی فقیه هم حجت امام است و هر کس که ولی فقیه را امام را ردکرده است و رد کردن امام (ع)، بر حد به خدا است. اگر ردکردن را ردکردن عملی و آشکار سازی دشمنی و خروج بر ولی فقیه بدانیم؛ در این حال، عنوان ضد ولایت فقیه به عناوین و نزدیک می‌شود. 2️⃣ گونه‌های افراد آ. مؤمن: آنکه حق را می‌شناسد و آن را می‌پذیرد ب. کافر: آنکه حق را می‌شناسد و آن را می‌ستیزد ج. ضال یا مستضعف: آنکه یا توانش شناخت حق را ندارد یا توانش شناخت حق را دارد، اما به سبب شرایط محیطی، از شناخت حق محروم شده. استضعاف، گاهی در یک یا چند مساله است. 3️⃣ تعریف ضد ولایت فقیه گویا ضد ولیّ امر، کسی است که اولاً می‌تواند ولیّ امر را بشناسد و می‌تواند او را بپذیرد، اما نه تنها نمی‌پذیردش، بلکه با او می‌ستیزد. اما اگر کسی ولیّ امر را می‌پذیرد ولی در عمل، به سبب خطا یا شبهه، دچار سرپیچی از فرمان ولیّ امر یا خدا می‌شود، او ضد ولیّ یا ضد خدا نیست. بلکه حتی اگر آگاهانه و اختیاراً از فرمان خدا یا ولی امر سرپیچی کرده باشد، او دچار فسق شده است؛ ولی ضد ولیّ امر نیست. 👈اما نگاه خوارج این بود که فسق با گناه کبیره، سبب کفر می‌شود. ◽️پس گویا کسی که با مایه‌کوبی مخالف است، ضد ولایت فقیه نیست و حتی کسی که به سبب خطا در فهم محتوا یا جهت صدور دستور رهبری درباره واکسن، به مخالفت با مایه‌کوبی می‌پردازد نیز ضد ولایت فقیه نیست؛ اما این کار اشتباه است و اگر آگاهانه و اختیاری باشد، فسق و خروج از عدالت است و چنانکه جرم انگاری شده باشد، مجرم نیز است. 4️⃣ بیان امام خامنه‌ای درباره ضد ولایت فقیه «مراقب باشید، مواظب باشید، نمی‌شود هر کسی را یا اشتباهی گفت منافق؛ نمی‌شود هر کسی را به‌مجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر می‌کنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیص‌ها خیلی باید مراقبت کنید» ۴ آذر ۸۸ «برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، ؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفی است. به سیاستهای اصل ۴۴، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. ... ، به معنای مخالفت کردن، به معنای ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را از هم جدا کرد!» ۱۷ مهر ۸۶ 5⃣ مایه‌کوبی عمومی انجام شود؛ لکن واژه عمومی، ظهور در عام جمعی و وجوب کفایی دارد نه عام مجموعی و وجوب عینی بر یکایک مردم 🌼 با ولی امر، زنده و برازنده ظهور باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️ در کنار «کنار گذاشتن» امام جمعه لواسان 1️⃣ حکم حکومتی ولیّ امر برای نقد دستگاه ها امام خامنه ای: «هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همه‌ی دستگاه‌های كشور مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند.۱۳۸۳/۰۱/۰۲ 2️⃣ حکم حکومتی بر وجوب انتقاد عمومی امام خامنه ای: «گاهی اوقات انتقاد هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد باید درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنونده‌ی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، این‌جوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم در کیفیّت انتقاد کردن و این‌جوری کار میکنیم». ۱۳۹۷/۰۶/۱۵ 3⃣ وظیفه علما در قرآن؛ نهی از حرامخوری امام خامنه ای : «... لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت، مائده، ۸۳. این دو نکته‌ی مهم [در این آیه] این است که قرآن میزند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند! این دو چیز یکی‌شان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» -که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها- هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.» ۱۳۹۷/۰۶/۱۵. 4⃣ پیمان خدا از علما در نهج البلاغه امام خامنه ای: «جهت‌گیری تعلیم و تربیت کشور باید به ‌سمت برخورداری از عدالت باشد؛ یعنی آموزش و پرورشِ ما، تعلیم و تربیتِ ما، عدالت‌پرور تربیت کند، عدالت‌خواه تربیت کند، عدالت‌ساز تربیت کند ... امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در نهج‌البلاغه میفرماید: وَ مَا اَخَذَ اللهُ‌ عَلَى العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلىٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ وظیفه‌ی عالمان را بیان میکند که بر گرسنگیِ گرسنگان و شکم‌بارگیِ دارندگان، صبر نکند. تحمّل نکند. یعنی عدالت.» ۱۳۹۷/۰۲/۱۹ 5⃣ انتقاد از بیانیه شواری سیاست گذاری ائمه جمعه ما از همه چیز خبر نداریم که بتوانیم درباره کنار گذاشتن آقای لواسانی داوری کنیم، اما متن بیانیه شواری سیاستگذاری ائمه جمعه قانع کننده نبود و آنان را در موضع تهمت قرار می دهد. به ویژه با توجه به پاسخ های سنگین آقای لواسانی در گفتگو با رجانیوز. 👈افزون بر این که ذهن جریان انقلابی حتی در کنار گذاشتن امثال رحیم پور ازغدی نیز قانع نشده است. ✅ اگر شورای سیاستگذاری جایگاهش را در دل نیروهای انقلابی از دست بدهد، در معرض طمع جریان های دیگر قرار خواهد گرفت و این چیز بسیار بدی است.
شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ تشریف بزرگوارانه دکتر سید جلیل میرمحمدی نماینده مجاهد و انقلابی و خدوم میبد در منزل مادریِ ما خدا را بر این نعمت و سرافرازی سپاس
💉رمزگشایی از لغزش برخی از ولایی‌ها در مساله مایه‌کوبی (واکسن) 📛شوربختانه شمار بسیاری از ولایی‌ها نتوانستند در مساله «مایه‌کوبی» همسو با ولیّ امر و مروج حکم آشکار و مؤکد حکومتی ایشان در «بایستگی حتمی مایه‌کوبی عمومی» باشند و بیشینه، سکوت پیشه کردند؛ کسانی مانند استاد ارجمند حسن عباسی، رحیم‌پور ازغدی، پناهیان، رائفی‌پور و ... 🔥 در برابر، برخی نیز مخالفت کنندگان با واکسن را تا حد «ضد ولایت فقیه» پایین کشیدند. 👈 از سویی مراکز علمی و شخصیت‌هایی که با حکم ولایی مایه‌کوبی همراهی عملی کردند، تبیین علمی درخوری را بیان نکردند و این مساله سبب تراکم پرسش‌های نسبتا بی‌پاسخ مخالفان واکسن شد. 📚اما گرانیگاه این دشواری در کجاست؟ این دشواری در کتاب «درآمدی بر غرب‌شناسی فقاهتی با تمرکز بر گلوبالیزم» بررسی شده است؛ مساله‌ای بسیار پیچیده که هم نظر ولیّ امر را تبیین می‌کند و هم روح نظر جریان ولاییِ مخالف واکسن را تسکین می‌دهد. ✅👈 گرانیگاه این راهگشایی، جداسازی میان غرب مدرن و غرب گلوبالی است. غرب مدرن و دانش تجربی مدرن را ذاتا نجس و بد نمی‌داند؛ ولی غرب گلوبالی را ذاتا نجس و بد می‌داند. از این رو، طب مدرن را ذاتا بد نمی‌داند ولی طب گلوبالی را ذاتا بد می‌داند؛ و باری، واکسن مدرن را طبعا و در اصل، بد نمی‌داند؛ بلکه در اصل، آن را خوب می‌داند و واکسن گلوبالی را طبعا و در اصل، بد می‌داند. 🔻ان شاءالله به زودی بتوان کتاب «درآمدی بر غرب شناسی فقاهتی» را چاپ کرد؛ تا بیشتر بتوان بایستگی جداسازی میان مدرنیزم و گلوبالیزم را نشان داد و این که غرب‌شناسی اگر فقاهتی نباشد، آماده لغزش در دام «توهم توطئه» است و گلوبال‌ها از این کاستی در غرب‌شناسی بهره برده‌اند و بسیاری از مخالفان خود را در دام «توهم توطئه» بازی داده‌اند و می‌دهند! 🔹این کتاب برآمده از ۶ سال زندگی عملی و پژوهش علمی بر مبنای ابرفقه در غرب بوده است. 👈مقاله‌ای از کتاب چاپ نشده یادشده را در «ابرنگار» بخوانید. یا علی؛ ابرفقه
! دانش، فناوری و صنعت فرنگی؛ خوب، بد یا؟ 1️⃣ درآمد شوربختانه یک دیدگاه نادرست در میان بخشی از جریان حزب اللهی نشت کرده است که مبانی مدرنیزم، مادیگرایی و نشاندن انسان به جای خدا است و از این مبانی جز بنایی شیطانی بر نمی آید؛ «الخبثات للخبیثین»! و پیامد این نگاه در مواضع زاویه دار برخی بزرگواران در مساله واکسن، دیدپذیر است. پس به دقت به نکات زیر می پردازیم: 2️⃣ نگاهی اجمالی به گونه های غرب شناسی 👈 آ. خوب؛ فرنگ ستایان 👈 ب. بد؛ فرنگ ستیزان 👈 ج. خوبی دانش و فناوری فرنگیان و بدی مدیریت و کاربرد آنان بر دانش و فناوری و صنعت. یعنی به گونه ای سودار نبودن دانش. این دیدگاه به گستردگی در بیان امام خامنه ای خواهد آمد. 👈 د. جداسازی میان مدرنیزم و گلوبالیزم این نگاه، امتدادی از دیدگاه سوم است که با تقسیم غرب، به «فرنگ مدرن» و «فرنگ گلوبالی» نمونه های صنعت، فناروی و دانش آسیب زا را نشان می دهد. در این جا سوگیری علم برای آسیب و تغییر شیطانی است. در خود «دانش و فناوری و حتی بسیاری از صنایع» غرب مدرن، سوگیری شیطانی نبد، مگر در برخی موارد ویژه؛ مانند بمب هسته ای. اما در دوره گلوبالی، اساسا سوگیری دانش، فناوری و صنعت غرب، در پی تغییرات شیطانی (وَ لَآمُرَنَّهُم فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلقَ اللهِ) در «حَرث و نسل» است و ماهیتی شبیه صنعت بمب هسته ای دارد؛ مگر این که خلافش ثابت شود. ✅دیدگاه چهارم را می توان به گونه ای، نمونه یابی برای بخش استثناء شده دیدگاه سوم پنداشت و از بهره های آن