عشق بود و جبهه بود و جنگ بود
عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود
هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد
مادری فرزند خود را هدیه کرد
در شبی که اشکمان چون رود شد
یک نفر از بین ما مفقود شد
آنکه که سر میداد به سامان می رسید
آنکه که جان میداد به جانان می رسید
دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت
بی سر و جان تا لقاءالله رفت
زندگیمان در مسیر تیر بود
خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود
آنکه خود را مرد میدان فرض کرد
آمد از این نقطه طی الارض کرد
هر که گِرد شعله چون پروانه بود
پیکر صدپاره اش بر شانه بود
تن به خاک و بوی یاسش می رسید
بوی باروت از لباسش می رسید
دشمن افکنهای بی نام و نشان
پوکه ی خونین شدتسبیحشان
کار هرکس نیست این دیوانگی
مرد میخواهد، وهم آمادگی
هفته دفاع مقدس برشما مبارک باد🌸🌸🌸🌸
🔹فضایل و مناقب
#حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام بمناسبت شهادت آن بزرگوار
تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی علیه السلام فضایل و مناقبی را ذکر کردهاند که برخی از آنها چنین است:
1️⃣نامگذاری امام حسن از سوی خداوند
جابر بن عبدالله میگوید: هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها امام حسن علیه السلام را به دنیا آورد، به امام علی علیه السلام گفت: «برایش نام انتخاب کن».
علی علیه السلام فرمود: «من در نامگذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمیگیرم». قنداقه امام حسن را خدمت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن.
پیامبر فرمود: «در این نامگذاری بر خدای متعال سبقت نمیگیرم».
پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد صلی الله علیه وآله وسلم صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار.
جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: «نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نامگذاری کن».
پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟»
جبرئیل گفت: شبر. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «زبان ما عربی است!» پس جبرئیل در جواب گفت: «او را حسن نام بگذار» و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.
📚إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 411.
2️⃣امام حسن؛ سرور جوانان بهشت
جابر از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل میکند: «هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند.
📚إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 411.
3️⃣هیبت و ابهت امام حسن، هیبت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
ابن علی رافعی از پدرش، از جدهاش زینب دختر ابی رافع، نقل میکند: حضرت فاطمه با دو پسرش(حسن و حسین) خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رسید ... و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز»،
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چنین درباره آنها فرمود: «حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است».
مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی در شرافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به حسن بن علی نرسیده است. وی میگوید: من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده میرفت از همراهانش کسی نماند، مگر اینکه او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه میرفت.
📚إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 412.
4️⃣ امام مجتبی؛ شبیهترین مردم به رسول خدا
از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.
5️⃣شدیدترین ابراز محبتهای رسول خدا نسبت به امام مجتبی
اسامة بن زید می گوید: شبى از شبها برای حاجتى، در خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را کوبیدم، آنحضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم و پیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزى بر خود پیچیده بود که نام آنرا نمیدانستم!
گفتم: یا رسول اللَّه! این لباس چه نام دارد؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: «این دو فرزند، فرزند من و فرزند دخترم میباشند! خدایا! من آنها را دوست میدارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد.
📚مناقب آل أبیطالب علیه السلام ، ج 3، ص 382
🔹در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛ من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که میفرمود: «خدایا! من او(حسن) را دوست میدارم، تو نیز او را دوست بدار.
6️⃣زهد و عبادت امام حسن
امام حسن مجتبی علیه السلام ؛ عابدترین، زاهدترین و با فضیلتترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج میشد، با پای پیاده میرفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد میگریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد. 👈ادامه 👇
ادامه :
7️⃣بذل و بخشش در راه خدا
امام مجتبی علیه السلام اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در اینباره آمده است؛ از جمله: «امام حسن علیه السلام دو بار تمام زندگیاش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد
📒 امالی صدوق ، ص 178
8️⃣ تواضع و محبت نسبت به فقرا
گزارش شده است: امام حسن علیه السلام در حال گذر از جایی بود، دید عدهای از فقرا بر زمین نشستهاند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند،
حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آنقدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی علیه السلام از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود
📚مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 23.
9️⃣درباره فضیلت و شخصیت امام حسن علیه السلام همین مقدار بس که آنحضرت از اهل بیت علیه السلام است،
کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،
و از کسانی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.
☑️شهادت
امام حسن علیه السلام به دست همسرش جعده(دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید.
▪️ این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعده ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت.
▪️سرانجام امام علیه السلام با نوشیدن زهر به دست همسرش به دیدار حق شتافت و امام حسین علیه السلام پس از مراسم غسل و کفن، برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان(فاطمه بنت اسد) در قبرستان بقیع به خاک سپرد
سخن دارم، سخنها با مدینه
سخن از داغهای روی سینه
سخن از سوز و ساز و درد شیعه
سخن از دشمن نامرد شیعه
کجا یارای گفتن در زبان است
که سوز سینه ها، آتشفشان است
مدینه باز کن لب بر سخن، باز
به ما کن شکوه های خویش ابراز
بگو از رحلت پیغمبر عشق
بگو از دردهای حیدر عشق
بگو از غربت مولای عالم
پس از هجر نبیُّ اللّه اعظم
بگو از کوچه های تنگ و باریک
بگو از گلشن ویران و تاریک
بگو از سیلی خصم ولایت
ز یاس پَرپرِگلزار عصمت
بگو از سبزپوش کوچه هایت
ز داغ جانگداز مجتبایت
چرا شد پیکرش در پیش باران
به جای لاله باران، تیر باران
مگر سمّی که نوشید از عداوت
شد از آن قسمتش فیض شهادت
دل دشمن نشد راضی به این حدّ
که باید تیر بر تابوت او زد
خدایا این مصیبت بس که عظماست
تویی آگه چگونه حال زهراست
«امین» از این غم جانسوز، فریاد
در این ماتم به مهدی تسلیت باد
♦️♦️♦️♦️♦️
✳️همه ی ما میمیریم.
