شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و…
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بنمظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
🏴یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا
شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود و آن حق را ادا کند که خداوند شهادتش را نمی پذیرد.
او به جهانیان فهماند که حتی شهید شدن درراه خدا در کربلا بالاتر از رعایت حق الناس نیست.
در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند،
مغازه داری که گران فروشی میکند
کارخانه داری که احتکار میکند
مسئولینی که کم کاری میکنند
و معتقدند یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت آنهاست..
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
🏴با کاروان حسین به کربلا میرویم 🏴
روز پنجم محرم که مطابق با روز یکشنبه بوده است، عبیدالله، شبث بن ربعی را نزد خود خواند و همراه هزار سوار به سوی کربلا گسیل داشت سپس شخصی به نام زحر بن قیس را با پانصد سوار مأمور کرد تا جسر صراة را که پلی بوده که مردم کوفه برای رفتن به کربلا از آن استفاده میکردند مسدود کنند و از خارج شدن مردم از کوفه جلو گیری نمایند. در این بین فردی به نام عامر بن ابی سلامه به سوی زحر بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان آنها گذشت و کسی جرئت نکرد تا او را دنبال کند. سپس به سپاه امام پیوست.
ادامه دارد.....
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
هدایت شده از پایا
t.mp3
4.12M
4_723784306719736768.mp3
6.16M
ییخیلیب #عباسیم نهره فرات اوسته
#آذری_بسیار_دل_نشین
#یاصاحب_الزمان_آجرک_الله🏴
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🏴وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🏴وَعلی اولاد الحسین
🏴و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🏴و علی عباس بن علی
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
رجز شنیدنی حضرت قاسم علیه السلام.mp3
13.57M
🏴رجز شنیدنی و حماسی(حضرت قاسم ابن الحسن)
#استاد_دارستانی
#محمود_کریمی
⚫️حتما گوش کنید دلتون شکست برای تعجیل درفرج دعاکنید😭
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
🏴با کاروان حسین به کربلا میرویم 🏴
شب ششم محرم
قاسم بن حسن (ع)، نوجوان شهید عاشورا در رکاب سیدالشهداء (ع)، فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع). وی صاحب همان سخن معروف «اَحْلی مِنَ العَسَل» در شب عاشوراست که مرگ را شیرین تراز عسل می دانست . روز عاشورا سن او به بلوغ نرسیده بود. برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست. اباعبدالله (ع) چون نگاه به او افکند، وی را به آغوش کشید و گریست، آنگاه اجازه داد. قاسم، خوش سیما بود. سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت. رجزی که می خواند، در معرفی خود و مظلومیت حسین (ع) بود:
اِن تُنکرُونی فَاَنَا ابنُ الحَسَن
سِبطُ النبِی المُصطَفی وَالمُؤتَمَن
هذا حُسَینٌ کالاَسیرِ المُرتَهَن
بَینَ أناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المُزَن
در جنگی دلاورانه به شهادت رسید. هنگامی که بر زمین می افتاد، عمویش ابا عبدالله (ع) خود را به بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود. پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد.
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
🏴با کاروان حسین به کربلا میرویم 🏴
حر بن یزید ریاحی
اولین کسی بود که آب را
به روی امام بست
و اولین کسی شد که
خونش را در راه امام داد .
عمر سعد اولین کسی بود که
به امام نامه نوشت و
برای رهبری دعوت کرد
و اولین کسی بود که تیر را
به سمتش پرتاب کرد .
خداوند داستان ابلیس را گفت
تا بدانی نمیشود به عبادتت ،
تقربت ، به جایگاهت اطمینان کنی !!!
خدا هیچ تعهدی برای آنکه
تو همان که هستی بمانی ، نداده است !!!
دنیا دار ابتلاست ،
با هر امتحانی
چهره ای از ما آشکار میشود ،
چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده میکند !!!
🔴 از خدا عاقبت به خیری بخواهیم.....