این است که کمابیش می تواند سنجه ای برای دسته بندی کلان نمونه های شیطانی دانش، فناوری و صنعت به ما بدهد؛ با این تفاوت که در دانش های شیطانی مدرن، شیاطین در پی نابودی هستند (لِیُهلِکَ الحرثَ و النَّسل) ولی در «دانش، فناوری و سازه» های گلوبالی که اصالةً شیطانی است، در پی تغییر هستند تا بر جهان فرمانروایی کنند نه این که جهان را یکسره نابود کنند. 3️⃣ بیان امام خامنه‌‌ای درباره فرنگ در ایران برخی بر آن بوده اند که علم و فناوری و صنعت مدرن، بد است و «غرب ستیز» بودهاند؛ برخی نیز آن را خوب دانسته، غرب ستا بودهاند؛ اما امام خامنه ای درستی را در میان این افراط و تفریط بیان کرده اند: ✅👈 امام خامنه‌‌ای در پاسخ به پرسش جوانان: «نفی غرب، به هیچ‌‌وجه به معنی نفی و علم و و تجربه‌‌های غرب نیست و چنین کاری را نمی کند! نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است» ۱۳ اسفند ۷۷ امام خامنه‌‌ای: «مخالفت با تمدن غربی به خاطر پیشرفت علمی و مبارزه با خرافات و علمی کردن همه روابط اجتماعی نیست؛ به خاطر خلأ معنویت و فضیلت در این مجموعه دنیایی است. ... بنابراین این‌‌ها در علم مشکلی نداشتند؛ اما علم بدون هدایت و فضیلت و معنویت و انسانیت، و علم ناظرِ فقط به دنیا و غمض عین از آخرت، نتیجه‌‌اش همین است. اول، جلوه‌‌ای به زندگی می‌‌بخشد و قدرت و ثروت و زیبایی می‌‌دهد (للباطل جَولَة) اما آخر قضیه این است؛ و این ادامه پیدا خواهد کرد. شما بدانید وحشیگری اخلاقی جوامع مترقی و متمدنی که از معنویت بویی نبرده‌‌اند، روز به روز بیشتر خواهد شد و همین وحشیگری، لغزش‌‌گاه بزرگ تمدن غربی امروز است و آنها را سرنگون خواهد کرد» ۲۲ خرداد ۸۳ امام خامنه‌‌ای در جمع اساتید دانشگاه‌‌‌: «هنوز چگونگی کنار آمدن علم و دین برای آنها مسأله است؛ لیکن مسأله ما این نیست. در جهان‌‌بینی ما، علم از دل دین می‌‌جوشد و بهترین مشوق علم، دین است.» ۲۶ آذر ۸۳ امام خامنه‌‌ای در دیدار مسئولان جهاد دانشگاهی: «در دنیا برای این‌‌که ثابت کنند که علم ذات سکولار دارد و دانش با ارزشها کاری ندارد، خیلی سعی شد و برایش فلسفه درست کردند؛ استدلال کردند و بحث کردند برای این‌‌که مفهوم دانش را یک مفهوم مجردِ از ارزشها معرفی کنند؛ درست نقطه‌ مقابل کاری که الان شما کرده‌‌اید. شما می‌‌گویید جهاد دانشگاهی؛ جهاد یک ارزش است. حقیقت مطلب هم این است که علم و عقل ابزار دو جنبه‌‌یی است؛ می‌‌تواند در خدمت ارزشها قرار بگیرد، می‌‌تواند در خدمت حیوانیت و سَبُعیت قرار بگیرد. بستگی به این دارد که با چه کسی است. ... بنابراین، این‌‌که ما بیاییم علم را سکولاریزه کنیم؛ ثابت کنیم که علم نمی‌‌تواند با ارزش همراه باشد، یک مغالطه بسیار بزرگ و فریب بزرگ برای ذهن انسان‌‌هاست؛ نخیر، علم می‌‌تواند با ارزش همراه باشد. معنویت اسلامی با حیوانیت، با فساد و با سوءاستفاده از علم مشکل دارد، نه با دانش و فناوری و تحقیق.» ۱ تیر ۸۳ 🇮🇷 یا علی
به نام خدای مهرای ویژامهر 📚 نقدی به نوشته استاد روانبخش و حرف گزارش شده از آیت الله جوادی ابوالفضل امامی دکترای فقه سیاسی و کاشف ابرفقه 👈 آ. بررسی «گفتن» حرف بالا آیا آیت الله جوادی آملی خبره حوزه پزشکی است؟ اگر نیست، پس طرح چنین سخنی یا باید از مسلمات پزشکی باشد یا سخن گفتن در خارج از تخصص است. 👈 ب. بررسی «گفته» بالا همین حرف آیت الله جوادی آیا خبروانه و علمی است؟ یعنی علم ادعا کرده است که واکسن های کنونی کرونا را بزنید تا به زودی کرونا ریشه کن شود؟ آنچه ما از خبره های پزشکی شنیده ایم، چنین چیزی نیست. ❌ درست است که باید مایه‌کوبی عمومی به عنوان حکم رهبر انقلاب انجام شود و بنده هم مدافع و نیز مروج آن هستم، اما در رویارویی با مخالفتها در انجام «مایه‌کوبی عمومی» نباید حرفهای نادرست را پیش نهاد!
