درایننیمههایشب ،
همهغرقدرخوابنازند
ومن
غرقدررویایکربلایِتو :)
منروضهتوراشنیدموزندهامهنوز ؟!
اینبودرسمِعاشقی ؟!
خاکبرسرم ...
شرمدارمکهبگویمسخنازتشنهلبی ؛
تشنهآنبودکهمیگفتبهلشکر ، جگرم :))
میگفت ؛
خدایااگهمنجهنمیشدم ،
منوازراهیببریدجهنمکهامامحسیننبینه :)
اماتویاونراه ،
هرچندقدمیکهرفتم ،
برمیگردمپشتسرمرونگاهمیکنم ،
منمنتظرتمیا اباعبدالله :)🌱
ازشخصیپرسیدند ؛
زندگانیچندبخشاست ؟
گفت : دوبخش !
پرسیدند : چرادوبخش ؟
گفت : کودکیوپیری .
پرسیدند : پسجوانیچهشد ؟!
گفت : بهفدایحسین :))))