همه ی ما.
بدون استثنا،
کمی دیرتر.
کمی زودتر. یک دفعه ناگهانی.
تمام می شویم...
یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود،
همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند،
همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگی یشان.
حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزار مان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند.
مغرورانه گفته اند:
مگر من اجازه بدم!
مگر از روی جنازه ی من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمی تواند هم استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند،
دلفریب،
مثل آهو خرامان راه رفته اند.
زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده.
سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند
و حالا
کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد.
قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند.
سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند،
از گلوله نترسیده اند
و حالا
کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند!
همه این کینه ها،
همه ی این تلخی ها،
همه ی این زخم زبان زدن ها،
همه ی این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم،
همه ی این زهر ریختن ها،
تهمت زدن ها،
توهین کردن ها به هم...
تمام می شود.
از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.
اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم
کنار هم بمانیم
و اگر نه، راهمان را کج کنیم.
دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم،
همه ی ما
بدون استثناء، کمی دیرتر...
کمی زودتر،
یک دفعه،
ناگهانی...
زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند!
💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 *أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج* 🕊️
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ما خانواده مذهبی داریم،اما چرا بچمون بد میشه؟؟؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
☀️ *برایظهورشمضطرانهدعاکنیم* ☀️
📿 *برایسلامتیآقاامامزمان* *صلوات*📿
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🔴 مسئولیت والدین در برابر سخنچینی کودکان
#سخن_چینی/
پدر و مادر نیز در اینباره مسئولیت دارند.
پدر و مادر برای اینکه فرزندانشان به این خوی زشت عادت نکنند، ابتدا باید خودشان سخنچینی نکنند. مادر حرفهای عمه، باجی، خاله و همسایه را برای شوهرش نقل نکند و پدر نیز سخنان دیگران را برای مادر حکایت نکند، زیرا اگر پدر و مادر به #سخنچینی عادت داشته باشند، کودکانشان نیز از آنها تقلید خواهند کرد و این عادت زشت را یاد میگیرند.
گاهی یکی از بچهها، حرف مادر، خواهر و یا برادرش را برای پدر نقل میکند و به اصطلاح سخنچینی مینماید. در این جا پدر وظیفه دارد که فوراً سخن کودک را قطع کند و بگوید: سخنچینی کار زشتی است. چرا حرف مادر را برای من نقل میکنی؟
✅ نکات و ایده های تربیت فرزند🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زوزه ی خاخام بزرگ یهودی از قدرت ایران بلانسبت سگ داره زوزه میکشه بقیه خاخام ها هم ناله میزنن😊😊😊
حالا برخی افراد نااگاه و بی اطلاع و البته خائنین داخلی تلاش می کنند که قدرت ایران را در چهاردیواری محصور کنند.
سه قتل، شیطان را پشیمان کرد، قتل یحیی، قتل حسین (ع) و قتل حاج قاسم سلیمانی
او نفس تزکیه شده بود
شاید همان نفس زکیه
قاسم سلیمانی را پنج سال دیر کشتند:
وقتی که نگین سلیمانی بر تخت قلبها حکومت می کند
کشتنش یک پیروزی نبود
حتی یک شکست هم نبود
یک فاجعه بود برای دستگاه امنیتی ابلیس
بزرگ را وقتی می کشند که بزرگ نشده است وقتی بزرگ شد باید بزرگی اش را کشت نه خودش را
قاسم سلیمانی هم بزرگ شد و هم بزرگی شد.
دیگر برای کشتن قاسم دیر بود
بی جهت نبود که دیگر قاسم «جوشن» نمی خواند، بلکه دشت به دشت و کوه به کوه و فرودگاه به فرودگاه دنبال «پرواز» بود:
دیگر شهادت آرزویش نبود
نیازش شده بود
نه این که شوق شهادت، شکیبش را شکسته باشد
رفتنش ماندگارتر از ماندنش بود
با برکت تر
عاقل هیچ گاه برای نابودی چیزی که بمب می پندارد، آن در همان جایی که می خواهد بماند
منفجر نمی کند
خمره عطر سلیمانی را در هارتلند منفجر کردند
یعنی آمریکایی ها می خواهند بروند و مسیح میخواهد بیاید:
تکه تکه عشق قاسم
شاخه های درخت کریسمس را هم چراغانی کرده
قاسم را تکثیر کردند
قاسم بزرگتر از آن بود که به دست کوچکتر از آمریکا کشته شود
و آمریکا کوچکتر از آن است که در خون سلیمانی غرق نشود
قاسم قاتل داعش آمریکایی بود
اگر سلیمانی نبود، دختران اروپایی بردگان داعش بودند
قاسم برادر همه دختران اروپایی است
قاسم پدر شهید همه کودکان اروپایی است
آمریکا قاسم را نکشت، زنده تر کرد
قاسم رفته است مسیح را برای آمدن خبر کند؛
به زودی با مسیح بر میگردد
حتی تو هم آمدن هر دو را خواهی دید
قلب زمین، نگین سلیمانی است