202030_2118405339.mp3
22.76M
🌻ابرفقه وحدت ▪️تبیین موشکافانه بر پایه دستگاه ابرفقه ◽️سخنران: ابوالفضل امامی 🕌 مسجد جامع خاتم الانبیاء (ص) پردیسان قم، زادروز سرورمان محمد، درودشان باد! ◻️ و @abarin
🔻کج تابی «گفتن» و «گفته» آیت‌الله صافی به نام خدای مهرای ویژا مهر 📚 ابوالفضل امامی؛ خبره فقه سیاسی 1️⃣ گونه‌های حکم: الهی و ولایی اسلام دو گونه حکم دارد؛ حکم الهی (اطیعوا الله) و حکم ولایی (اطیعوا الرسول). حکم الهی طبعاً قضیه حقیقیه و برای موضوعات ثابت (احکام عبادی و ...) است و حکم ولایی طبعا قضیه خارجیه و برای تحقق‌بخشی امور جامعه است. یعنی در اینجا پیامبر (ص) گزارشگر و تبلیغ کننده حکم خدا نیست؛ بلکه خودش حکم را کشف و بیان می‌کند و اگر تزاحمی با حکم الهی در یک موضوعی داشت، بر آن مقدم می‌شود. 2️⃣ مرجع تقلید کیست؟ مرجع تقلید یعنی کسی که حکم الهی (حوزه حقیقت‌شناسی) را تفقه کرده است و آن را به گونه «فتوا» بیان می‌کند. اما هیچ مرجع تقلیدی به سبب مرجعیت در احکام الهی، صلاحیت موضع‌گیری در حکم «ولایی» (تحقق‌بخشی) را ندارد. لذا اگر آقای صافی به عنوان مرجع تقلید بخواهد در امور «ولایی» حرف بزند، از حریم الهی تجاوز کرده است و باید به وی تذکر داد. 3️⃣ حوزه‌های شناخت ▪️حقیقت‌شناسی: شناخت قضایای حقیقی (احکام الهی)؛ ▪️واقعیت‌شناسی: شناخت واقعیت‌های موجود (پزیتوی)؛ ▪️تحقق‌شناسی. ◾️تحقیق شناسی: شناخت «فرایند، شیوه و شیبِ» گذر از این واقعیت موجود به آن حقیقت مطلوب ◾️ تحقیق شناسانی ◾️ تحقیق بخشی 👈 احکام ولایی از سنخ «تحقیق‌شناسی» است. ✅ هیچ کس با اتکا به مرجعیت در حوزه حقیقت‌شناسی (فتوا در احکام الهی)، صلاحیت حرف زدن در حوزه «واقعیت‌شناسی» یا «تحقیق‌شناسی» را ندارد. اما حکم میرزای شیرازی، به سبب مقام مرجعیت در احکام الهی نبود؛ بلکه به سبب مرجعیت در حوزه «تحقیق‌شناسی» و امور ولایی بود؛ وگرنه اگر کسی مثل آخوند خراسانی که اجتهاد تحقیق‌شناختی و مقام ولایت نداشت، حرفی زد، اطاعت از وی، اطاعت از حق نیست! و دیدیم که حریم‌نشناسی‌ها، به شکست اسلام در مشروطه انجامید. 4️⃣ تذکر به جامعه مدرسین درباره شرایط مرجعیت پیرو دو گونه بودن احکام اسلام (الهی و ولایی) دو گونه تقوا نیز داریم؛ تقوا در امتثال احکام الهی (اطیعوا الله) و تقوا در امتثال احکام ولایی (اطیعوا الرسول). پس جامعه مدرسین آگاه باشد که هر فردی، فرضاً در «احکام الهی» فقیه اعلم هم باشد و در امتثال اوامر و نواهی الهی، اتقای متقین هم باشد اما در احکام ولایی، مطیع امر «ولیّ‌امر» نباشد، نمی‌تواند مرجع تقلید باشد: «من کان من الفقهاء ... مُطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یُقلدّوه». ✅ اطاعت از امر ولیّ امر، چیزی فراتر از «مخالفت نکردن» و حتی «متابعت کردن» از ولیّ‌امر است؛ یعنی حتی «التزام عملی» به ولایت فقیه، برای مرجع شدن کافی نیست و باید «طوع و رغبت و التزام قلبی» به ولیّ‌فقیه داشت! و حتی این هم کافی نیست و بالاتر از این، باید به «امر» ولیّ فقیه (حتی اگر مخالف پندار مرجعی باشد) طوع و تسلیم «قلبی» داشت: مُطیعاً «لأمر» مولاه! چُنانکه قضاوت پیامبر (ص) بر پایه «أیمان و بیّنات»، لزوماً مطابق با «واقع» نیست؛ اما باید کاملا و قلباً مطیع همان قضاوت بود: «حتی یحکّموک ... و یسلّموا تسلیماً». 5️⃣ نقد موضع‌گیری مراجع حوزه احکام الهی، در گستره حکم‌های «ولایی» اساساً آقای صافی به عنوان مرجع تقلید (خبره احکام الهی) صلاحیت ندارد در امور «تحقق‌شناسی» موضع بگیرد! و در این جا، باید تابع نظرات خبره (ولیّ‌امر) باشد؛ وگرنه «منطق اجتهاد و تقلید» را رعایت نکرده است. این نکته را همه آقایان باید رعایت کنند تا از مرجعیت در احکام الهی ساقط نشوند! 6️⃣ ادب و ادبیات هشدار دادن به مقامات دینی تعارفات آخوندی به کنار! ادبیات دین اسلام و قرآن حکیم این است که «اگر او [از این جایگاه دینی خود] برخی اقاویل را بر ما نسبت دهد ... رگ گردنش را می‌زنیم»! به همین تندی و ویژاخشمی! لذا آقایانی که منصبی دارند و فرضا صلاحیت سخن گفتن در یک حوزه‌ای را نیز دارند، مراقب «رگ گردن‌شان» باشند (وَ لو تَقوَّلَ علینا بعضَ الأقاویل ... ثم لَقَطَعنا منه الوَتین) که خدا در کمین است: «ان ربک لبالمرصاد! این است ادب قرآن! 7️⃣ نقد برخی حرفها برکشیدن مشکلات معیشتی جریان برجامی، در این زمان و این دولت؛ و پیوند آن به «قهر با بسیاری از کشورها»، نه با واقعیت می‌سازد، نه با حقیقت، نه با قرآن، نه با عترت، نه با قانون اساسی، نه با سیره عقلا و نه با عبرتی که حتی عوام الناس از برجام گرفتند. طرح برخی مسائل سبب وهن گوینده است. 👈 قفل کنونی معیشت مردم، از بی باوری به رهگشایی اسلام (و عنده مفاتح) و پیروی از حسن روحانی به اسم است! وارونه نبینیم! ▪️ «سکوت سدید»، بهتر از سخن ناسدید است: «یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیداً» ❌ مبادا جای غرش‌های غیور مرحوم محمد یزدی را، سکوت و بلکه هوچیگری بر ضد حق بگیرد!