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
🏴با کاروان حسین به کربلا میرویم 🏴
روز ششم
1- در این روز عبیداللّه بن زیاد نامهای برای عمر بن سعد فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كردهام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من میفرستند.
2- در این روز “حبیب بن مظاهر اسدی” به امام حسین علیه السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.
امام علیه السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آوردهام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت میكنم، او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مینمایم…
در این هنگام مردی از بنیاسد كه او را “عبداللّه بن بشیر” مینامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت میكنم و سپس رجزی حماسی خواند: حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی كه آماده پیكار شوند و هنگامی كه سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ كه من [رزمندهای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشهام.(14)
سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر میرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه السلام حركت كردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام “ازْرَق” را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند. هنگامی كه یاران بنیاسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام فرمودند: لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ.(14)
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)
علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
رفتی و پشت تو "یا رادَّ یوسف" خواندم
کاش سیراب بیایى تو به کنعان رباب
پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است
تا خجالت نکشد از دل سوزان رباب
تیر خوردى وسط خیمه زمین خوردم من
بعد از این گریه شود روزى چشمان رباب
عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ریخت
واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب
این زمین خوردن من دست خودم نیست على
سَرِ تو خورده زمین زانوى لرزان رباب
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
نام تو را همینکه صدا میزند رباب
آتش به جان کرب و بلا میزند رباب
مثل دل پدر گلویت پاره پاره است
اما دوباره حرف شفا میزند رباب
شد سینه پر ز شیر؛ ولی شیرخواره نیست
مادر بیا که باز صدا میزند رباب
چون در خیال خویش بغل میکند تو را
بوسه به زخم حلق شما میزند رباب
زحمت برای مادر و خلعت برای غیر
دیگر نگو که ناله چرا میزند رباب
قلب سکینه از غم تو تیر میکشد
در هرکجا که حرف تو را میزند رباب
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
4_5832528651249255565.mp3
2.3M
🎧 #زمینه فوق العاده شنیدنی
🎼 لالایی گلم لالا لالا بهارم....
🎤 #سیدمجید_بنی_فاطمه
🌙 #محرم_الحرام
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
🏴با کاروان حسین به کربلا میرویم 🏴
در روز هفتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری «عبیدالله بن زیاد» نامهای به «عمر بن سعد» فرستاد و به او دستور داد تا راه فرات را بر حسین(ع) و یارانش ببندند و اجازه نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام و یارانش ندهند. (بحارالانوار،ج44،ص386)
در پی این فرمان، عمرسعد نیز فوراً «عمرو بنحجاج» را با پانصد سوار در کنار رود فرات مستقر کرد تا مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شوند. در این روز مردی به نام «عبدالله بنحصین ازدی» فریاد برآورد: ای حسین! به خدا سوگند دیگر قطره ای آب را نخواهی نوشید تا از عطش جان دهی.
امام حسین (ع) در پاسخ به وی فرمودند :خدایا او را از تشنگی بکُش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
حمید بن مسلم ( از جمله کسانی که در لشکر عمرسعد بود و پاره ای از وقایع عاشورا را از او نقل کردهاند) میگوید: قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله حصین آن قدر آب مینوشید که شکمش بالا میآمد و بعد همه آبی را که نوشیده بود بالا میآورد! باز فریاد میزد: تشنهام! آب…! اما هیچ وقت سیراب نمیشد تا اینکه بالاخره به همین وضع هلاک شد. (ارشاد شیخ مفید، ج2،ص86 و همچنین رجوع کنید به قصه کربلا، علی نظری منفرد، صص 230-231)
امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد: بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن و بر ایشان تنگی و قحطی( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک های رهبر انقلاب هنگام شنیدن نوحه معروف #حاج_سیدمجید_بنی_فاطمه
اولین شب عزاداری در #حسینیه امام خمینی ره
۹۷/۶/۲۵
محفل عباسـ﷽ــیون💔
@abaseyon