📚 حراج ایران با قاعده حرج! اسقاط نظام اسلامی به دست فقه اسلامی!؟ ابوالفضل امامی، خبره فقه سیاسی ـ ایتالیا نقد برخی ادعاهای سروش محلاتی یک نفر معیشت مردم را گرو گرفت تا با طاغوت زمان صلح کند. حالا می‌گویند که چون معیشت مردم در تنگنا است، مردم دچار «حرج» هستند، پس نظام باید طبق قاعده «لا حرج»، در برابر آمریکای در حال فروپاشی، خم بشود! آمریکایی که علاوه بر نابودی نظام اسلامی، نقشه تجزیه ایران نیز در برنامه دارد! 1️⃣ خطای جایگاه؛ خودقیّم‌پنداری مردم با حضور در انتخابات آزاد، راه درست را برگزیدند و به راه نادرست پیشین رأی ندادند و نیازی به قیّم هم ندارند! 2️⃣ خطای کبروی به فرض پذیرش ادعاهایی که در گستره و چگونگی جریان «قاعده لاحرج» شده است، در تطبیق آن بر وضعیت کنونی نظام ایران و رابطه با آمریکا، یک خطای کبروی وجود دارد: ما سه حوزه شناخت داریم: آ. «حقیقت‌شناسی» که در تخصص فقیه مصطلح و صاحب فتوا است؛ ب. «واقعیت‌شناسی» که در تخصص مرجع دریافت گزارش کارشناسان میدانی (یعنی ولیّ‌امر است)؛ ج. «تحقق‌شناسی» که در تخصص رهبری است و مسأله‌اش، شناخت راه رساندن «واقعیت موجود» به «حقیقت مطلوب»، با «فرایند، شیوه و شیب» مناسب است. کسی که می‌پندارد چون یک کسی، مرجع تقلید برخی افراد در حوزه «حقیقت‌شناسی» است، پس حق دارد که درباره سرنوشت همه افراد در حوزه «تحقق‌شناسی» نیز موضع بگیرد، ساحت‌های فقه را نشناخته است. زیرا تشخیص «نسبت مصالح با مفاسد و اهمیت هدف با شدت حرج» و تقدیم «اقوی الملاکین» در صلاحیت متخصص حوزه «تحقق شناسی»؛ یعنی ولیّ امر است. 3️⃣ خطای صغروی در حوزه فقه «حقیقت‌شناختی» نیز، باید حوزه‌های گوناگون فقه را به دقت شناخت و قواعد هر حوزه و ضوابط جریان آن قاعده را تدقیق کرد و آنگاه عالمانه سخن گفت. فقه دو حوزه دارد: فقه فردی و فقه جمعی. فقه جمعی نیز دو حوزه دارد: «فقه روابطی» و «فقه سیاستی» و هر یک از «فقه روابطی و سیاستی» نیز دو حوزه دارند: «داخلی و خارجی» و هر کدام از این‌ها نیز سه حوزه دارند: «حکومتی، نهادی و افرادی». و «فقه سیاستی خارجی حکومتی» نیز دو حوزه کلان دارد: «حیاتی یا عمقی و منافعی یا سطحی». قواعد هر یک از حوزه‌های فقه و یا ضوابط جریان هر قاعده‌ای در هر حوزه‌ای، ویژگی‌هایی دارد. اما قاعده «لاحرج» کجا و با چه شرایطی و از سوی چه کسی باید جاری شود؟ برای نمونه نمی‌توان ضوابط «غالبی» حاکم بر امر به معروف که مجرای اصلی آن «فقه روابطی داخلی افرادی» یا بیشینه «فقه روابطی داخلی نهادی» است را بر حوزه «فقه سیاستی خارجی» قیاساند و حتی آن را بر قواعد مسلط در حوزه «حیاتی» فقه سیاست خارجی حکومتی (اسقاط حکومت اسلامی و پذیرش ولایت طاغوت) چربانید! هر مرتبه از وجود حکمی دارد! گر حفظ مراتب نکنی زندیقی! حَرَج (یعنی سختی و دشواری) هرگز در حوزه «هدف» مربوط به «فقه سیاستی حکومتی خارجی حیاتی» یا حتی فقه روابطی حیاتی، مجوز حراج نظام یا دست برداشت از اسلام باشد. آن هم کوتاه آمدن در برابر کسانی که تا قد تبعیت از آیین هواپرستانه گلوبالی شیطانی (حَتّی تَتَّبِعَ ملتَهم) و وطن فروشی و تجزیه ایران باید به پیش بروی! حرج تنها در حوزه «فقه روابطی غیرحیاتی و نیز فقه سیاستی منافعی»، با توجه به اهمیت هدفی که می‌خواهد با حرج معامله شود، قابل بررسی است و مرجع اصیل تشخیص آن نیز، به هیچ وجه، مرجع تقلید نیست و تنها ولیّ فقیه است. 4️⃣ خطای تاریخی آیا فقط امام حسین (ع) اقدام مثلا حرجی کرد؟ تمام اهل بیت (ع) لای در و دیوار و آتش و خون و زهر و تبعید و حصر در حرج بوده‌اند (دعای ندبه نمی‌خوانید؟ فَقُتِلَ مَن قُتل و سُبی من سبی و اُقصی من اقصی) نه فقط امام حسین (ع)! اکثر شیعیان نیز در حرج بوده‌اند! راستی امام زمان (عج) در حرج نیست؟! برای رفع حرج از او باید تسلیم آمریکا و دشمنانش شد و زمینه‌های ظهور و رفع حرجش را نابود کرد؟ وای! 5️⃣ خطای واقعیت‌شناختی ما با کشوری قهر نیستیم، اسقاطیل که کشور نیست و آمریکا هم که از زمان کودتای ۲۸ مرداد که سخنی از نظام اسلامی نبود و فقط منافع مردم و ایران مطرح بود، نظام ایران را ساقط کرد و پس از انقلاب هم خودش رابطه را برید و برجام التماسی را هم او پاره کرد و سردار ملی ایران و امید مستضعفان جهان را هم او ترور کرد و الان هم می‌گوید باید برجام منطقه‌ای و برجام ۲۰۳۰، موشک و ناموس شیعه را به آمریکا بدهید تا بیاید ایران را تجزیه کند و ریشه ایرانی را بخشکاند و اسلام ناب را از بین ببرد. چه غافلانه است اگر بپنداریم که سیاست التماس به دشمن، راه عزت ایران و اقامه مسلمانی و رفع برخی حرج‌های معیشتی است! اظهار عجز پیش ستم‌پیشگان خطاست اشک کباب باعث طغیان آتش است! ادامه در بخش دوم 👇
ادامه بخش نخست👇 6️⃣ پاسخ به شبهه اسقاط نظام ایران و پذیرش طاغوت آمریکایی احتمال پذیرش ولایت کفر (الّا أن تَتَّقوا منهم تُقاة) از سوی مؤمنین، به گرانی و برخی تنگناهای معیشتی ربط ندارد! زیرا: 🔻آ. فرق تقیه با حرج «تقیه» با «حرج» تفاوت دارد و اینها دو باب متفاوتند. تقیه بیشتر ناظر به خوف از جان است و حرج ناظر به سخت شدن زندگی. پس قیاسِ حکم و ضوابط این دو، ابوحنیفه‌گری است! 🔻ب. فرق مؤمنین با ولیّ‌امر این آیه در جایی است که «مؤمنین» باید تصمیم بگیرند؛ نه «ولیّ امر»! هم شرع و هم قانون اساسی جهتگیری کلان نظام را به ولیّ امر داده است! ولیّ امر هم بنا به مصلحت هشت سال به ذهنیات نادرست برخی مجال داد. نتیجه التماس به دشمن، همین «حرج» برخی مردم است و اگر این سیاست ادامه یابد، از حرج به حراج می رسیم! و البته مردم رشید، با رأی خویش، جلوی این سیاست سفیهانه را گرفتند. 🔻ج. فرق سلطه طاغوت و حاکمیت اسلامی با توجه به دلالت «تقیه» (الّا أن تَتَّقوا منهم تُقاة) مجرای این آیه در جایی است که جمعی از مؤمنین در چنبره سلطه طاغوت هستند! نه مؤمنینی که در نظام اسلامی و شرایط انتخاب شده از سوی خودشان هستند. 7️⃣ پاسخ نقضی به حراج نظام به سبب حرج! اگر به سبب قاعده حرج روا باشد که نظام را حراج کنیم، پس منطقاً جنگ نباید در دین باشد؛ زیرا جنگ، حرج می آورد. در حالی که جنگ واجب کفایی و گاه واجب عینی بر همگان (حتی زنان و کودکان) است و حتی در زمان امام خمینی برای بسیار از مردم الزامی و اجباری بود و خانواده های زیادی را به حرج و بالاتر از حرج کشاند. نوع سختی و شدت سختی و حرج جنگ نیز چندین برابر سختی معیشتی است. پس باید نظام و ایران را می دادیم به دست دشمن؟! 8️⃣ عدم جداسازی میان آیات جهاد و آیات قتال بین آیات «جهاد» و آیات «قتال» هم فرق است و ما این مسأله را به تفصیل در رساله خویش آورده‌ایم و آیه «جاهدوا فی الله حق جهاده» را ابتدا باید ثابت کنید که آیه قتال است! 9️⃣ نمونه تاریخی ادعاهای باطل سروش محلاتی البته یک عده هوسران، حتی درباره جنگ‌های پیامبر خدا نیز به قاعده «لا حرج» استناد می‌کردند و می‌گفتند که چون گرمای تابستان، جنگیدن را دشوار می‌کند، ما نمی‌جنگیم و چون سرمای زمستان، جنگیدن را سخت می‌کند، ما نمی‌جنگیم! آیا می‌توان مقاومت در برابر دشمنانِ وجودی دین و میهن را به سبب دشواری‌های معیشتی ناشی از نظریات التماسی برخی رها کرد؟ جواب خون صدها هزار شهید و حرج ممتد خانواده‌های شهدا را چه کسی بدهد؟ خطاست اگر کسی فکر کند مردم می‌گذارند یک فرد کم‌دانش در فقه سیاسی بیاید و با استناد به «حرج»، دین را حراج کند و وطن فروشی را تبلیغ کند؟ مردم در انتخابات ریاست جمهوری، این خیالات را پس زدند! بازتاب نوشته در خبرگزاری رسمی حوزه علمیه: hawzahnews.com/xbrbt یا علی
✅ خدا نیرنگ باز را اگر شایسته دستگیری نیستند، لعنت کند «فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِه‏ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسی‏ وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکنَّ أَکثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ» اعراف، ۱۳۱ پس، هرگاه نیکی به آنان رو ‏آورد گویند برای خود ماست این! و اگر بدی به ایشان رسد به موسی و هر که با اوست، پرمی‏دهند! هان که فال شان نزد خدا است! اما بیشترشان نمی‏دانند. 📚 نتیجه کلید روحانی را به رهبری نسبت می دهند!
به نام خدای مهرای ویژامهر گفتگوی نادقیق برخی از موافقین و مخالفین واکسن، کمک چندانی به جامعه نمی‌کند 1️⃣ تبیین علمی مایه‌کوبی رهبری بنابر مبانی فقهی دقیق در طب جدید، واکسیناسیون را پذیرفته‌اند، نه نظر اکثر کارشناسان، و لذا «مایه‌کوبی عمومی» را بسیار مهم دانسته‌اند و به بایستگی حتمی آن «حکم حکومتی» کرده‌اند و ! 2️⃣ نقد نسبت «یک مشت بی‌سواد» در فرض نادرستی که «نویسنده ح. انقلابی» سخن گفته است، حرفش محمل فقهی دارد. 3️⃣ اولا باید بین «حکم الهی» و «حکم ولایی» جدا کرد که متأسفانه هنوز این مسأله دقیق در گفتمان فقهی مغفول است. اما در فقه مصطلح، قطعا «عمل معصوم» دلالت بر وجوب ندارد و طبعاً دال بر جواز و رجحان است. اما در فقه ولایی، عمل خاص عندالحظریِ حاکمیتی، می‌تواند بر وجوب دلالت کند؛ مانند اذن در: «اُذن للذین یُقاتَلون بأنّهم ظلموا» 4️⃣ عدم دلالت عمل معصوم بر جواز در فرض «نویسنده» اگر معصوم (ع)، سخنی را به عنوان قول کارشناس (پزشک) غیر معصوم، مبنای عمل قرار دهد، کسی که نظر این کارشناس را مُضرّ می‌داند، نمی‌تواند از این عمل معصوم، «جواز» اقدام را برداشت کند. 5️⃣ نمونه معصوم نبودن عمل معصوم اگر طرفین نزاع، نزد شما بیایند و بنا بر اسناد (سوگند یا شهود)، حکم نزاع را به نفع طرف الف تشخیص دادی و در این خلال، این دو نفر نزد معصوم می‌روند و ایشان بر پایه سوگند یا شهودِ متفاوتی که دریافت می‌کنند، حکم دیگری بدهند. در اینجا اگر آنان دوباره پیش شما به عنوان قاضی تحکیم بیایند، حق نداری حکم خودت را نقض کنی و «عمل و حکم معصوم»، دال بر جواز تبعیت از ایشان در این مسأله نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهره های شگفت آب باران در 👈 پاکیزگی شما 👈 ستردن تکانه و وسوسه شیطان 👈 استواری دلهای شما 👈 و پایداری گامهای تان آتش نشسته بر در و دیوار خانه ها باران ببار بر تب تند جوانه ها نم نم ببار و از تن پر غصه ات بخوان بگذار غمگنانه سرت را به شانه ها روضه باران خیز است چشم تان عاشورا! دل تان تاسوعا! 🌐 به پایگاه خبری صبح میبد بپیوندید
چند برش از فرمایش امام خامنه ای در دیدار با نخبگان؛ ۲۶ آبان ۱۴۰۰ «استعداد و ظرفیت ذهنی تنها شروط تحقق نخبگی نیست بلکه باید با شکرگزاری و قدرشناسی این نعمت، و با کار و تلاش و همت و مجاهدت، استعداد و ظرفیت را به نخبگی تبدیل کرد.» « البته قدرشناسی و شکر عملی نعمت نخبگی جوان، وظیفه پدر و مادر، معلم و استاد و دستگاههای حاکمیتی نیز هست.» «ملت ایران، ملتی بالقوه نخبه است و به همین علت از دیر باز هدف جنگ نرم تحقیرکننده استعمارگران قرار داشته تا استعدادها و توانایی‌های خود را فراموش کند و حتی منکر شود و دروغ بزرگ «ما نمی توانیم» را بپذیرد.» «باید به‌گونه‌ای حرکت کنیم که در آینده‌ای معقول، ایران منبع علم جهانی بشود و هر کس برای دسترسی به جدیدترین یافته‌های علمی، ناچار از یادگیری زبان فارسی شود، همانگونه که در برهه‌هایی از تاریخ، ایرانیان بر قله‌های دانش جهانی قرار داشتند و کتابهای دانشمندان ایران در دانشگاههای غرب و شرق مورد تدریس و استناد اهل علم و دانش بود.» «امروز کارهای علمی مهمی در کشور در حال انجام است که غالباً جزو شاخه‌های علمی خلق‌شده به دست دیگران است، در حالی‌که علاوه بر این، باید با خلاقیت و نوآوری، قوانین ناشناخته طبیعت را کشف، و در تولید علم، نوآوری کرد.» «اینکه عناصری در بعضی دانشگاهها، جوان نخبه را از آینده مأیوس، و او را به ترک میهن تشویق می‌کنند، صریحاً خیانت به کشور و دشمنی با آن است و دوستی با آن جوان هم نیست.» 🌻ابرفقه
💭 پُلُق‌هایی؛ پشیزتر از اندیشه یاسر عرفات 1️⃣ یک فردی در نقد کسانی که مطابق فرمایش ولیّ امر می‌گویند «مدیریت فضای مجازی باید در دست ما باشد؛ نه دشمن» و «نباید مردم را بی‌پناه در چنگال آرایش جنگی دشمن رها کرد» که ارمغانش بشود «قتلگاه جوانان و نوجوانان»، با نگاه «عاقل اندر سفیه» نوشته است: 2️⃣ «خب؛ چندتا مثال بزنم که کمی موضوع ساده‌تر بشه. عراق به ایران حمله کرد و خرمشهر رو اشغال کرد، آبادان رو هم محاصره خب، حالا ما باید چکار می‌کردیم؟! می‌گفتیم خرمشهر دیگه تحت مدیریت دشمن هست پس ما دیگه بهش کاری نداریم و فقط حاضریم در شهرهای دیگه که تحت تسلط خودمون هست با دشمن مبارزه کنیم؟! می‌گفتیم آبادان تحت محاصره دشمن هست اگه بریم سمتش کلی شهید می‌دیم و کلی هزینه داره پس توجیه نداره سمت آبادان بریم؟!» 🔺 نویسنده در پایان، هشتگ «» برای این نگاهش زده است. 📚 نقد این حرف 3️⃣ اسرائیل قدس را اشغال کرده است و تحت مدیریت او است؛ اکنون باید چه کرد که دشمن‌شناسانه و ضد اشغالگری باشد؟ این‌که برویم در شهر «قدس اشغالی» و تحت «مدیریت اسرائیل و قوانین آنها»، مؤدبانه و تحت نظر آنان زیست کنیم؟ تا مبارزه کرده باشیم؟! آیا این کار (پذیرش اشغالگری، پذیرش مدیریت مطلقِ دشمن با آرایش جنگی، بی پناه شدن مردم، بر پا شدن قتلگاه جوانان و نوجوانان، حتی ممنوع کردن نام و نشان سردار سلیمانی و حذف هر حسابی در هر لحظه ای بدون پرداخت هیچ هزینه ای از سوی دشمن) یعنی مبارزه با اشغالگری؟ یا پذیرشِ اشغالگری؟! 4️⃣ اما رهبری و پیگیران نگاه رهبری چه می‌گویند؟ می‌گویند که اگر دشمن آمده است جایی را اشغال کرده است، باید بر دشمن تاخت و ابتکار عمل و مدیریت فضای مجازی، را از او گرفت و بیرونش کرد؛ نه این که اصل سلطه و مدیریتش را بپذیریم و ذلیلانه در چنبره حکمرانی او و قواعدی که دشمن تنظیم می‌کند، نفس بکشیم یا نفسمان را ببُرد! 5️⃣ حالا شما بفرمایید که چه کسی ضد اشغال‌گری است و چه کسی پذیرای اشغالگری! چه کسی می‌گوید که خرمشهر و آبادان باید آزاد شود و چه کسانی می‌گویند که ما باید تحت مدیریت دشمن و تنها با قوانینی که دشمن برای بازی تعریف می‌کند، با او مؤدبانه گفتگو کنیم؛ وگرنه خفه‌مان کند! 6️⃣ شما چه مبارزه‌ای می‌توانید در اینستاگرام بکنید؟ رهبری فرمودند که با بازی در زمین دشمن [و طبق قواعد دشمن] هرگز برنده نمی‌شوید! شما با چه کسی می‌جنگید؟ با کسی که با یک اشاره، حساب شما را می‌بندد! مگر حتی می‌توانید نام یا تصویر سردار ملی و بلکه سردار جهانی مبارزه با تروریزم را در اینستاگرام بگذارید؟ مثل کفتار، حلق‌تان را پاره می‌کنند و گردنتان را می‌شکنند! 👈 شما هیچ اختیاری ندارید و دشمن هر وقت شما را «مزاحم» ببیند، به «حساب» تان می‌رسد و آن را مانند پُلُقی (حبابی) می‌ترکاند و هیچ کسی هم هیچ کاری نمی‌تواند بکند. هزاران کلاهبردای فحشایی و مالی شده است و هیچ کس نمی‌تواند به آنها رسیدگی کند! 7️⃣ باور کنید که دشمن‌شناسی شما و اندیشه مبارزاتی تان از توهمات هم نادرست‌تر است. آن بیچاره دست کم یک داشت؛ شما که در اینستاگرام، این را هم ندارید؛ هیچ ندارید! 8️⃣ بروید پیگیر فرمایش رهبری باشید! نه آن که آن را با تکه پاره کردن و پشت و رو کردن، تفسیر به رأی کنید! 9️⃣ قتلگاه جوانان و نوجوانان که داریم، با ، هم رقم خواهد خورد! برخی از محافظه‌کاران و غافلان جریان انقلابی، مانعی کبیره در مسیر «استقلال»، «آزادی»، «جمهوری» و «اسلامی» در فضای مجازی تحت سلطه اسرائیل هستند. 🔟 دست از این روال نادرست که نتیجه‌اش تداوم اشغال و تداوم قتلگاه جوانان و نوجوانان و تداوم غارت حیا و عفت و تداوم فروپاشی خانواده و تداوم گستاخی فتنه‌گران و تداوم آشوب در اقتصاد و امنیت است؛ و اشک امام زمان (عج) را در می‌آورد، بردارید و تابع ولیّ فقیه و قرآن باشید: «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسّکم النار»! ا. امامی، دکترای فقه سیاسی و کاشف ابرفقه
آقای مدرسیان؛ گیزنگار نشویم! گیزاها به هر دره‌ای سرگردان می‌گردند و در همه جا نظر می‌دهند؛ قرآن کریم این افراد را «شعراء» نامیده است و یک سوره را در سرزنش‌شان نام گذاری کرده است: ✅ «وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون؛ أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُون» شعراء، ۲۲۴ و ۲۲۵ 📚 نقد اعتراضی که درباره رخدا بادرود نوشته‌اید خلاف شرع است: 👈 لچک‌ها و طاقدیس آبی بالای نمودار، نشانگر لغزش شما برادر ارجمند است: «وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَی أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا» نساء، ۸۳. ❌ در مسائل امنیتی و نظامی مرتبط، هرگاه رخداد نگران کننده‌ای پیش آمد، نباید پخش کرد! باید به صاحبان صلاحیت در مسأله برگرداند تا اهل استنباط، سخن بگویند و بدانید که اگر فضل و رحمت خدا نبود، شما جز در اندکی چیزها، از شیطان پیروی می‌کردید. 👈 مقاله مفصل 🖌ابوالفضل امامی؛ دکترای فقه سیاسی و روابط بین الملل
☝️ گرامیان! شما که الحمد لله هم قرآن و هم رهبری را قبول دارید ... 🔺 قوت در فضای مجازی حیاتی است و مدیریت بخش عظیمی از این فضای حیاتی در دست دشمن است و نتیجه اش هم جوانان و نوجوانان» است ▪️در این سو، یک عده انقلابی، برای قطع دست دشمن، کاری می کنند و این قتلگاه تداوم می یابد. 🔻چه سنجیده فرمود رهبرمان که «محافظه کاری قتلگاه انقلاب است»؛ به جای ترس از خدای بزرگ و فروپاشی ایمان و خانواده و حیا و از دست رفتن ظرفیت های عظیم اقتصادی، انقلابی هایی داریم که از «هیاهوی افرادی محدود با صدایی نامحدو» می ترسند. ▪️اگر فضای مجازی قتلگاه جوانان و نوجوانان است، محافظه کاران قاتلان انقلاب هستند؛ حتی اگر خودشان انقلابی باشند و متوجه نباشند. و اگر به خاطر برخی از مردم از خدا نترسیدید، خدا چه بسا همان مردم را بر شما بشوراند و از همانجا، آن آبروی به ناحق جمع کرده تان را بریزد. تخشی الناس!